عصر ایران - تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس، در گفتوگو با عصر ایران میگوید دغدغۀ جامعۀ ایران صلح و دوستی و آشتی است نه جنگ و خشونت و تعارض.
این استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، در پاسخ به این سؤال عصر ایران که «آیا رفتار مردم ایران در ایام جنگ با اسرائیل و پس از آن، دلالت دارد بر وحدت و همسویی با افراطیون داخل کشور؟ و کلاً چه تفسیری از رفتار مردم ایران در ایام جنگ و پس از آن دارید؟»، گفت:
«چیزی که خودش را به عنوان واقعیت همهجانبه نشان میدهد این است که جامعۀ ایرانی فیالواقع از یک جنگ ناخواسته به در آمده و یک زورآزمایی جدید با خودش و با دیگرانِ خودش انجام داده است. منظورم از جامعۀ ایرانی، ترکیب نیروهای اجتماعی متعددی بوده که به رسمیت شناخته نمیشدند یا معمولا معارض جلوه میکردند. مثلا زندانیان با زندانبانان، منتقدان با مدافعان، دینداران با کسانی که دغدغههای دینی نداشتند، و یا مهاجران با کسانی که در این سرزمین باقی ماندند.»
آقای آزاد ارمکی افزود: «به نظر میآید که جنگ موجب شد این نوع دوگانهسازیها فرو بریزد و صورتبندی جدیدی از حیات و زیست متمرکز نیروهای اجتماعی بوجود بیاید. همچنین بین مهاجران ایرانی شکاف ایجاد شده. یعنی قبلا تصور میشد همۀ ازوطنرفتهها مخالف و معترضند و دغدغه و خواستۀ همهشان براندازی است ولی این تصور دچار یک انشقاق بنیادین شده. یعنی بخش اعظم کسانی که از ایران مهاجرت کردهاند، دغدغهشان بازگشت به میهن، اصلاح میهن، تقویت میهن و کمک به میهن است.»
نویسندۀ کتاب «اندیشۀ نوسازی در ایران» میگوید: «به نظرم این یک موقعیت ممتاز است که ایران بعد از جنگ از آن برخوردار شده و اسمش را میتوان یک "همبستگی اجتماعی" گذاشت که من بنیانهایش را بیشتر عاطفی و احساسی میدانم که با محوریت تصویر جدیدی از ایران به لحاظ فرهنگی، نماد فرهنگی پیدا کرده است. این وضعیت میتواند تبدیل شود به مجموعهای از ساحتها، که ما از آن به عنوان انسجام و همبستگی موثر در ساختن کشور نام میبریم؛ انسجامی که پروژۀ توسعه و دموکراسی را میتواند پیش ببرد.»
نویسندۀ کتاب «جامعهشناسی توسعه» همچنین افزود: «این صورتبندی اجتماعی جدید، فیالواقع قوتهای جامعۀ مدنی ایران را نشان داد. این قوتها نشان میدهد که دغدغههای جامعۀ ایرانی عبارتند از صلح و دوستی و آشتی و نظم و توسعه است که نهایتا از درون آن باید دموکراسی درآید نه جنگ و خشونت و تعارض و تزاحم. در این فرایند، نوعی نقد و اعتراض را به بنیادگرایانی که دغدغهشان جنگ و نزاع است میتوانیم ببینیم. در ایران بعد از جنگ، نوعی عبور از بنیادگرایی رادیکالی دیده میشود که همه را دعوت میکند به جنگ. جنگ با نیروهای خودی، جنگ با همسایگان و جنگ با کشورهای دور.»
تقی آزاد ارمکی نهایتا میگوید: «به نظرم این یک اتفاق بسیار استثنایی است که در ایران امروز افتاده است و باید آن را قدر دانست و آن را تحلیل کرد. همچنین باید نحوۀ درهمشدگی نیروهای اجتماعی را جستوجو کرد. زندانیان دیگر علیه زندانبانان نیستند. ما قصۀ حمله به زندان اوین را میتوانیم ببینیم. و یا کسانی که سال 67 و یا دهههای 70 و 80 معترض بودند، دیگر علیه جامعه نیستند؛ بلکه حامی جامعهاند و در راستای بقای جامعه دارند تلاش میکنند. دغدغۀ اینها ایران فرهنگی است؛ چیزی که بنیادگرایی ایرانی آن را دوست ندارد و با آن مخالف است. بنیادگرایی ایرانی اصلا ایران فرهنگی را نمیفهمد و از ایران مبهمی که در خدمت ایدئولوژی باشد، دفاع میکند. پس جدا شدن و اعتراض کردن به رادیکالیسم ایرانی هم یکی از نتایج جنگ است.»