در روزهای گذشته کارزاری درباره اقدام فوری برای افراد فاقد شناسنامه ایرانی و بلوچ به راه افتاده است.
روزنامه هممیهن در گزارشی به این موضوع پرداخته که بخش هایی از این مطلب را در ادامه میخوانید:
استانی که بالاترین نرخ زاد و ولد را در ایران دارد، مردمی را در خود جا داده که از نداشتن مدارک هویتی رنج میبرند؛ کودکانی که بیشناسنامه متولد میشوند، اگر دختر باشند، کودکهمسری را تجربه میکنند و اگر پسر باشند به سوختبری و قاچاق مواد مخدر رو میآورند. گرفتن شناسنامه برای مردم سیستان و بلوچستان گاهی تا ۲۵ سال طول میکشد و فعالان اجتماعی این استان معتقدند نگاههای امنیتی و مذهبی باعث شده فرآیند دریافت شناسنامه در این استان اینچنین طولانی باشد.
دادالله زهی، معلمی ساکن ایرانشهر و فعال اجتماعی سیستان و بلوچستان است و درباره بازار سیاهی میگوید که در اثر نداشتن شناسنامه در سیستان و بلوچستان ایجاد شده است: «افراد در این استان کارت عابربانک یا کارت سوخت خودشان را به دیگران اجاره میدهند. کارت ملی و شناسنامه خودشان و فرزندانشان را یا میفروشند یا اجاره میدهند.»
از سوی دیگر، اخراج مهاجران افغانستانی هم مشکلاتی را برای مردمی بیشناسنامه ایجاد کرده است. آنها در مواردی بازداشت و رد مرز شدند، درحالیکه ایرانی هستند و همین موضوع سبب به راه افتادن کارزاری با موضوع «درخواست اقدام فوری برای خانوادهها و افراد فاقد شناسنامه ایرانی و بلوچ» شده و به 1400 امضا رسیده است. محمدرضا مزارزهی نویسنده این کارزار از کارگر بلوچی میگوید که به دلیل اینکه فکر میکردهاند افغانستانی است، رد مرز شده و در حال حاضر در افغانستان است.
هوری مزارزهی هم شهروند بلوچ دیگری است که میگوید برای برادرش در سال ۹۶ همین اتفاق افتاده و یک ماه طول کشیده تا آنها توانستند او را از افغانستان به ایران بازگردانند. بعضی از فعالان اجتماعی بلوچ معتقدند دولت باید از سازمانهای مردمنهاد و سازمانهای بینالمللی کمک بگیرد و برای مردم بیشناسنامه کارت شهروندی صادر کند، بعضی دیگر هم بر این باورند که راهکار در تفویض اختیار به نهادهای محلی مانند دهیاری و بخشداری است که با مردم ارتباط نزدیکتری دارند.
آمار دقیقی از تعداد شهروندان بیشناسنامه در سیستان و بلوچستان وجود ندارد. مسئلهای که از سوی دادالله زهی مورد انتقاد قرار میگیرد: «ما همیشه این نقد را داریم که در مسائل رسمی خودمان هم آمار درستی نداریم. در آموزش و پرورش زمانی که درباره تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل صحبت میشود عددها از ۹۰ هزار تا ۱۲۰ هزار تا بالای ۲۰۰ هزار نفر محاسبه میشوند. درباره کمبود معلم هم همین اتفاق میافتد. اعداد کمبود معلم از ۱۱ تا ۱۷ هزار است. این نشان میدهد که در مسائل رسمی هم آمار دقیقی وجود ندارد چه رسد به این افراد که بسیاری از آنها در روستاها ساکنند، بسیاری حاشیهنشیناند و بسیاری دیگر شناسنامه و کارت ملی و کارت بانکی را از دیگران خریدند یا اجاره کردند و به همین دلیل نمیتوان آمار دقیقی گفت.» به گفته او اما آمار غیررسمی و تقریبی نشان میدهد بالای ۵۰ هزار نفر در استان بدون شناسنامهاند.
هوری مزارزهی، زن بلوچی است که مادر ۶ فرزند و بیشناسنامه است. یکی از دختران او که ۱۶ ساله است، ازدواج کرده و پنج فرزند دیگرش در خانه با او زندگی میکنند که دو نفر از آنها دارای معلولیتاند. پدر هوری زندانی و شناسنامهاش را گم کرده بود. پس از آزادی درگیر اعتیاد میشود و به همین دلیل برای دو فرزند آخرش (هوری و برادرش) شناسنامه نمیگیرد. همسر هوری حدود ۶ ماه پیش فوت کرده و او حالا مخارج فرزندانش را با گلدوزی تامین میکند. او برای دریافت شناسنامه به ثبت احوال سوران مراجعه کرده و برای انگشتنگاری هم رفته است.
