عصر ایران؛ مهدی مالمیر- سینما و سیاست هر دو مخاطبان وسیع -massiv - دارند. هر دو پدیده سر و کارشان هم با تودههای مردم و هم گروه «الیت» جامعه است. سینما ناگزیر است برای گردش پول و درآمدزایی همیشه گوشه چشمی به گیشه و مخاطبان عام داشته باشد و از سوی دیگر باید چهار چشمی مراقب از دست نرفتن مخاطبان آشنا زبان سینما هم باشد.
فیلم های موسوم به عامه پسند نوعی سرگرمی سازی برای مخاطبان عام است و سینمای موسوم به «سینما- فلسفه»، «سینمای هنری» و.. تماشاگران کاربلد و آشنا با نظام نشانه شناسانه ی سینما را در بر می گیرد.
سیاست نیز ناچار به خشنود نگه داشتن تودۀ مردم و همچنین، الیت جامعه در قالب دانشگاهیان، روزنامه نگاران، صاحبان صنایع، تجار بزرگ و نظایر اینها است.
سیاستمدار در قالب وعده های چرب و شیرین مثلا در هنگامه انتخابات و همسنگ ساختن طرز پوشش و گفتاراش با پایین ترین اقشار جامعه می تواند عامه مردم را به خود جلب کند. از آن سو اما، برای راضی نگه داشتن نخبگان جامعه از تمهیدهایی مثل: قول شغل و موقعیت اجتماعی، وعده ی جذب الیت در بوروکراسی و نظایر اینها بهره می گیرد.
هر دو پدیده سیاست وسینما برای جذب الیت و عامه مردم چاره ای جز جالب بودن-attractive - ندارند. هم سینما و هم سیاست ناچارند برای جذب مخاطبان گسترده خود بر چگالی جذابیت خود بی افزایند.
در سینما این جذابیت با به کارگیری هنرپیشه های خوش چهره، استفاده از نورپردازی های حرفه ای و تبلیغ سبک زندگی پر زرق و برق( لاکچری) هنرپیشه ها خود را به رخ می کشد.
در سیاست نیز چنانچه گفته آمد با شعارهای جذاب و کلی و همچنین وعده مقام و شغل به طبقه یا طبقات خاصی از جامعه در برهه ای زمان، سعی می شود که عامه و نخبگان به سوی میدان سیاست جذب شوند.
سومین شباهت بهره بردن سیاست از ابزار(tool) سینما است. در کشورهای پیشرفته چنانچه دانسته است، تیم های کاربلدی به تدوین و نگارش متن سخنرانی روسای جمهور می پردازند.
تیم هایی که اعضای آن آشنایی زیادی با زبان کشورشان و همچنین زبان انگلیسی دارند و به طریقی کارشناس فرهنگ جامعه شان از سویی، ومتخصص روابط بین الملل و فنون دیپلماسی از سوی دیگر به حساب می آیند.
این نویسندگان دقیقا از همان فنون فیلمنامه نویسی در سینما بهره می گیرند و متون سیاسی را با تکنیک هایی همانند، گره افکنی، حُسن شروع، حُسن ختام و با نکات ظریف و حتی طنازیِ به هنگام، تدوین می کنند. (هر چند که ویراستار نهایی خود رییس جمهور است که ضروری است خودش تسلط بالایی بر زبان و فنون بلاغت داشته باشد) تا انجا که رییس جمهور مانند یک هنرپیشه سینما یا تئاتر تنها به اجرای آن می پردازد.
گفته می شود در برخی کشورها از مربیان فن بیان هم برای سیاستمداران استفاده می شود.
ابزار دیگری که سیاست از سینما به عاریه گرفته، فن آرایش (میکاپ) است. گرچه در کشورما جز در برهه هایی میکاپ رییس جمهور امری رایج نبوده است اما میکاپ رییس جمهور پیش از سخنرانی در مجامع بزرگ و قبل از کنفرانس های مطبوعاتی امری پیش پا افتاده و معمولی است.
آش شباهت سینما و سیاست و بهره گیری ابزار سینما از سوی سیاست گران چنان شور است که جورج بوش پدر و همچنین رونالد ریگان از دنیای سینما به سیاست وارد شدند. نمونه نزدیک این پدیده هم رییس جمهور کنونی امریکا «دونالد ترامپ» است که پیش از ورود به سیاست در صنعت تلویزیون و سینما بسیار فعال بود و خود سابقه ی تهیه کنندگی برنامه های تلویزیونی را در کارنامه اش دارد.
سلبریت ها و فقدان احزاب
وقتی سخن از شباهت می رود، ناخودآگاه بحت اشتراک در کارکرد هم به میان می آید. احزاب سیاسی به مثابه جایگاهی که فعالیت سیاسی در آن ها شکل می بندد، جای خود را به سینما و یا به عبارت بهتر کوشندگان عرصه سینما بخشیده اند.
سلبریتی ها و کمبود دانش سیاسی
فقدان احزاب در میدان سیاست ما سبب شده سلبریتی ها در حد توش و توان خود به سیاست بپردازند که در این میان آسیب های چندی به سیاست ورزی وارد آمده است:
سلبریتی ها از آموزش درست سیاسی برخوردار نیستند. تحلیل انها از شرایط و رهنمون های انها لزوما بهترین تحلیل نیست.
سلبریتیها با اتمام دورههای انتخابات و راهنمایی مردم به صندوق های رأی، هیچگونه مسوولیتی در قبال انتخابشان نمیپذیرفتند و از کاندیدای مورد نظرشان بازخواستی ندارند و در طول سال عموما خود را غیرسیاسی و بیعلاقه به فعالیت سیاسی نشان می دادند. این همه سوگمندانه به اُفت بیش از اندازه سیاستورزی وعدم اعتماد به حوزه سیاست و رواج بدبینی به نفس سیاست میانجامید.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر