۳۰ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۳۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۷۸۲۹۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۰ - ۲۹-۰۴-۱۴۰۴
کد ۱۰۷۸۲۹۷
انتشار: ۱۱:۱۰ - ۲۹-۰۴-۱۴۰۴

ماجرای دستگیری مهندس برق بین کارتن خواب ها

ماجرای دستگیری مهندس برق بین کارتن خواب ها
سرمایه‌ام را کاملا باخته بودم و هیچ‌کس به دادم نمی‌رسید، به همین دلیل خیلی زود سر از پاتوق‌های مصرف مواد مخدر زیر پل‌ها و فضاهای سبز درآوردم و کارتن خواب شدم. تا اینکه ماموران کلانتری شفای مشهد مرا نیز به همراه چند معتاد کارتن‌خواب دیگر به کلانتری هدایت کردند. 
مرد جوانی که در عملیات دستگیری معتادان متجاهر بین کارتن‌خواب‌ها دستگیر شده بود، سرگذشت عجیب خود را برای مشاوران دایره مددکاری کلانتری بازگو کرد. 
 
به گزارش خراسان، کارتن خواب ۴۲ ساله‌ای که در عملیات جمع‌آوری معتادان متجاهر دستگیر شده است، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: پدر و مادرم کارمند بودند و اوضاع مالی خوبی داشتیم. من هم که فرزند آخر خانواده بودم در ناز و نعمت به سرمی بردم، به طوری که هیچ کمبودی درزندگی نداشتم و از همه امکانات رفاهی برخوردار بودم. پدرم همواره تاکید می‌کرد فقط درس بخوانم و به چیز دیگری در زندگی فکر نکنم. 
 
در حالی که بهترین خودرو خارجی زیر پایم بود و از کلاس‌های خصوصی هم بهره می‌بردم، در رشته مهندسی برق قدرت وارد دانشگاه شدم، اما هیچ برنامه‌ای برای آینده‌ام نداشتم و اصلا نمی‌دانستم چرا تحصیل می‌کنم. 
 
بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی چند بار در شرکت‌های مختلف مشغول کار شدم، اما هیچ‌کدام از آن‌ها با روحیات من سازگار نبود. در این شرایط بود که به همراه برادرم یک کارگاه مبل‌سازی راه‌اندازی کردیم و به پشتوانه پدرم خیلی زود به درآمد رسیدیم. 
 
برادرم ازدواج کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت. من هم عاشق دختری شدم که احساس می‌کردم همه وجودم است. قرار ازدواج گذاشته بودیم که ناگهان طوفان سهمگینی وزیدن گرفت و زندگی آرام ما را به هم ریخت. 
 
در شرایطی که اوضاع مالی پدرم رو به سقوط گذاشته بود، برادرم در یک سانحه رانندگی از دنیا رفت. این حادثه آنقدر وحشتناک بود که پدر و مادرم دچار بیماری روحی و روانی شدند و آن‌ها نیز دار فانی را وداع گفتند. بعد از این ماجرا من هم ورشکست شدم، به گونه‌ای که همه دوست و رفقای قدیمی و جدیدم از من فراری شدند چراکه چک‌هایم برگشت خورده بود و طلبکاران با حکم قضایی به دنبال من می‌گشتند. 
 
در اوج افسردگی و ناامیدی یکی از دوستانم به سراغم آمد و از سر دلسوزی مقداری مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه به دستم داد تا با مصرف آن به آرامش روحی برسم، اما خیلی زود اوضاع برعکس شد و من نه‌تنها به یک معتاد حرفه‌ای تبدیل شدم، بلکه زندگیم را در قمار اعتیاد باختم. 
 
سرمایه‌ام را کاملا باخته بودم و هیچ‌کس به دادم نمی‌رسید، به همین دلیل خیلی زود سر از پاتوق‌های مصرف مواد مخدر زیر پل‌ها و فضاهای سبز درآوردم و کارتن‌خواب شدم. تا اینکه ماموران کلانتری شفای مشهد مرا نیز به همراه چند معتاد کارتن‌خواب دیگر به کلانتری هدایت کردند. 
 
با دستور ویژه سرگرد احسان سبکبار رئیس کلانتری شفای مشهد تلاش مشاوران دایره مددکاری اجتماعی برای رهایی این مرد از چنگال مواد افیونی با معرفی وی به مراکز ترک اعتیاد آغاز شد.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
H‑۲۰ چین یا B‑۵۲ آمریکا: کدام بمب‌افکن برتر است؟ سال ۱۳۰۵؛ اتوموبیل همسر سرکنسول انگلستان (عکس) ۷ خوراکی علیه سرطان‌ها تفاوت جت تهاجمی و جت جنگنده در نبردهای مدرن دو دقیقه روانی یکی از ترسناک‌ترین صحنه‌های تاریخ سینما (تماشا کنید) رتبه‌بندی کیفیت جاده‌ها در جهان؛ ۱۰ کشور برتر در سال ۲۰۲۵ آیا ما فرزند یک انفجار ستاره‌ای هستیم؟ زیبا بروفه: شادمهر عقیلی به من گفت باید بیام خانه شوهرت را ببینم از خاک تا حیات؛ چگونگی تبدیل مواد معدنی خاک به مواد زنده / چرا مکمل‌ها به‌درستی جذب نمی‌شوند؟ اعتبار جهانی ۶۰ کشور از نگاه شهروندان ثروتمند جهان (+ اینفوگرافیک) هند؛ آوارگی خانواده فقیر به خاطر خون آلوده؛ صاحبخانه پسر ۷ ساله مبتلا به ایدز را بیرون کرد ژیلا صادقی: همه از روی من اسکی می روند  پایان نگرانی والدین؛ تبدیل بازی‌های خشن به محتوای کودکانه با فناوری جدید  کلینتون، مایکل جکسون و شاهزاده انگلیسی در باتلاق فساد اخلاقی اپستین مریم امیرجلالی: برای چی لب هایم را اردکی کنم؟
نظرسنجی
طنز «مهران مدیری» را بیشتر دوست دارید یا طنز «رضا عطاران» را؟