اما همچنان بدون شناسنامه است. فرمانداری به هوری گفته پیش از او ۷۰ پرونده دیگر وجود دارد که ابتدا باید آنها تعیین تکلیف شوند. هوری از آنها خواسته که اولویتبندی داشته باشند و کسانی مانند خودش را که در شرایط سختتری هستند در اولویت بگذارند اما میگوید: «به حرف من گوش نمیدهند.» او میگوید بدون شناسنامه از هیچ خدمات دولتی نمیتواند استفاده کند: «هر جا میروم شناسنامه میخواهند. بیمارستان شناسنامه میخواهد، بستری هم که میشوم باید با نرخ آزاد خرج و مخارج درمانم را بدهم.» برادر هوری را در سال ۹۶ چون شناسنامه نداشته به عنوان افغانستانی از کشور اخراج کردند و خواهرش پس از یک ماه توانسته او را از افغانستان به ایران بازگرداند. هوری و برادرش هنوز هم بیشناسنامهاند.
محمدرضا مزارزهی، نویسنده کارزاری در اعتراض به بیشناسنامه ماندن خانوادهها و افراد فاقد شناسنامه ایرانی و بلوچ، از کارگر بلوچی میگوید که در طرح اخراج مهاجران افغانستانی رد مرز شده است: «عبدالکریم یوسفزهی که کارگر بلوچ بوده را به بهانه افغانستانی بودن رد مرز کردند. او در حال حاضر در افغانستان است.» در طایفه مزارزهی حدود ۱۰۰ نفر بیشناسنامهاند: «ما به این امید که ضربالاجلی تعیین شود و بتوانیم برای افراد بیشناسنامه شناسنامه بگیریم لیستی از آنها در طوایف مختلف تهیه کردیم اما این اتفاق نیفتاد.» به گفته او ابتدا اعلام کردند سران طوایف به استانداری بروند تا برای افراد بیشناسنامه به شکل فوری شناسنامه صادر شود: «اما این اتفاق نیفتاد و آن را تکذیب کردند.»
هدف او از راهاندازی این کارزار این بود که فرآیند شناسنامه دادن سرعت بخشیده شود: «مردم مجبور نباشند چندین سال برای دریافت شناسنامه دوندگی کنند. ما گاهی برای دریافت شناسنامه مجبور به رشوه دادن هم شدهایم و با این وجود سالها باید برای دریافت شناسنامه منتظر باشیم.» او درباره شوهرعمه خودش به عنوان یکی از شهروندان بلوچ بدون شناسنامه میگوید: «شوهرعمه من هشت سال برای دریافت شناسنامه دوندگی کرد و به همین دلیل بسیاری از فرزندان از تحصیل بازمیمانند.
نهادهای انتظامی و مسئولان کوتاهی میکنند و به همین دلیل فرآیند دریافت شناسنامه بسیار طولانی میشود. خانوادههای بسیاری هستند که بیش از ۶ سال است برای دریافت شناسنامه اقدام کردند اما همچنان به نتیجه نرسیدهاند. به آنها میگویند باید به فرمانداری، دهیاری، استانداری یا تهران مراجعه کنند. همین فرستادن به تهران مسئله را بسیار زمانبر میکند.» نتیجه این سازوکار، شهروندانی است که قید شناسنامه داشتن را زدند و نمیتوانند از کمترین مزایای شهروندی استفاده کنند.
حبیب مزارزهی هم شهروند بلوچ دیگری است که درباره سه خانوار بدون شناسنامه میگوید: «در این دوران که دولت اقدام به اخراج افغانستانیها کرده است، آنها هم خودشان را در معرض خطر میبینند و به دلیل نداشتن مدارک هویتی با ترس از خانه خارج میشوند و ترددهایشان با مشکلات بسیاری همراه شده است.» به گفته او آنها از تمام خدمات دولتی محروماند: «آنها نمیتوانند حتی یک نان از نانوایی بگیرند چون کارت بانکی ندارند. نمیتوانند سیمکارت داشته باشند، چون مدرک هویتی ندارند. بچههایشان مدرسه نمیروند و تنها تا کلاس پنجم و ششم درس میخوانند که آن هم معلم روستا به آنها آموزش میدهد که خواندن و نوشتن را یاد بگیرند اما نمیتوانند ادامه تحصیل دهند.» این سه خانواده ۲۵ سال است که برای دریافت شناسنامه اقدام کردند و هنوز هم نتوانستند آن را دریافت کنند. این در حالی است که آنها استشهاد محلی دارند که ایرانی و بلوچ هستند.