عصر ایران؛ باران ستوده - هفده مردادماه در نزدیک به سه دهه اخیر در تقویم ایران با نام خبرنگار آمیخته شده است. روزیکه به مرور زمان- به ویژه در چند سال گذشته- مانند بسیاری دیگر از مناسبتهای تقویمی این سرزمین به چند تبریک و پیام نیمبند خلاصه شده است؛ پیامهایی که در سطرهای آنها بنا به مشرب و مرام نویسندگان از سوگند یاد کردن پروردگار در کتاب الهی به قلم گرفته تا تاکید بر رکن چهارم بودن مطبوعات در دمکراسیها یافت میشود. [جالب اینکه اگر از بسیاری از صادرکنندگان اینگونه پیامها پرسیده شود سه رکن دیگر دمکراسی چیست؟ یا سوگند خداوند به ابزار نگارش در کدام بخش متن مقدس مسلمانان آمده است، پاسخ درست و درمانی بهشما نخواهند داد!]
به صورت کلی میتوان گفت این روز مانند بسیاری دیگر از مناسبتهای تقویمی سرزمین ما تا حدود زیادی تهی از محتوا شده و به مناسکی کممایه بدل شده است. اگر به مناسبت این روز پای درد دلهای روزنامهنگاران، خبرنگاران و فعالان رسانهای نیز بنشینید به احتمال قریب به یقین، درباره این حرفه، مصائب و آینده آن قصهای پر آبچشم خواهید شنید. مرثیههایی که عملا نسخه نوعی انفعال را برای مطبوعات و دستاندرکاران آن میپیچند.
مرثیههایی که به نظر میرسد بسیاری از سرایندههای آن به قول اساطیر یونانی تا به حال از روی «دوش غولها» جهان را مشاهده نکردهاند. متاسفانه به سبب بسیاری از بحرانها و مشکلات موجود در این سرزمین، عمر روزنامهنگاری حرفهای در این سرزمین بسیار کوتاه شده و عملا بسیاری از فعالان این حوزه، جوانانی هستند که به این حرفه به عنوان شغل هنگام تحصیل نگاه کرده و در اولین فرصت و یا اولین پیشنهادی که درآمدی بیشتر را به آنان نوید میدهد عطای این حرفه را به لقایش میبخشند. این امر سبب میشود که حوزه رسانه ایران از رسوب تجربیات و همچنین شناخت تاریخ پربار 180 ساله مطبوعات محروم شود. قاعدتا ایستادن بر شانه غولها نگاهی راهبردیتر به همه مقولات از جمله آینده رسانه در این کهندیار میدهد.
به این بهانه در این نوشتار تلاش میشود یکی از تجربیات قابل تامل تاریخ روزنامهنگاری ایرانی به صورت گذرا مرور شود.
اگر از بسیاری از فعالان حوزه رسانه پرسیده شود که اولین فارغالتحصیل دکتری روزنامهنگاری در ایران چه کسی است؟ احتمالا درصد بسیار پایینی از آنها در پاسخهای خود به نام سیدحسین فاطمی اشاره خواهندکرد. سیاستمدار جسورو صادقی که پای حمایت از دکترمحمدمصدق و مخالفت باکودتای 28 مرداد تا پای جان ایستاد و به جوخه اعدام دادگاه نظامی محمدرضاشاه سپرده شد.
با مرور زندگی این روزنامهنگار و دولتمرد دهههای 20 و 30 تاریخ ایران آشکار میشود که وجه سیاسی او بر سایر وجوه کارنامه او به ویژه در حوزه مطبوعات سایه افکنده است.
با این حال با مداقه در فعالیتهای او آشکار میشود که فاطمی تلاشی مجدانه داشته است که میان نقش خود به عنوان دولتمرد و روزنامهنگار فاصلهگذاری کند.
محمد علی سفری خبرنگار پارلمانی باختر امروز در کتاب «ازاستعفای رضاشاه تاسقوط مصدق»،تلاش فاطمی برای تفکیک نقشهایش-معاون نخستوزیر و وزیر امورخارجه- با روزنامهنگاری- را به صورت جالبی روایت کرده است:
« فاطمی سه روز پیشتاز همه داوطلبان تغییر رژیم است اما در هنگام سخنگویی دولت آشکارا چون دوندگان نفس بریده و همانند پهلوانان دست و پا بسته حرف دل را نمیزند. بنابراین در کنفرانس مطبوعاتی 25 مرداد هنگامی که از وی پرسیده میشود که آیا دست شاه در جریان کودتا بوده است؟ جواب داد نظر دولت ایران را نمیدانم! ولی نظر خودم را در سه مقاله روزنامه باختر امروز به اطلاع ملت ایران رساندهام و در جلسهای به همکاران تذکر داد که حساب دولت دکتر مصدق و همکاران ایشان را را در دولت از حساب روزنامه جدا کرده و همان روال انتقادی گذشته را در کلیه امور حفظ کنند.»
همچنین در حوزه مطبوعات نیز تلاش داشت برخلاف اکثر مطبوعات آن دوره، نوعی ساختار حرفهای مبتنی بر تجربیات موفق روزنامههای معتبر و با سابقه جهانی بنیانگذاری کند.
او در نامهنگاری با محمد مسعود از روزنامهنگاران شاخص آن دوران از طرح خود برای تاسیس یک هلدینگ مطبوعات خبر داده بود. هلدینگی بزرگ که قرار بود از چاپخانه و چند نشریه مانند «ریدرزدایجست» و «لوموند» تشکیل شده باشد و روزنامهنگاران سهامدارانرآن باشند. از دیگر برنامههای او آموزش حرفهای خبرنگاران در این موسسه بود. برنامهها و رؤیاهایی که با کودتای 28 مرداد و تیرباران فاطمی امکان وقوع نیافته بود.
با این حال با بررسی تجربهزیسته فاطمی آشکار میشود او در مدت محدود فعالیت خود تنها توانست، برخی ساختارهای جدید روزنامهنگاری را در باختر امروز راهاندازی کند. او 8 اصل را برای فعالیت باختر امروز تدوین و در شماره نهم مرداد ماه 1328در مطلبی تحت عنوان «کارهایی که باختر امروز نمیکند»به صورتی مرامنامه مطبوعاتی خود را اعلام کرد.
در این متن آمده بود:
1- در فوت کسی به بازماندگان آن مرحوم تسلیت نمیگوییم .
2- در انتصابات یا تغییرات ابراز خوش وقتی یا تاثر نمیکنیم.
3- آمدورفتهای مامورین جزدولتی رانمینویسیم .
4- از جلسات که نتیجه اش با «اقدامات یاتصمیمات مقتضی» می یابد نام نمیبریم .
5- در هر مطلب روزصریح وروشن،همان روزاظهارنظرمیکنیم هرگزاظهارنظررابه فردا موکول نمیکنیم .
6- مقالات تعریف ازاشخاص را اصولا نمیپذیریم.
7- سفارش خصوصی دوستان ورفقای مطبوعاتی رادرامورعمومی ترتیب اثرنمیدهیم .
8- روزنامه رابه کسی تحمیل نمیکنیم ولی ازمفتخواری وروزنامه مجانی خواندن هم منزجریم.
درباره منش مطبوعاتی نخستین فارغالتحصیل دکتری روزنامهنگاری ایرانی میتوان مطالب متعدد و مفصلی نوشت که از مجال و حوصله این نوشتار خارج است.
با این همه و در پایان این نوشتار میتوان این پیشنهاد را مطرح کرد که امسال که گذشت، اما از سال آینده به جای کلیشههای بیاثر و مناسک نیمبند روزخبرنگار، با مداقه در یکی از تجربیات موفق روزنامهنگاری ایران و جهان در این روز دستکم برای زمانی اندک هم که شده روی «دوش غولها» بایستیم و از آن بالا نسخهای راهبردی و کارآمد برای معضلات و بحرانهای رسانهها این سرزمین به رشته تحریر در آورد.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر