تازهترین تصویر ماهوارهای از دریاچه ارومیه که روز جمعه ۲۷ تیرماه ثبت شده است، نشان میدهد که دریاچه ارومیه بهطور کامل در حال خشک شدن است. افت تراز و مساحت این دریاچه از حدود سال ۱۳۷۴ خورشیدی شروع شد، طی بیست سال سطح دریاچه بیش از ۸ متر کاهش یافت تا جایی که در سال ۹۳ بخش جنوبی آن بهطور کاملا خشک شد. چنین روندی باعث شد که ایده ستاد احیای دریاچه ارومیه شکل بگیرد و نقشه راه آن از سال ۸۹ تا ۹۳ برای نجات دریاچه ترسیم شد.
به گزارش اعتماد، بررسیهای کارشناسی نشان میداد که ایجاد سد، مصارف کشاورزی و حفر چاههای غیرمجاز، گرمشدن هوا و ایجاد پل میانگذر از وسط دریاچه از مهمترین دلایل وقوع چنین فاجعهای است؛ بنابراین ۲۷ پروژه در ستاد برای اجرای عملیات نجات تعریف شد اما به نظر میرسد آنطور که باید اقدامات نتیجه نداشته و حالا تصاویر ماهوارهای و مشاهدات میدانی از شرایط وخیم در این منطقه خبر میدهد.
دکتر حجت جباری، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان آذربایجان غربی هم به تازگی گفته است که در بخش شمالی دریاچه ارومیه که حدودا نیمی از مساحت آن است، آب بسیار کمی در مساحت ۱۰۰ کیلومترمربع باقی مانده است؛ شاید فقط لایهای بهضخامت چهار یا پنج سانتیمتر که در واقع میتوان گفت دیگر آبی وجود ندارد: «برای نخستینبار است که احتمال میدهیم طی پنج یا شش روز آینده، بخش شمالی دریاچه بهطور کامل خشک شود، البته از نظر محیطزیستی، همین الآن هم فقط یک لایه بسیار نازک و پراکنده در شمال باقی مانده است و بهسختی میتوان گفت آبی وجود دارد، فعلا در این عرصه وضعیت بحرانی است.»
در مواجهه با این سخنان اما سعید عیسیپور، عضو دبیرخانه کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه، سال جاری را یک سال استثنایی از نظر اقلیمی خوانده و به نوعی از عملکرد این ستاد دفاع کرده است.« برخلاف برخی اظهارنظرهای غیرکارشناسی که با بزرگنمایی مشکلات به جای ارایه راهکار، نگرانیهای بیاساس ایجاد میکنند، واقعیتها نشان میدهد احیای دریاچه ارومیه یک فرآیند تدریجی اما پایدار است.»
او خشکی اخیر دریاچه ارومیه را به شرایط اقلیمی حال حاضر ربط داده و گفته است: «کاهش ۳۰درصدی بارش ها نسبت به میانگین درازمدت و افزایش ۱.۵ تا ۲ درجهای دما (طبق آمار رسمی) در حوضه آبریز دریاچه ارومیه نشان میدهد سال جاری یک سال استثنایی از نظر اقلیمی است، در چنین شرایطی، اولویتدهی به تأمین آب شرب شهرهای پایین دست سدهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه از جمله سدهای بوکان، مهاباد، زولا و شهرچای یک تصمیم اجتناب ناپذیر و انسانی بوده است.» اما آیا همینطور است و تنها شرایط اقلیمی حال حاضر چنین شرایطی را برای دریاچه رقم زده است؟ اساسا ستاد احیای دریاچه ارومیه که ریشههای شکلگیری آن به سال ۱۳۸۹ بر میگردد تاکنون توانسته است به هدف اصلی خود دست یاید؟ اگر پاسخ منفی است، دلیل آن چیست؟
محمد درویش، کارشناس، فعال و پژوهشگر حوزه محیط زیست در پاسخ به سوالاتی در این باره میگوید که خشکسالی و ترسالی چندان تاثیری در این شرایط نداشته است:
« امسال ریزشهای آسمانی آذربایجان غربی ۱۸ درصد کمتر از میانگین کشوری بوده است. بارشها در آذربایجان شرقی ۲۳ درصد کمتر از میانگین بوده و در کردستان ۲۲درصد کمتر از میانگین در صورتیکه امسال میزان بارشهای کل کشور ۳۹ درصد کمتر از میانگین بوده است. ما پیش از این به مراتب سالهای بدتری هم در حوضه آبریز دریاچه ارومیه داشتیم اما هرگز چنین خشکی در دریاچه وجود نداشته است. از طرف دیگر سال گذشته در حوضه آبریز دریاچه ارومیه ترسالی داشتیم و چند سال قبل از آن هم ترسالی داشتیم اما حتی در زمانی هم که با ترسالی مواجه بودیم، متولیان ستاد دریاچه ارومیه و مسوولان استان نتوانستهاند دریاچه را نجات دهند و در واقع دریاچه چه در زمان ترسالی و چه در زمان خشکسالی؛ هیچوقت نتوانسته است به شرایط نرمال خود حتی نزدیک شود. نکته مهم اینکه عزم لازم برای احیای دریاچه ارومیه وجود ندارد.»
