۱۱ مرداد ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۸۱۶۲۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸:۰۹ - ۱۰-۰۵-۱۴۰۴
کد ۱۰۸۱۶۲۲
انتشار: ۱۸:۰۹ - ۱۰-۰۵-۱۴۰۴

ارکستر دسته های صندلی در مجلس/ دکتر مصدق: «مارشال چماق به دست برو بیرون»

ارکستر دسته های صندلی در مجلس/ دکتر مصدق: «مارشال چماق به دست برو بیرون»
یکی از این دسته‌های صندلی‌ها کنده شد نمی‌دانم مال دکتر بقایی یا مال یکی از این آقایان دسته صندلی‌اش را کندند به‌هرصورت این‌قدر شدید زده بود که دسته صندلی‌اش درآورده بود و چوبش هم در دستش مانده بود

عصر ایران - محمد پدرام متولد سال ۱۳۰۱ یکی از دیپلمات های رده بالای دوران محمد رضا پهلوی بود که در سال ۱۳۶۴ در مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد خاطرات خود را بازگو کرده است. در اینجا بخشی از صحبتهای او را می‌خوانیم که مربوط به معرفی کابینه سپهبد رزم آرا به مجلس شورای ملی است:

ارکستر دسته های صندلی در مجلس/ دکتر مصدق: «مارشال چماق به دست برو بیرون»

در جریان انتخاب سپهبد رزم‌آرا به سمت نخست‌وزیری و معرفی او به مجلس شورای ملی و معرفی کابینه از طرف خود رزم آرا من شخصاً آن‌جا ناظر این ورود بودم. از قبل  دکتر مصدق اعلان کرده بود که یک مارشال با چماق به‌دستش (عصای مارشالی مقصودشان بود) نمی‌تواند وارد این مجلس بشود ما اجازه چنین ورودی به او نخواهیم داد.  رزم‌آرا لباس شخصی پوشیده بود من خوب به‌خاطر دارم که یک کت‌وشلوار قهوه‌ای بسیار تروتمیزی تنش کرده بود و کابینه‌اش هم که آمدند تو ما منتظر بودیم ببینیم چه عکس‌العملی از جانب جبهه ملی و  دکتر مصدق به‌اصطلاح به منصه بروز می‌رسد. 

رزم‌آرا دم در وقتی که وارد شد اول یک تعظیم بلند به همه نماینده‌ها کرد. بعد اجازه خواست. به مجرد این‌که وارد شد. دکتر مصدق از جایش بلند شد و گفت، «مارشال چماق به‌دست برو بیرون، برو بیرون.» یک‌همچین اصطلاحی بود که حالا ثبتش را باید دید تو جلسه مجلس. شروع کردند به پرخاش کردن و بعد آمد و رزم‌آرا دوباره یک تعظیمی کرد،همیشه رزم‌آرا لبخند بزرگی هم می‌زد. با همان لبخندش و هی تعظیم کرد و سرش را تکان داد و نشست با اجازه.  سردار فاخر ریاست مجلس هم که خوب از طرف جناح دربار موظف بود که  رزم آرا را تحمیل کند. خواست مجلس را اداره کند گفت «آقا بنشینید، شلوغ نکنید.» 

رزم‌آرا اجازه خواست که برود کابینه‌اش را معرفی کند. موقعی که آمد پشت تریبون باز دوباره البته وقتی بلند شد دوباره یک تعظیم هم کرد به سردار فاخر و بعد رفت پشت تریبون و شروع کرد به این‌که بگوید که من در چه موقعی عهده‌دار این پست شدم و به چه علت و می‌خواهم چه‌کار کنم به‌خصوص که مسئله نفت هم مطرح بود. 

یادم هست موقعی که کابینه‌اش را معرفی کرد دکتر مصدق شروع کرد . این صندلی‌های مجلس یک پیشدستی دارد که بلند می‌شد که آقایان بلندش می‌کردند از آن‌جا می‌آمدند بیرون. مصدق این پیشدستی‌اش را کوبید مثل این‌که از قبل قرار گذاشته بودند. بعد شروع کردند به بلند کردن و کوبیدن. این چند نفر وکلای جبهه ملی که بالا نشسته بودند یادم می‌آید عبدالقدیر آزاد هم جزوشان آن‌وقت‌ها بود، عبدالقدیر آزاد بود،  اللهیار صالح بود، دکتر بقایی، حسین مکی، نریمان، حائری‌زاده. این آقایان طرف چپ مجلس آن بالا یک دو ردیف به آخر مانده نشستند، شروع کرد دستی‌اش را به‌شدت کوبیدن. عبدالقدیر آزاد که خیلی او پرخاش هم می‌کرد در ضمن شروع کردند دست‌هایشان را کوبیدن که صدای رزم‌آرا نرسد که بتوانند بنویسند به‌عنوان اعتراض. 

اللهیار صالح آدم مبادی آداب بیشتری بود یک‌خرده هم بیشتر محجوب بود. او نمی‌زد اول دسته صندلی‌اش را نکشیده بود بزند این‌ها بعد من دیدم که  دکتر مصدق بلند شد با تشر به او گفت، «آقا چرا نمی‌زنید؟» اللهیار صالح من یادم هست خجالت کشید و خندید و گفت، «بله.» بعد یواش برداشت و آرام می‌زد. این جلسه هیچ‌وقت من یادم نمی‌رود. یک عده هم که مخالفین بودند «آقا بگذارید حرفش را بزند.» موافقینی که یزدی و امثال طاهری‌ها و آن دارودسته‌هایی که بودند که باید این را تحمیل می‌کردند. 

 سردار فاخر هم فریاد می زد«بنشیند، فلان می‌کنم والله» بالاخره رزم‌آرا همین‌طور در وسط این شلوغی این کابینه را معرفی کرد و کسی هم چیزی نفهمید از کابینه‌اش و بعد صورتش را داد البته ثبت کردند برای این‌که چیزی شنیده نمی‌شد توی این شلوغی.

به‌ هر صورت دیگر بعد بنا شد که برنامه دولت مطرح بشود و قضیه نفت به میان آمد و استیفای حقوق ملت ایران که البته از طریق رزم‌آرا اگر نظرتان باشد، رزم‌آرا با پانصدهزار لیره قال را کنده بود که از دولت انگلیس بگیرند و علی‌الحساب کار دولت را با پانصدهزار لیره پوند استرلینگی می‌خواستند از شرکت نفت بگیرند بنا بود چرخ‌ها را بگردانند یک قدری و دکتر مصدق از او سؤال کرد گفت، «شما با پانصدهزار لیره می‌خواهید نفت ایران را معامله کنید، با پانصدهزار لیره؟ آخر مرد حسابی چه شرایطی؟ چه قراردادی رفتی بستی برای این‌کار؟» خوب اعتراضات و آن جلسه به هم خورد خلاصه. 

این جلسه ورود  رزم‌آرا بود به مجلس که من خودم شاهدش بودم و هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. آن کار مرحوم اللهیار صالح بود و یکی از این دسته‌های صندلی‌ها کنده شد نمی‌دانم مال دکتر بقایی یا مال یکی از این آقایان دسته صندلی‌اش را کندند به‌هرصورت این‌قدر شدید زده بود که دسته صندلی‌اش درآورده بود و چوبش هم در دستش مانده بود. این آن خاطره آن معرفی کابینه رزم‌آرا است به مجلس.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
برچسب ها: دکتر مصدق ، رزم آرا ، نفت
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ب
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۹ - ۱۴۰۴/۰۵/۱۰
0
0
تاریخ پر فراز و نشیب مجلس
وداع با مردی که فوتبال ایران را جهانی کرد: داریوش مصطفوی درگذشت مغازه ای در بیروت که در سال ۱۹۲۷ تاسیس شده و صنایع دستی و فرش ایرانی می فروخت (عکس) چند نکته درباره دندان عقل جمله طلایی مدیرعامل شرکت ۴ تریلیون دلاری؛ «هوانگ» به سؤالی پرتکرار پاسخ داد چه کشورهایی بهترین هواپیماهای جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات جهان را در اختیار دارند؟(+عکس) هویدا در کنار هواپیمای شهباز (عکس) چرا چیزهای پیش چشم‌مان را نمی‌بینیم؟ قطار شهربازی کرمان ۱۲ نفر را زخمی کرد امروز با سعدی: به رنگ و بوی بهار ای فقیر قانع باش عشق و آزادی قابل جمع‌اند یا نه؟ وزیر خارجه اوکراین: جنگ با روسیه را امسال تمام می‌کنیم / ترامپ تنها کسی است که پوتین از او می‌ترسد کاغذ کتاب درسی کمیاب شد توضیحات پسر پزشکیان درباره نحوه تدوین لایحه مقابله با محتوای خلاف در فضای مجازی جعفرزاده ایمن‌آبادی: حکم علی لاریجانی به‌زودی صادر می‌شود/ کشور نیازمند خانه‌تکانی است لاوروف : نباید اجازه رویارویی نظامی مستقیم میان روسیه و آمریکا داده شود