من داشتم سیانان را نگاه میکردم، دیدم که عملاً نقشهها را داشتند نشان میدادند: اینکه کی قراره وارد حریم هوایی ایران میشیم. با خودم گفتم، عجیبه! گفتم، خب، آیا غافلگیری بهتر نیست؟ آره، بهتره. گفتم، خب، پس لغوش کنیم و توی زمان دیگهای انجامش بدیم. همه میدونستن که لغو شده گفتم، بیاید دقیقاً در همون زمانی که قرار بود حرکت کنیم، روز بعدش حرکت کنیم؛ و ما بلند شدیم، و اون موقع بود که هواپیماها رفتن به گوام و جاهای دیگر. ما پرواز کردیم.