*در روزهای گذشته یک بار دیگر تصاویری از روند خشکی دریاچه ارومیه منتشر شد. مدیرکل محیط زیست استان آذربایجان غربی هم گفت که شرایط در این دریاچه بحرانی است ولی یکی از اعضای ستاد احیای دریاچه ارومیه به نوعی این حرفها را رد کرده و موضوع را به شرایط اقلیمی مرتبط دانسته است. نظر شما در این باره چیست؟ آیا شرایط اقلیمی و خشکسالی حال حاضر تنها دلیل بروز چنین شرایطی در دریاچه ارومیه است؟
وضعیت بارشهای آسمانی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه از متوسط کشوری خیلی بهتر بوده است. امسال ریزشهای آسمانی آذربایجان غربی ۱۸ درصد کمتر از میانگین کشوری بوده است. بارشها در آذربایجان شرقی ۲۳ درصد کمتر از میانگین بوده و در کردستان ۲۲درصد کمتر از میانگین در صورتیکه امسال میزان بارشهای کل کشور ۳۹ درصد کمتر از میانگین بوده است. ما پیش از این به مراتب سالهای بدتری هم در حوضه آبریز دریاچه ارومیه داشتیم اما هرگز چنین خشکی در دریاچه وجود نداشته است. از طرف دیگر سال گذشته در حوضه آبریز دریاچه ارومیه ترسالی داشتیم و چند سال قبل از آن هم ترسالی داشتیم اما حتی در زمانی هم که با ترسالی مواجه بودیم، متولیان ستاد دریاچه ارومیه و مسوولان استان نتوانستهاند دریاچه را نجات دهند و در واقع دریاچه چه در زمان ترسالی و چه در زمان خشکسالی؛ هیچوقت نتوانسته است به شرایط نرمال خود حتی نزدیک شود. نکته مهم اینکه عزم لازم برای احیای دریاچه ارومیه وجود ندارد. پارسال میانگین بارندگیها بیشتر بوده است یعنی امسال دریاچه ارومیه نسبت به پارسال ۳۲ درصد و نسبت به میانگین ۱۸ درصد کمتر بارندگی داشته است و این یعنی چه؟
یعنی سال پیش حدود ۱۴ درصد بیشتر از میانگین در حوضه آبریز دریاچه ارومیه بارندگی داشتیم. وقتی که ۱۴ درصد بیشتر بارندگی داریم یا کمتر داریم، دریاچه ارومیه خشک است یعنی چه؟ یعنی باران ببارد و نبارد ما اجازه نمیدهیم یک قطره آب وارد دریاچه شود. آب را پشت سدها نگه میداریم و به توسعه اراضی کشاورزی کمک میکنیم. مساله این است که عزمی برای نجات دریاچه ارومیه وجود ندارد که اقتصاد دریاچه بر مبنای یک اقتصادی که آب محور نیست، تنظیم شود و تا زمانی که افتخارات مدیران استان همچنان به صادرات آب مجازی و صادرات محصولات کشاورزی و سیب و هندوانه است دریاچه احیا نخواهد شد.
*عزمی که برای احیای دریاچه ارومیه مورد نیاز است دقیقا باید در چه اقداماتی دیده شود؟
ستاد احیای دریاچه ارومیه در سالهای گذشته یک منشور ۲۷ مادهای صادر کرد و گفت که ما باید در ۲۷ ماده به موفقیت برسیم تا دریاچه احیا شود. اولین ماده این منشور چه بود؟ اینکه ما باید به سمت «نکاشت» برویم و این یعنی باید توسعه اراضی کشاورزی را متوقف کنیم و به سمت معرفی تولید و معیشتهای جایگزین برویم.
همان سال دوم توسعه «نکاشت» را حذف کردند و گفتند که امکان آن وجود ندارد. گفتیم سدها باید به میزان ۳ و ۴ دهم میلیارد متر مکعب حقآبه دریاچه را اولویت قرار دهند اما از دولت دوم حسن روحانی، یعنی زمانی که دکتر رضا اردکانیان به عنوان وزیر نیرو انتخاب شد آن را هم ندادند. معلوم است که وقتی حقآبه دریاچه داده نمیشود، بعد از آب شرب، اولویت با حقآبه دریاچه ارومیه نیست و ما آب را به بخش کشاورزی و صنعت میفروشیم و بخش کشاورزی و صنعت را اولویت قرار میدهیم، دریاچه ارومیه احیا نخواهد شد و وقتی هم که دریاچه ارومیه احیا نشود اولین ضربه آن اتفاقا به بخش کشاورزی و صنعت خواهد خورد.
