۱۹ مرداد ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۸۴۱۷۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۶ - ۱۹-۰۵-۱۴۰۴
کد ۱۰۸۴۱۷۶
انتشار: ۱۱:۴۶ - ۱۹-۰۵-۱۴۰۴

کریدور زنگزور ؛ اولین آزمون علی لاریجانی

کریدور زنگزور ؛ اولین آزمون علی لاریجانی
علی لاریجانی در موضوع کریدور زنگزور در آزمونی سترگ و زودهنگام در گذرگاه تاریخ قرار گرفته است. او می‌تواند با طرح اتصال بندر چابهار و جاسک به کریدور زنگزور، و متصل کردن ایران به چهار سوک تجارت جهانی از شرق تا به غرب؛ و از جنوب تا به شمال، تهدیدی آشکار را به فرصتی بی‌مانند بیاراید.

*علی آهنگر
روزنامه هم میهن 

داستان زنگزور یکی داستان است پرآب چشم. چهار سال بر این قصه می‌گذرد. قصه‌ای دراز است. گره افتاده است در این قصه. حالاای جمع معاشران! گرد هم آیید و در این شب بیچون گره از زلف یار باز کنید: «معاشران گره از زلف یار باز کنید/ شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید». این شب را می‌شود با این قصه دراز کرد و از این زلف بوی‌دار معطر شد. می‌شود زانوی غم بغل کرد و بر «اشک» و «کاسه‌گر» و «فرودینه» نواخت. نظر این خامه‌دار کوچک را می‌پرسید؟ بیایید گره از زلف یار باز کنیم، به شعف آییم، شب را به درازنای زلف یار، دراز کنیم. چگونه؟ 

در شماره ۶مرداد همین روزنامه شریف هم‌میهن یادداشتی با عنوان: «کریدور چابهار-زنگزور: چهار سوک ایران به جهان» آوردم. ششم مرداد ۱۴۰۴ برای طرح این داستان خیلی دیر بود. باید که یک سال یا دو سالی پیش‌تر چنین می‌نگاشتیم. اما چه توان کرد که فکر من و دل باطل بود. حالا هم هیچ اتفاق غیرممکنی نیفتاده. راه‌های گشایش بسته نشده‌اند.

به قول دکتر علی لاریجانی، آن یوسف عزیز گشته به مصر دوستی‌ها در گفت‌وگویش با اکوایران: «عالم سیاست بدون راه‌حل نیست». در عالم سیاست وقتی انسان‌های پخته، نیکواندیشه و تکنوکرات باشند، هیج مسئله‌ای بدون راه‌حل نیست؛ که سهل است؛ هر تهدیدی با اندیشه نیکو به فرصتی دست‌نایافتنی بدل می‌شود. 

حالا اکنون که بسیاری دالان زنگزور تغییر نام یافته به «کریدور ترامپ برای صلح و شکوفایی بین‌المللی» را یک تهدید مسلم می‌پندارند، ذهن‌های آگاه و عاقبت‌اندیش می‌توانند از آن فرصتی بی‌اندازه خیرآفرین بسازند. فرصتی برای تامین منافع ملی و چنانکه خواجه نصیرالدین طوسی - آن که به استادالبشر و عقل حادی عشر در دنیای خردمندان شهره آفاق گشت -، تعبیر می‌کند، به «خیرعامه» بدل کرد. 

در واپسین دقیقه‌های جمعه ۱۷مرداد ۱۴۰۴ در دنیای سیاست، اقتصاد و ژئوپلیتیک، زمین‌لرزه‌ای شورآفرین افتاد. نیمه‌شب بود. نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، در کنار الهام‌علی‌اف رئیس‌جمهور همسایه شمالی، در دو سوی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پرسروصدای آمریکا در دفتر کار او در کاخ سفید نشستند. توافق‌نامه‌ی صلحی بعد از جنگ‌های ۳۵ساله امضا کردند. در این شب، نیکول پاشینیان، اداره مرز ۴۴کیلومتری خود را برای تبدیل شدن به یک کریدور «فرامرزی» - که قوانین خاص خودش را دارد- برای ۹۹سال به ایالات متحده آمریکا سپرد و نام آن را «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی بین‌المللی» گذاشت. 

ترامپ که در برقراری پنجمین صلح به گفته خودش و نزدیک‌تر شدن به جایزه صلح نوبل در پوست خود نمی‌گنجید، اظهار مسرت کرد که به‌زودی از این گذرگاه پر داستان در مرز شمالی ایران دیدن کند و از همین گذر به افتخار دریافت جایزه صلح نوبل دست یابد. جایزه‌ای که رئیسان دو کشور همسایه شمالی قول دادند برای تقدیمش به او حداکثر تلاش و تبلیغ خود را به خرج دهند. 

خیلی هم خوب. اینک چه کریدور زنگزور بنامیمش و چه مسیر ترامپ، در عملکردش برای ما تفاوتی ایجاد نمی‌کند. در هر دو نام تهدیدی اجتناب‌ناپذیر است که فقط می‌توانیم آن را به فرصتی بی‌بدیل و استثنایی در تاریخ سیاست، اقتصاد و ژئوپلیتیک بدل کنیم. راه دیگری معطوف به منافع ملی و خیر عامه در این رهگذر قابل تصور نیست. 

اینجاست که فکر راه‌حل‌اندیش دکتر علی لاریحانی به کار می‌آید و به بار می‌نشیند. او در آزمونی سترگ و زودهنگام در گذرگاه تاریخ قرار گرفته است. دکتر علی لاریجانی می‌تواند با طرح اتصال بندر چابهار و جاسک به کریدور زنگزور، و متصل کردن ایران به چهار سوک تجارت جهانی از شرق تا به غرب؛ و از جنوب تا به شمال، تهدیدی آشکار را به فرصتی بی‌مانند بیاراید. 

این اتصال می‌تواند با ایجاد هزاران شغل از سیستان و بلوچستان تا آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل، اقتصاد ایران را شکوفا کند، موجب جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی شود، برای مردم رفاه و ثروت بیافریند، محرومیت را کاهش دهد و اقتصاد ایران را از نفت رها کند. افزون بر اینها، خفگی ژئوپلیتیک ایران را بگشاید و ایران را در فرصتی باورنکردنی در مرکز ترانزیت و ارتباط‌های جهانی از هند و چین تا مدیترانه و اروپا، و از خلیج فارس تا شمال و جنوب آفریقا قرار دهد. آنچه‌ها که در طول این چهار سال بر قصه زنگزور گذشت، واقعیت‌ها بود. 

آنچه با تدبیر درست از امروز به بعد ممکن است «شکوفا» شود، آغاز یک «حقیقت» است. حقیقت آن چیزی است که باید باشد، برخلاف واقعیت که آن چیزی است که هست. آیا دکتر علی لاریجانی که در باورمندی نخستین‌اش پس از انتصاب در جایگاه تصمیم‌ساز نظام، با تأسی به آیتی از قرآن کریم، خود را یوسف عزیز گشته مصر دوستی‌ها نمود، مانند یوسف «حفیظ» و «علیم» آغاز این حقیقت می‌شود؟ 

*نویسنده و پژوهشگر تاریخ

ارسال به دوستان