عصر ایران؛ جلیل بیات - اتخاذ تصمیمات اشتباه در سیاست خارجی همچون سایر موضوعات اجتماعی امر غریبی نیست؛ چنانکه در طول تاریخ رهبران سیاسی در کشورهای مختلف بعضا تصمیماتی گرفته اند که به ضرر کشورشان و حتی شخص خود آنها تمام شده است. اما آنچه موضوع را متفاوت می کند پافشاری بر ادامه یک تصمیم اشتباه در سیاست خارجی است، تصمیمی که اشتباه بودن آن و خسارت بار بدون ادامه اش کاملا آشکار شده است.
با این حال مواردی از این پافشاری بر خطا در تاریخ ثبت شده است، موضوعی که چارلز هرمان و همکارانش را وا داشت تا در سال 2012 کتابی* را تدوین کنند و با تمرکز بر واکنش رهبران سیاسی به بازخورد نامطلوب (Adverse Feedback)، عوامل اصلی در پافشاری آنها بر سیاستهای اشتباه را بررسی کنند. نویسندگان این کتاب که از حوزههای روانشناسی سیاسی، مدیریت و روابط بینالملل بهره میبرند، چند عامل اساسی را در پاسخ به این سوال اصلی تشخیص داده اند.
عامل نخست سوگیری هزینه از دست رفته (Sunk Cost Bias) نامیده می شود. به این معنا که وقتی منابع زیادی برای سیاست شکست خورده هزینه شده، رهبران نمیخواهند آن هزینه ها بی نتیجه تلقی شود و تلاش میکنند شکست را با صرف منابع بیشتر جبران کنند، حتی اگر عملکرد نشان دهد سیاست مذکور اشتباه است. لذا می توان گفت در این عامل، تمایل به ادامه سیاست قبلی صرفا بهخاطر هزینههای قبلی انجام می گیرد.
عامل دوم مداومت و اصرار بر باورهای قبلی (Belief Perseverance) است، حتی وقتی شواهدی مخالف آن باورها ظاهر میشوند. به عبارت دیگر در این شرایط برخی رهبران همچنان به نظریات اولیهشان پایبند میمانند و از کنار گذاشتن آنها سر باز میزنند؛ چراکه آنها به باورهای اولیه خود چنان پایبندند که حتی شواهد جدید و واقعی نمیتواند آن باورها را تغییر دهد.
عامل سوم به فشار گروهی و انسجام تخریب گر اشاره دارد. یعنی ساختار گروهی منسجم و فضای بدون نقد باعث میشود همه با تصمیمات موجود همراه شوند. فشار جمعی درون گروه مشاوران (Groupthink) اجازه نمی دهد نظر دیگری ابراز شود و وقتی همه مشاوران همنظرند یا جوّ جلسات اجازه نقد و مخالفت نمیدهد، تصمیمات اشتباه قبلی تایید و تکرار میشوند و معدود افراد معترض به این سیاست نیز با طرد و انزوا مواجه می شوند. ضمن آنکه در شرایط بحران، برخی رهبران ممکن است از هرگونه نقد جلوگیری کنند تا همه از تصمیم واحدی دفاع نمایند، حتی اگر غلط باشد.
عامل بعدی به احساس گرفتار بودن در تصمیم قبلی (Entrapment) و ناکامی اشاره دارد. مطالعات موردی مثل بحران ویتنام و عکسالعمل پس از میدان تیانآنمن نشان میدهد که رهبران وقتی خود را در سیاستی گرفتار ببینند، مطمئن نیستند از آن کنار بکشند؛ زیرا کنار آمدن، ممکن است نشانه ضعف یا ناکارآمدی آنها قلمداد شود. به عبارت دیگر رهبران احساس میکنند راه برگشتی ندارند؛ عقبنشینی را نشانه ضعف میدانند، پس به پیشروی در چارچوب همان سیاست قبلی ادامه میدهند.
از سوی دیگر در برخی مطالعات این کتاب، با استفاده از مفاهیمی همچون نظریه کنترل (Control Theory) توضیح داده میشود که چرا رهبران حتی وقتی شکست سیاستهایشان آشکار میشود، باز هم برای ادامه دادن آن سیاست تحت فشار قرار میگیرند. طبق نظریه کنترل، رهبران اغلب تمایل دارند نشان دهند که اوضاع را «تحت کنترل» دارند. عقبنشینی از تصمیم قبلی ممکن است نشانه ضعف یا بیثباتی تلقی شود.
بنابراین، فشار از سوی سیستمهای سیاسی، رسانهها، نهادهای دولتی و حتی حامیان سیاسی، موجب میشود رهبران برای «حفظ کنترل» وضعیت سیاسی خود و کشور، همچنان بر سیاست غلط پافشاری کنند، حتی اگر شواهد نشان دهد باید آن را تغییر دهند. به عبارت دیگر طبق نظریه کنترل، حفظ وضعیت فعلی برای رهبران نوعی کنترل روانی و سیاسی به حساب میآید و عقبنشینی از سیاست قبلی ممکن است به معنای از دست دادن این کنترل تلقی شود.
نویسندگان کتاب همچنین به نقش شخصیت رهبران و دیدگاههای عمیق فکری آنها درباره دشمن، قدرت و منافع ملی اشاره میکنند که تصمیمگیریهای آنها را به سمت خاصی هدایت میکند. به طور مثال نخستوزیری که حس میکند عمر سیاسیاش کوتاه است یا شهرتش را در خطر میبیند، به جای اصلاح، حاضر به ادامه سیاست پیشین خود میشود. در چنین شرایطی اگر مسئله بهصورت «از دست دادن» قدرت، موقعیت سیاسی، شهرت، منافع حیاتی و ... مطرح شود، احتمال ریسکپذیری بیشتر میشود و رهبران در چنین شرایطی تصمیمات خطرناکتری میگیرند.
عامل دیگر می تواند به فشار از طرف ساختارها و نهادهای دولتی (Organizational Pressure) مربوط باشد؛ به این معنا که نهادهای مختلفی مانند ارتش، وزارت خارجه یا احزاب سیاسی، ممکن است برای حفظ موقعیت خود، از رهبر بخواهند سیاست شکستخورده را ادامه دهد.
لذا نویسندگان این کتاب با استفاده از روانشناسی شناختی و سایر نظریههای سیاسی نشان می دهند مجموعه ای از عوامل روانشناختی، اجتماعی و ساختاری باعث میشوند رهبران سیاسی علیرغم مواجهه با شکست، به سیاستهای خارجی اشتباه ادامه دهند. در این شرایط باید گفت اشتباهات صرفا ناشی از کمبود اطلاعات نیست، بلکه دلایل روانشناختی عمیقتری دارند.
* این کتاب تحت عنوان «سیاست گذاری خارجی و پافشاری بر خطا» توسط علیرضا طیب به فارسی ترجمه و چاپ نخست آن توسط انتشارات ابرار معاصر تهران در سال 1393 به بازار نشر عرضه شده است.