*همانطور که شما هم از نکاشت و بحثهای مرتبط با کشاورزی گفتید، یکی از مهمترین مسائل در این زمینه کشاورزی است و از آن مهمتر مجاب کردن کشاورزان در زمینه اشتغال و معیشت است که در آن منشور هم بحثهای مرتبط به آن وجود داشت. با توجه به شرایط محلی دریاچه ارومیه، چه مواردی را میتوانیم به عنوان معیشت جایگزین کشاورزان و مردم محلی در نظر بگیریم؟
حوضه آبریز دریاچه ارومیه با چندین کشور مرز مشترک دارد یا خیلی به آنها نزدیک است و جمهوری آذریایجان، ارمنستان، نخجوان، ترکیه و سلیمانیه در عراق از جمله این کشورها هستند. این مرزهای مشترک مزیت تجاری خارقالعادهای برای این حوضه فراهم کرده است. میانگین نزولات آسمانی و کیفیت اقلیمی حوضه آبریز دریاچه ارومیه دو و نیم برابر بیشتر از کشور است و مواهب و جذابیتهای طبیعی خارقالعادهای هم برای رونق گردشگری طبیعی دارد. همچنین این منطقه از کهنبومهای تاریخی زیادی برخوردار است؛ کلیساهای متعددی در این حوزه وجود دارد و تنوع فرهنگی و قومیتی فوقالعاده جذاب آن میتوانند از نظر گردشگری مزیت محسوب شوند و تولید پول داشته باشد. با توجه به اینکه غبارآلودگی منطقه با توجه به بارندگی آن کم است، راندمان پنلهای خورشیدی در آن بسیار بالاست و انرژی خورشیدی خیلی خوبی در آنجا قابلیت تولید دارد. همچنین منطقه پتانسیل استحصال انرژی گرمایی و بادی را دارد و در این حوزه میتواند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد و مخصوصا با توجه به دانشگاههای خوبی که در تبریز و ارومیه هست در صنایع هایتک، استارتاپهای سبز توان فعالیتهای زیادی دارد و اینها مزیتهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه است که احیای آنها نیاز به خراشیدن بیشتر منابع آبی منطقه را ندارد.
*بنابراین آنطور که میگویید، ستاد احیای دریاچه ارومیه در این سالها نتوانسته است به اهداف خود برسد.
ستاد بعد از دوره اول دوره حسن روحانی و زمانی که عیسی کلانتری رییس سازمان محیط زیست شد شکست خورد. کسی که رییس ستاد احیای دریاچه ارومیه است به قدری مسوولیت سنگینی دارد که نباید مسوولیت دیگری را بپذیرد و عیسی کلانتری با پذیرفتن مسوولیت این سازمان و رودربایستی که با بقیه همکاران خود در کابینه داشت، عملا به وظایف خود نتوانست عمل کند. در دوره ابراهیم رییسی ضربه کاری وارد شد و ستاد را به استاندار آذربایجان غربی سپردند. آذربایجان غربی خود به دنبال صادرات محصولات کشاورزی، توسعه کشاورزی و توسعه پول است و اصلا برایش مهم نیست که دریاچه ارومیه خشک شود یا نشود بعد مدیریت آن را به دست همان سیستم میسپارید؟ معلوم است که در این شرایط تضاد منافع پیدا میکند بنابراین دریاچه ارومیه عملا در دوران سهساله ابراهیم رییسی متاسفانه به بدترین وضعیت ممکن دچار شد الان در دوره آقای پزشکیان هم همچنان رییس این ستاد استاندار است و ما در این یک سال هیچ تحول و عزم جدی برای احیای دریاچه ارومیه به رغم حرفهای قشنگ نمیبینیم. رییس ستاد احیای دریاچه ارومیه باید یک شخصیت مقتدر و قدرتمند باشد نه اینکه استاندار یکی از استانها را به عنوان رییس ستاد دریاچه ارومیه انتخاب کنند. رییس ستاد احیای دریاچه ارومیه باید یک نفر در حد وزیر یا معاون رییسجمهور باشد.
*یکی از اعضای ستاد احیا در روزهای گذشته اعلام کرد که تأمین و انتقال بخشی از حقابه دریاچه از طریق سد کانیسیب و سایر منابع، نشاندهنده عزم جدی برای حفظ دریاچه است. آیا آنطور که گفته میشود این سد در تامین منابع آبی موثر است؟
جالب است که در بوق و کرنا گفته شد که آب را از طریق سد کانیسیب به دریاچه منتقل کردیم اما متاسفانه هیچ آماری از اینکه تاکنون چه مقدار آب از این طریق وارد دریاچه ارومیه شده است منتشر نشده است اما گزارشهای متعددی وجود دارد که آب در مسیر رسیدن به دریاچه ارومیه با موتور پمپهایی که کشاورزان میگذارند برداشت میشود و باز به توسعه کشاورزی در اطراف دریاچه منجر میشود. به صورت علنی موتور پمپ گذاشتهاند و برای توسعه کشاورزی، آب را از کانال کانی سیب برداشت میکنند.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر