۱۵ مرداد ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۸۳۱۵۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۵ - ۱۵-۰۵-۱۴۰۴
کد ۱۰۸۳۱۵۳
انتشار: ۱۲:۴۵ - ۱۵-۰۵-۱۴۰۴

سه قرن ستیز و سازش ایرانیان با اعراب

سه قرن ستیز و سازش ایرانیان با اعراب
منابع تاریخی می‌گویند نخستین کسی که پیشنهاد حمله به ایران را به اعراب مسلمان داد، مثنی بن حارثه شیبانی بود. کسی که تا پیش از آن شغل راهزنی داشت.

کتاب «سه قرن تقابل و تعامل؛ ستیز و سازش ایرانیان با اعراب مسلمان» تالیف محمدعلی عسگری از سوی نشر کویر به بازار کتاب آمد.

به گزارش ایبنا، این کتاب بعد از مقدمه به شرح موضوعاتی همچون گزارش تاریخی فتوحات، پشت صحنه جنگ‌ها، حضور والیان و مهاجران عرب در ایران، رویارویی در دوره امویان، رویارویی در دوره عباسیان، چرا تعامل و همکاری با مهاجمان؟، تعامل در دوره امویان، تعامل در عصر عباسی و ارزیابی کلی این دو روند می‌پردازد.

چنان‌که می‌دانیم روایت فتح ایران از سوی اعراب فراوان است که نگاه محمدعلی عسگری در کتاب «سه قرن تقابل و تعامل» یکی از این روایت‌هاست که در ادامه به مرور آن می‌پردازیم.

ایرانیان در درنگ‌های تاریخی خود همواره از دو شیوه ستیز و سازش یا تقابل و تعامل استفاده کرده و هرجا توان مقابله داشتند، استقامت کرده و در برابر بیگانگان از خود دفاع کرده‌اند و هرجا که قادر به مقاومت و پایداری نبودند، از شیوه سازش استفاده کرده و در همکاری با مهاجمان برای خود موقعیت‌هایی تازه آفریده‌اند.

 اتخاذ این دو راهکار که به نظر می‌رسد در سراسر تاریخ ایران قابل پیگیری باشد رفته‌رفته قوم غالب را فرسوده و لاجرم به حاشیه رانده است و در عوض به قوم مغلوب پویایی و توانی بخشیده تا از خمودی و سرخوردگی به درآمده، از موقعیت‌های گوناگون استفاده کند و سرانجام بر قوم غالب چیره گردد. این کتاب را می‌توان ادامه کتاب «دو قرن سکوت» تلقی کرد که در آن‌جا روند ستیز و در این‌جا هر دو روند ستیز و سازش ایرانیان در برابر اعراب مهاجم روایت شده است.

ورود اعراب مسلمان به خاک ایران (۶۳۳ م/۱۱ ق)، ایرانیان را به واکنش‌های متفاوتی برانگیخت. برخی با پذیرش اسلام از مهاجمان استقبال کردند و برخی دیگر به مقابله با مهاجمان بیگانه برخاسته و در برابر آنان ایستادگی به خرج دادند. به استناد گزارش‌های تاریخی، غالب شهرهای ایران در ابتدا با قراردادهای صلح فتح شد اما به فاصله اندکی برخی سر به شورش برداشتند و توسط فاتحان مسلمان دوباره فتح و در مواردی این شورش‌ها به خونین‌ترین شکل ممکن سرکوب شد.

روند فتوحات در ابتدا برق‌آسا و سپس روندی کند و تدریجی پیدا کرد و همزمان با آن جامعه ایرانی نیز به‌تدریج دستخوش تغییرات گسترده‌ای می‌شد. از همان ابتدای فتوحات مسیحیان و یهودیان به همراه گروهی از زرتشتیان توانستند با پرداخت جزیه باورها و آیین‌های مذهبی خود را نگهدارند، بخشی از نیروهای نظامی به فاتحان پیوستند و دهقانان که یکی از مهم‌ترین طبقات اجتماعی بودند نقشی دوگانه در تعامل یا تقابل با فاتحان ایفا کرده و در عین حال بر حفظ و تداوم هویت ایرانی اصرار ورزیدند.

گزارش تاریخی فتوحات

منابع تاریخی می‌گویند نخستین کسی که پیشنهاد حمله به ایران را به اعراب مسلمان داد، مثنی بن حارثه شیبانی بود. کسی که تا پیش از آن شغل راهزنی داشت. این در حالی است که برخی مسلمان شدن مردم بحرین در زمان پیامبر (سال هشتم هجری) را که بخشی از خاک ایران به شمار می‌رفت، مقدمه حمله به ایران توصیف می‌کنند. با این حال، غالب تاریخ‌نگاران یورش‌های مثنی و متحدان قبایلی او را آغاز فتوحات در ایران می‌دانند.

 به گفته دینوری، هنگامی که به دلیل اختلافات داخلی و فقدان یک پادشاه مذکر و قدرتمند، پوران دختر خسروپرویز بر تخت شاهی نشست. در بین اعراب چنین شایع شد که ایرانیان پادشاه ندارند و از این رو به یک زن پناه برده‌اند. پس دو مرد از قبیله بکر بن وائل یعنی مثنی بن حارثه و سوید بن قطبه افرادی را گرد آورده با انگیزه غارت به سرزمین‌های مرزی ایران تاخت و تاز آوردند. آن‌ها به دهقانان حمله کردند و آن‌چه را توانستند با خود بردند و چون آن‌ها را تعقیب کردند به داخل صحرا گریختند.

به دنبال موفقیت در این حملات ایذایی بود که مثنی تصمیم بزرگتری گرفت و آن حمله به بازار سالیانه‌ای در منطقه‌ای بود که امروزه بغداد در آن قرار دارد و در نزدیکی تیسفون پایتخت ایران واقع بود. او در این حمله زر و سیم و کالاهای گران‌بهای فراوانی به دست آوردند. عدم پاسخ قاطع به چنین تاخت و تازهایی از سوی ایران، موجب شد تا مثنی به فکر حمله عمیق‌تر و پردامنه‌تری به خاک ایران افتاده و به دنبال این فکر ضمن اعلام مسلمانی خود از ابوبکر نخستین خلیفه پس از پیامبر، کمک بگیرد.

ابوبکر نیز به این حمله ترغیب شد و برای احتیاط کافی، خالد بن ولید را به عنوان فرمانده کل این سپاه منصوب کرد. باید در نظر داشت وقتی از ایران آن زمان سخن می‌گوییم از سرزمینی با جمعیتی حدود ۱۴۰ میلیون نفر سخن می‌گوییم که از جیحون تا فرات کشیده می‌شد و زیر نظر شاهان و خاندان‌های بزرگ ایرانی اداره می‌شد.

در پی حملات ابتدایی حیره را به تصرف خود درآورده و صلحی را با شرایطی معین و پرداخت جزیه بر مردمان این شهر که غالبا مسیحی‌نشین بودند تحمیل کنند. با فتح حیره کلید تصرف بین‌النهرین به دست مسلمانان افتاد. پوران، شاهدخت ساسانی، عملیاتی را برای بازپس‌گیری حیره آغاز کرد. در این فاصله ابوبکر درگذشت و عمر دومین خلیفه بر جای او نشست.

عمر برخلاف ابوبکر وضعیت ایران را به‌خوبی می‌شناخته و حتی می‌توان گفت انگیزه‌های نیرومندی برای حمله به ایران داشته است. او سپاهی را به فرماندهی ابوعبیده ثقفی روانه عراق کرد. این فرمانده به دلیل اشتباهاتی تاکتیکی در جنگ «پل» از ایرانیان شکست سختی خورد و حتی ابوعبیده در درگیری با یک فیل به قتل رسید. در همین جنگ بود که مورخان مسلمان از فروافتادن درفش کاویانی گفته‌اند؛ پرچمی ساخته‌شده از پوست پلنگ که هشت ذراع (هر ذراع معادل ۱۰۴ سانتی‌متر) عرض و دوازده ذراع طول داشت. یک سال بعد اعراب مسلمان اقدام به یک حمله جدید کردند و در ناحیه‌ای به نام بویب موفق شدند شکست پل را جبران کرده خسارت سنگینی را بر ایرانیان تحمیل کنند.

پیروزی در این جنگ، مسلمانان را به حمله به تیسفون یا مدائن ترغیب کرد، به‌ویژه که شنیده بودند آن‌جا ثروت‌های گران‌بهایی در انتظارشان است.

در این فصل شرحی کامل از حمله اعراب و نحوه تسلیم سپاه ایران آمده است.

پشت صحنه جنگ‌ها

این حملات اعراب از یک سو حکومت ساسانی را برانداخت و ایران را که تا آن زمان یکی از ابرقدرت‌های بزرگ جهان به شمار می‌رفت تا سال‌ها و قرن‌ها بعد به بخشی از خلافت اسلامی اعراب تبدیل کرد. از سوی دیگر به دلیل آن‌که اعراب مسلمان حامل یک دین جدید بودند به‌شدت هویت دینی ایرانیان را در معرض تغییرات ژرفی قرار دادند و دین زرتشتی را به یک انزوای تاریخی فرو بردند به طوری که بقایای زرتشتیان نه به دلیل فشار مسلمانان بلکه به دلیل همان انزوای تاریخی ناچار به مهاجرت به سوی هندوستان شدند.

گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد کل ایران تقریبا در دوران خلافت عمر و سپس عثمان بن عفان به استثنای برخی از نواحی شمالی و شرقی به تصرف اعراب مسلمان درآمد. عمر بن خطاب خلیفه‌ای پارسا و باورمند بود که به‌شدت می‌کوشید در حملات خود مسائل دینی را رعایت کرده و خاطیان احتمالی را گوشمالی دهد.

هرچند در زمان او بیشترین غنایم به چنگ سپاهیان مسلمان افتاد، اما شخص وی به‌شدت از هرگونه مال‌اندوزی پرهیز می‌کرد و نسبت به این مسئله حتی بر جامعه مسلمان تابع خود سخت می‌گرفت. اما پس از مرگ وی و در دوران خلاف عثمان چنین رویکردی کم‌رنگ شد و به تبع آن انگیزه‌های دنیایی و مال‌اندوزی بر سربازان جهادگر دینی نیز غلبه پیدا کرد.

استراتژی مسلمانان در این جنگ‌ها، ساده و صریح بود و در پیشنهادهای سه‌گانه‌ای مطرح و بارها تکرار می‌شد: ۱- پذیرش اسلام ۲- تسلیم شدن و پرداخت خراج ۳- جنگ. ایرانیان نیز غالبا پیشنهاد دوم را پذیرفتند و به این ترتیب شهرها یکی پس از دیگری به تصرف مسلمانان درآمد.

برتولد اشپولر عامل اصلی حمله اعراب به ایران را نه عواملی جغرافیایی یا سیاسی بلکه ظهور یک دین جدید دانسته و گفته است «علت واقعی و محرک اصلی این هجوم برق‌آسا و توقف‌ناپذیر قبل از هر چیز، دین جدید و اعتقادات تازه‌ای بود که محمد(ص) به آنان ارزانی بخشیده بود.» وی بر این نکته تاکید ورزیده است که «تقریبا تمام ایرانیان بدون اعمال زور و فشار خارجی معتنابهی از طرف فاتحان، در مدت قرون اندکی به اسلام گرویدند.» زرین‌کوب نیز با اشاره به همین موضوع نوشته است: «این‌قدر می‌توان گفت که آن‌چه شکست ایران را در این ماجرا سبب گشت، خلل و فساد داخلی و نفاق و شقق باطنی بود که بزرگان و سران ایران را به هم در انداخته بود و پیروزی و کامیابی تازیان نیز سببی جز وحدت و اتفاق و عشق و ایمان نداشت و این همه حاصل آیین تازه بود که محمد مردم را بدان می‌خواند.»

از سوی دیگر، این جنگ‌ها درواقع صحنه برخورد قومی بیگانه و دور از تمدن با یک تمدن کهن و باشکوه و قدرتمند با ریشه‌های عمیق تاریخی بود. به تعبیری امروزی جنگ حاشیه با متن یا پیرامون با مرکز بود. از این رو در بطن جنگ‌های یادشده تقابلی فرهنگی و تمدنی رخ می‌نمود که نمی‌توان آن را به تقابل یا یک جنگ ساده سیاسی و نظامی فروکاست.

بلاذری در لابلای حوادث این جنگ داستان دختری را شرح داده است که او را ازجمله غنایم مستثنی کرده و به خریم بن اوس دادند. خانواده این دختر او را به هزار درهم بازخریدند و آزاد کردند. بعد به خریم گفته شد آن دختر را بسیار ارزان فروختی و او گفت: «گمان نمی‌بردم عددی بزرگتر از این باشد.»

اعراب مهاجم در خلال لشکرکشی‌های خود هرجا نیازی داشتند روستایی را غارت می‌کردند، مزارع را آتش می‌زدند و از احشام و دارایی‌های اهالی برای تغذیه خود و چهارپایان‌شان استفاده می‌کردند. آنان از ایجاد ترس و وحشت در دل ایرانیان از هیچ کوششی دریغ نمی‌کردند و از ترفندهای جنگی نهایت استفاده را می‌بردند.

حضور والیان و مهاجران عرب در ایران

بلافاصله با فتح هر سرزمینی فردی به عنوان والی بر آن کشور یا شهر منصوب می‌شد که به طور مستقیم زیر نظر خلیفه وقت انجام وظیفه می‌کرد. در دوره خلفای راشدین این والیان به صورت مستقیم از مرکز یعنی مدینه و بعد کوفه به ایران اعزام می‌شدند، اما بعدها در دوره اموی والیان ایران از سوی فرمانداران کوفه یا بصره در عراق تعیین می‌شدند.

این والیان در تمام دوران خلفای راشدین و خلافت اموی و بخشی از خلافت عباسی تا ظهور دولت‌های نیمه‌مستقل محلی مقدرات ایرانشهر را در دست داشتند و آن را مدیریت می‌کردند. در مجموع می‌توان گفت حمله اعراب و فروپاشی شاهنشاهی ساسانی و به دنبال آن استقرار والیان و مهاجرت برخی قبایل عرب به ایرانشهر شرایط کاملا جدیدی را پدید آورد که می‌طلبید تا ایرانیان با آن مقابله یا خود را سازگار کنند.

 این شرایط جدید که برخی از آن تحت عنوان «اشغال» یاد می‌کنند وضعیتی را به وجود آورده بود که اقتضاء می‌کرد تا از یک سو با آن مقابله شده و هویت ایرانی محفوظ شود و تداوم پیدا کند و از سوی دیگر با حاکمان جدید تعامل شود تا امور روزمره زندگی و حیات ایرانیان استمرار پیدا کند. به این ترتیب، نحوه برخورد ایرانیان با اعراب مهاجم دو روند موازی به صورت خصومت یا همکاری را پیش روی آن‌ها گذاشت.

رویارویی در دوره امویان

یکی از وجوه بارز تقابل ایرانیان با فاتحان مسلمان، بخصوص در دوره اموی را باید در مشارکت موثر و نیرومندی جست‌وجو کرد که آنان در همراهی با قیام‌ها و شورش‌های ضداموی داشتند. یکی از نخستین این‌ها قیام مختار ثقفی (۱-۶۷ ق) بود. مختار پس از شهادت حسین بن علی (ع) به منظور انتقام‌گیری از قاتلان آن حضرت در کوفه قیام کرد اما سرانجام به دلیل در افتادن با خاندان زبیریان شکست خورد و کشته شد. نکته قابل توجه در قیام مختار تکیه او بر موالی بود که غالبا از ایرانیان بودند.

ظهور ابومسلم خراسانی

سرانجام این قیام‌ها و شورش‌های خرد و جانبی به سمت یک قیام بزرگ سوق پیدا کرد که ایرانیان در آن نقشی بی‌بدیل داشتند. قیامی که برخلاف همه تلاش‌های ناکام گذشته به پیروزی رسید و موفق شد با برانداختن خلافت اموی دوران تازه‌ای را آغاز کند که در خلافت عباسی تجسم پیدا کرد. شخصیت ابومسلم، رهبر این قیام، همچون نام و تبارش در هاله‌ای از ابهام پوشیده شده است.

بعضی او را خراسانی و برخی اصفهانی دانسته‌اند، برخی او را سیاستمداری زیرک و آگاه که «شعر به تازی و فارسی گفتی» و برخی «داش غلامی» معرفی کرده‌اند که در جریان حوادث قرار گرفت و موفق شد یک نهضت ایرانی- عربی را رهبری کند. او با بسیج مردم روستاهای خراسان و حتی کسانی که دین مزدایی و خرمی داشتند و نیز انبوه ناراضیان شیعه با استفاده از اوضاع درهم‌ریخته و پریشان خراسان در دوران والی‌گری نصربن سیار، موفق شد گروه کثیری را علیه امویان برانگیزاند. او در سال ۱۲۹ ق در روستای اسفیدنج از توابع مرو علم شورش برافراشت و انقراض سلسه اموی و تاسیس دولت هاشمی را اعلام کرد.

ابومسلم خراسانی هرچند خود ایرانی بود و در جنبشی که به راه انداخته بود از عناصر ایرانی فراوانی بهره می‌برد اما در اندیشه استقلال ایران از خلافت نبود. کمااین‌که رویکردی به جانب تشیع یا زرتشتی‌گری نیز نداشت. با این حال بخش اعظمی از اهالی خراسان با او بیعت کردند و به چنان منزلتی در بین شیعیان رسیده بود که «به او سوگند می‌خوردند». در حقیقت باید گفت ابومسلم خراسانی صرفا «در چارچوب تشکیلات حزب عباسیان عمل می‌کرد» و درنهایت نیز قربانی جاه‌طلبی‌های منصور دوانیقی شد.

رویارویی در دوره عباسیان

به طور کلی مورخان جنبش‌های ایرانی عصر نخست عباسی را براساس تاریخ وقوع‌شان چنین فهرست کرده‌اند: به‌آفرید، راوندیه، سنباد، اسحاق ترک، استادسیس، المقنع، بابک خرم‌دین، مازیار و افشین.

بابک خرم‌دین

در این میان جنبش بابک خرم‌دین خطرناک‌ترین و مهم‌ترین جنبشی بود که تا مدت‌ها دستگاه خلافت را به خود مشغول داشت. این جنبش از یک سو به دلیل داشتن سویه‌های دینی باعث پدید آمدن فرقه‌ای جدید به نام خرمیان یا خرم‌دینان شد و از سوی دیگر به دلیل گسترش دامنه فعالیت، بخش‌های زیادی از ایران را درگیر خود کرد. در مورد اصل و نسب بابک همچنان تردیدهایی وجود دارد.

 ابن ندیم در قالب داستانی سرگذشت او را روایت کرده و بخصوص نحوه انتقال قدرت را از شخصی به نام جاویدان به بابک نشان می‌دهد که به تناسخ روح باور داشتند و در بین پیروان‌شان حتی اعراب مسلمان نیز بودند. دعوت او با موافقت بسیاری از مناطق از جمله جبال، همدان، اصفهان، ماسبدان و مهرجان روبه‌رو شد و سپس به طبرستان، گرگان، آذربایجان، ارمنستان، خراسان و دیگر سرزمین‌های غیر عرب نیز کشیده شد «... و بابک در کوه‌های آن حدود جای‌های عظیم دشوار گزیده بود و قلعه ساخته بود.»

از آغاز شورش بابک، سردار بزرگ عباسی موفق به سرکوب این جنبش نشد و آن را به عنوان میراثی برای برادر خود معتصم بر جای گذاشت. سرانجام معتصم با کمک افشین شاهزاده اشروسنه موفق شد با زیرکی و خدعه بابک را راضی به خروج از قلعه‌ای در بذ کرده اسیر و به بغداد اعزام کند. به دستور معتصم دست و پای بابک را قطع کردند و او را در سال ۲۲۳ ق به طرز فجیعی به قتل رساندند. شورش بابک آن‌چنان نیرومند بود که به گفته مسعودی «نزدیک بود خلافت را از پیش بردارد و مسلمانی را تغییر دهد. زیرا در دل‌ها سخت نفوذ کرده بود.»

قیام بابک خرم‌دین را باید یکی از نهضت‌های اصیل ایرانی علیه خلافت عباسی به شمار آورد. او خاستگاه طبقاتی مشخصی داشت و از فرودستان جامعه ایرانی به شمار می‌رفت. پدرش اهل مدائن و مادرش از آذربایجان بود. گرچه به او اتهامات زیادی زدند و بخصوص آن‌چنان که از گزارش ابن ندیم نیز برمی‌آید به عمد قصد داشتند چهره او را تیره و تار جلوه دهند. اما او اعتراضی ریشه‌دار را علیه اعراب و به‌ویژه خلافت بغداد نمایندگی می‌کرد و می‌خواست دین مزدکی را دوباره احیاء کند.

 علی شریعتی درباره قیام او می‌نویسد: «شرح حال بابک را که می‌خوانیم، می‌بینیم تمام تهمت‌هایی که به او می‌زنند و فحش‌هایی که می‌دهند (این‌که آدم بی‌سروپایی است، پدرش فلان کاره است...) نشان می‌دهد که بابک از طبقه پایین است... زیرا بابک موقعیت خانوادگی مهمی نداشته که از دست داده باشد. قیام بابک درست‌ترین و انسانی‌ترین قیام علیه خلافت است و برای همین است که بزرگ‌ترین مقاومت‌ها را بابک علیه خلیفه داشت.»

با همه این احوالات قیام‌های دوره امویان و عباسیان توانست مرزهای ایرانی را با خلافت تعیین کند و ثابت کند که ایرانیان حاضر نیستند مانند دیگر اقوام به بخشی از خلافت بغداد تبدیل شده و نقش رعایای گوش به فرمان را بپذیرند. درون‌مایه همه این قیام‌ها استقلال‌طلبی ایرانیان بود که چه در دوره اموی و چه در دوره عباسی خود را به اشکال گوناگون بروز می‌داد. بزرگ کردن شخصیتی مانند ابومسلم و تبدیل او به نمادی از یک مبارزه ملی علیه خلافت بغداد، انگیزه‌هایی از این قبیل داشت.

کتاب «سه قرن تقابل و تعامل؛ ستیز و سازش ایرانیان با اعراب مسلمان» تالیف محمدعلی عسگری با ۱۴۲ صفحه، شمارگان ۲۵۰ نسخه و بهای ۱۹۰ هزار تومان از سوی نشر کویر منتشر شد.

سه قرن ستیز و سازش ایرانیان با اعراب

برچسب ها: اعراب ، ایرانیان ، تاریخ
ارسال به دوستان