بوی زُهم و تندی هوا را پر کرده؛ بویی که با دود و گرمایی که از دل نخلهای آتش گرفته بیرون میزند، هماهنگی غمانگیزی را به تصویر کشیده؛ درست مانند تابلویی که دست طبیعت کشیده تا صحنهای غمانگیز را به یادگار در دل تاریخ ثبت کند؛ صفحهای از نخلهایی که تا چشم کار میکند پشت سرهم منظم صف کشیدهاند و تا همین چند روز قبل، نمادی بودند از «زندگی» و سرسبزی و حیات؛ حیاتی که حالا بنا به دلایل نامعلومی با شعلههای آتش به تلی از خاکستر بدل شده و صحنهای دلخراش از نخلهای سوخته و جزغاله شده که از نفس افتادهاند را رقم زدهاند. گفته میشود بیش از 20هزار اصله از بین رفته است.
"قاسم آل کثیر" در گزارشی در روزنامه هفت صبح نوشت: شوخی نیست؛ از بین رفتن 20هزار اصله درخت خرما در منطقهای که قطب اصلی تامین خرمای کشور است؛ نخلهایی که به گفته اهالی روستاها، مانند فرزندانشان برایشان عزیزند و مهم. این حادثه که هنوز چند روزی از آن نگذشته، بازار فروش خرما را بههم ریخته و باعث شده تا قیمت این محصول به یکباره رشدی نجومی داشته باشد. البته نه فقط نخلها که چندین خانه روستایی هم از گزند نیش آتش بیرحم در امان نماندند.
مردم روستاهای آبادان، به خصوص روستای «کوتشنوف» در بخش «اروندکنار» حالا هم داغدار باغستانهایشان هستند و هم داغدار خانههایی که دیگر ندارند! تنها در یک روستا 4 خانه به آتش قهر طبیعت، خاکستر شده و دیگر سرپناهی برای خانوادههایی که روزگاری زیر سقف آنها هلهله و شادی میکردند و نمادی از سرزندگی بودند، نیستند.
آبادان و خرمشهر سالهاست با مصائب مختلف دست و پنجه نرم میکنند. از شوری آب که جان هزاران نفر نخل را طی سالهای متمادی گرفته تا امروز که آتشسوزی هم به فهرست بلایا اضافه شده؛ شعلههای بیرحمی که به جان شش روستا افتاد و چندین نخلستان در روستاهای مختلف و چهار خانه و یک کارگاه تولیدی در روستای «شنوف» را با خاک یکسان کرد.
اینجا خانهها کاملا دل به دل نخلستانها دادهاند و طوری ساخته شدهاند که یک در آن به داخل نخلستانها و در دیگر آنها به محوطه روستا راه دارد. بومیها میگویند گرما علت اصلی حادثه بوده ولی هنوز دلیل اصلی آن مشخص نیست! «داود» از اهالی یکی از همین روستاها به هفتصبح میگوید: اینجا روستاها به یکدیگر نزدیکند و نخلستانها تقریبا به هم چسبیده. بنابراین بعد از آتش گرفتن یک نخلستان، به سرعت آتش به سایر نخلستانها و روستاها سرایت کرده است.
محمد و همسرش ساکن یکی از همین خانهها هستند؛ خانهای کوچک با دو اتاق که در یکی محمد 28 ساله و همسرش زندگی میکنند و در دیگری خانواده پدریاش. شدت حرارت شعلههای آتش، چیزی از اسباب و اثاثیه آنها باقی نگذاشته و همه چیز به معنای واقعی ذوب شده؛ گویا خانه ماکتی است که آن را در تنوری داغ انداخته باشند!
محمد در مورد اتفاقات آن روز به «هفتصبح» میگوید: اصلا نفهمیدیم چه شد... عصر بود و گرمای هوا بیداد میکرد. با همسرم در اتاقمان بودیم که یکدفعه احساس کردیم هوا سنگین شد و بعد از چند ثانیه هم بوی دود ناشی از سوختن چوب همه جا را گرفت.
به نخلستانی که حالا دیگر جز تلی از خاک از آن باقی نمانده، اشاره میکند و با افسوس ادامه میدهد: دویدم داخل نخلستان. اصلا باورم نمیشد. انگار وارد جهنم شده بودم. هر جایی را که نگاه میکردی، آتش بود و دود. یک لحظه فکر کردم مردهام و در جهنمم. تنها کاری که توانستیم انجام دهیم این بود که خانه را خالی کنیم و جانمان را نجات دهیم.
«محمدرضا موالیزاده» استاندار خوزستان، با حضور در میان اهالی روستای کوتشنوف و نخلستانهای سوخته، بر لزوم جبران فوری خسارات و حضور عملیاتی همه دستگاههای اجرایی برای کمک به آسیبدیدگان تاکید کرد. موالیزاده با اشاره به ابعاد گسترده خسارات به «هفتصبح» میگوید: این آتشسوزی حادثه کمی نبود و بهطور جدی معیشت کشاورزان را تحت تاثیر قرار داده. در دولت و استانداری، این موضوع را همزمان در سطح استانی و ملی پیگیری میکنیم و تا حصول نتیجه نهایی هیچگونه کوتاهی نخواهیم کرد».
وی با تاکید بر اهمیت تعیین دقیق علت وقوع آتشسوزی، تصریح میکند: «دستگاههای مربوطه موظفاند در اسرعوقت با بررسیهای کارشناسی، منشا آتشسوزی را مشخص کنند». به گفته وی مقرر شده تا به آسیبدیدگان این آتشسوزیها وام کمبهره داده شود اما محمد و سایر خسارتدیدگان استقبالی از این پیشنهاد نمیکنند.
«عبدو» یکی از همین خسارتدیدگان در این مورد میگوید: وام کمبهره به چه کار ما میآید؟ وقتی درست زمان برداشت محصول، همه زندگی و داروندارمان را از دست دادهایم، از کجا باید اقساط این وامها را بدهیم؟ وقتی که حتی یک سرپناه نداریم، وام به چه درد میخورد؟!
انتقادهایی که باعث میشود استاندار با دستگاههای مربوطه تماس بگیرد تا در گام اول، وسایل اولیه ساکنان خانههایی که در آتش سوختهاند را به صورت بلاعوض تامین کنند و بیمه کشاورزی آنها را نیز فعال کنند.
انگار ناف آبادان را در تیر ماه امسال با آتشسوزی بریدهاند. علاوه بر حادثه حریق نخلستانها، روز یکشنبه ۲۹تیرماه، آتشسوزی دیگری در پالایشگاه آبادان رخ داد که علت آن، به گفته استاندار، فرسودگی تجهیزات و بهویژه برج تقطیر بوده؛ حادثهای که در جریان آن یک کارگر فوت شد و دو نفر دیگر دچار مصدومیت شدند.
البته استاندار خوزستان اطمینان داد که روند تولید و تامین سوخت در استان بدون اختلال ادامه خواهد یافت. اینها گوشههای تلخی از قاب تصویر دردناکی است که میتواند ترسیمکننده گوشههایی از فاجعه رخ داده و حال و روز این روزهای آبادان و روستاهای اطراف باشد؛
حوادث مستمری که زنگ خطری برای زیرساختهای فرسوده و شرایط اقلیمی بحرانی در خوزستان محسوب میشوند. مردم مظلوم آبادان، روی گنجی از طلای سیاه زندگی میکنند اما در انتظار اعلام نتایج نهایی بررسیها و آغاز اقدامات عملی برای جبران خسارات وارده هستند؛ اقداماتی که شاید بتواند باعث شود تا دوباره دست به زانو بگیرند و یاعلی بگویند و زندگی را از نو بسازند.