عصر ایران؛ سمیرا فرخ منش- "انتخاب با ماست. آب، هم میتواند ابزار همکاری باشد و هم ماشهای برای جنگ."- پیتر گلک *
روزهایی که ایران ما از سر میگذراند روزگار تابستانی پساجنگ، در خاموشی و بیبرقی، روزهای دشواری است. هم برای مردم و هم تصمیمگیران. بیآبی اما یکی از جدیترین دشواریهایی است که میتواند آینده و امنیت را برای همه ما اضطرابآلود تر از گذشته رقم بزند.
گرچه هنوز هم هستند کسانی که آب را تنها مایعی برای رفع تشنگی می دانند. اما قسمت نگرانکننده ماجرای این روزها آن است که به قول آرونداتی روی** "در جهان امروز، جنگها بر سر نفت نیست. بر سر آب است و در آینده آب مهمتر از هر منبع دیگری خواهد شد."
آب چگونه میتواند بر وضعیت امنیت ملی و ریسکهای امنیتی اثر بگذارد؟ آیا ادامه وضعیت کمآبی در شهرهای ایران به ویژه پایتخت، میتواند سرمنشأ تنشهای جدیتر باشد؟ آیا بین آب و تنش، آب و بحران، آب و ناامنی، ارتباطی هست؟
تهدید خاموش
برای فهم وضعیت امنیتی حاکم بر یک سیستم اجتماعی باید 5بخش اصلی آن را بررسید و این گونه به نتیجهای جامع دست یافت تا تمامی جوانب لحاظ شده باشد. پاسخی که از بررسی این پنج بخش به دست میآید، میانگینی از وضعیت موجود را نشان می دهد. امنیت انسانی، امنیت اقتصادی، امنیتی اجتماعی سیاسی، امنیت زیست محیطی و امنیت برون مرزی پنج بخش اصلی بررسی امنیتی جوامع اند.
در شرایط کنونی ایران با توجه به نرخ تورم و دشواری معیشت و بالارفتن ریسک ناامنیهای خارجی و نظامی، لازم است بدانیم نبودِ"آب" در هر یک از این حوزهها چه اثری بر جای می گذارد؟
در حوزه امنیت انسانی آب به صورت مستقیم بر وضعیت بدنه اجتماعی تاثیرگذار است. یعنی کاهش آب شرب در بعضی مناطق کم آب (مانند سیستان و بلوچستان) یا مناطق پر جمعیت و کانونی (مانند تهران) به طور مستقیم بر سلامت، معیشت و بهداشت نقش دارد. در نتیجه بحران در این حوزه میتواند موجب نارضایتی اجتماعی، بروز اعتراضات و بیثباتی های داخلی پراکنده گردد.
در حوزه امنیت اقتصادی، بخش صنایع، کشاورزی و تولید وابسته به آب اند. در نتیجه وجود مشکل در زمینه آب می تواند میزان صادرات را کاهش داده و حجم واردات را افزایش دهد.
همچنین تولید مواد غذایی از نتایج مستقیم کمبود آب در حوزه اقتصادی است. ورشکستگی و کاهش درآمد کشاورزان و دامداران و به تبع آن افزایش قیمت محصولات مرتبط و وابستگی به ورود کالاهای استراتژیک ( مانند گندم یا خوراک دام) به کشور میتواند به کاهش تاب آوری اقتصادی جامعه و فشار مضاعف بر دولت در تامین نیازهای معیشتی مردم منجر شود.
در حوزه امنیت سیاسی و اجتماعی، نابرابری در دسترسی به آب میتواند تنش های بین شهری، قومی و سیاسی ایجاد کند. همین امر احتمال بروز درگیریهای اجتماعی و بیاعتمادی به دولت را افزایش می دهد. نمونه اعتراضات به کمبود آب را در سال 1400 پیرامون موضوع زاینده رود دیدیم.
یا به عنوان مثال تنش های بین شهری میان چهارمحال بختیازی و اصفهان. درواقع سوء مدیریت آب میتواند تنش های سیاسی را در مناطق مستعد افزایش دهد. در حوزه محیط زیستی، کمبود آب میتواند به تخریب تالابها، خشک شدن رودخانهها و از دست رفتن منابع طبیعی منجر شود.
چنین بی ثباتیهایی میتواند عاملی برای افزایش مهاجرت به سمت شهرهای بزرگتر شود. همچنین نابودی پوششهای گیاهی و بیابان زایی های بیشتر در استانهای خشک تر، در کنار تهدید سلامت عمومی، کیفیت زندگی را به طور جدی کاهش میدهد. وقتی یک سیستم با کمبود آب مواجه شود، میتوان انتظار درگیری های مرزی را نیز داشت. در چنین وضعیتی رودخانهها یا دریاچههای مشترک بین کشورها میتوانند منشأ درگیری شوند. درگیری با افغانستان بر سر هیرمند از نمونههای این درگیری در گذشته است. همین امر چه با همسایگان شرقی چه دیگران مانند ترکیه، میتواند روابط دیپلماتیک را تحت تأثیر قرار دهد.
فاجعۀ بیصدا
نکتۀ قابل توجه در بررسی ارتباط کمبود آب و امنیت ملی، آنجاست که این حوزهها مستقل نبوده و هر کدام روی دیگری تاثیرگذار است. برای مثال وقتی کمبود آب برای کشاورزان رخ دهد و هزینه محصولات خوراکی مرتبط افزایش پیدا کند، با توجه به نرخ تورم بالایی که در جامعه حکمفرماست، در حوزۀ امنیت سیاسی شاهد شکل گیری زنجیرههای تنشزا خواهیم بود چون اعتراضات اجتماعی را به دنبال خواهد داشت که پس از مدتی ماهیت سیاسی به خود خواهند گرفت.
یا زمانی که فضاهای دارای آب زیرزمینی خشک شوند و مهاجرتهای اجباری بین شهری رخ دهد، شهرهای بزرگ میزبان، دچار کمبود کالای کشاورزی و صنعتی خواهند شد که به سبب کم آبی دچار کاهش نرخ تولید شدهاند. یعنی حوزه امنیت زیست محیطی بر روی حوزه امنیت اقتصادی به طور مستقیم اثر گذار است. میتوان نمونه ارتباط این حوزه ها را در شکل زیر دید.
همانطور که این مدل نشان می دهد نقش تاثیرگذاری حوزه های امنیتی بر روی یکدیگر چند وجهی است. یعنی همزمان با تاثیرگذاری کمبود آب بر حوزه امنیت انسانی و خدشه دار کردن امنیت اقتصادی سیستم، امنیت زیست محیطی نیز بر امنیت فرامرزی تاثیرگذار خواهد شد. همچنین بالارفتن ریسک های امنیت ملی نیز مجددا می تواند منجر به افزایش اختلال در مدیریت آب شود. یعنی زمانی که ریسک خطر در حوزه های امنیتی بالا میرود، همزمان دقت در مدیریت و سیاستگذاری درست پایین می آید. به زبان ساده تر هم کمبود آب میتواند منجر به کاهش ضریب های امنیتی شود و هم اختلال در حوزه امنیت ملی می تواند به نابسامانی بیشتر در حوزه تقسیم آب منتهی گردد.
امنیت در حال تبخیر
بنابراین آب میتواند به سادگی مبدل به موضوعی امنیتی شده و به تنش زایی بپردازد. چون حوزه های امنیتی یکدیگر را تقویت می کنند و می توانند از موضوعات غیر امنیتی معضلات امنیتی بسازند.( درصورت ادامه سو مدیریت) بنابراین ساده انگارانه است که موضوع کمبود آب را تنها یک معضل زیست محیطی بدانیم. آب و جریانات مرتبط با آن یکی از راهبردی ترین موضوعات مرتبط با امنیت ملی کشورهاست. کشورهای کم آب با بارندگی پایین و خشکی اقلیمی اگر دقت و دانش مدیریت را سیاستگذاری های خود دخالت دهند، نسبت به موضوع آب حساس تر، نگران تر و جدی ترخواهند شد.
دریافت وضعیت ناامنی درحوزه آب تحرکات تنش زای زیرساختی را به وجود می آورد که میتواند به سادگی منتهی به تضعیف دولت و بدنه حکمرانی گشته و تهدیدات چندلایه را برای سیستم اجتماعی مورد نظر به همراه بیاورد. معضل تهدیدزای کم آبی در ایران را نباید یک جریان فنی و مهندسی دید بلکه باید نگاهی کاملا امنیت محور به آن داشت که نتایجش به سراسر کشور سرایت خواهد کرد و صرفا صدای اعتراض شهرهای کم آب را بلند نخواهد کرد. تشنگی در کشوری مانند ایران که درگیر یک آتش بس شکننده و تورم افسارگسیخته و بیکاری روز افزون است، میتواند تبدیل به زنجیره ای از بحران ها شود.
در جنگی که از بیآبی حاصل شود، دشمن آرام و بی صدا حرکت می کند، بمبی منفجر نخواهد شد و هیچکس موشکی پرتاب نخواهد کرد.اما اثرات سنگین، سخت و جبران ناپذیری خواهد داشت.
*پیتر گلک (Peter H. Gleick) متخصص حوزه آب شناسی اهل آمریکا
**آرونداتی روی: نویسنده و فعال سیاسی اهل هند