۲۳ تير ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۷۶۷۵۲
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۵ - ۲۳-۰۴-۱۴۰۴
کد ۱۰۷۶۷۵۲
انتشار: ۱۴:۱۵ - ۲۳-۰۴-۱۴۰۴

سایه جنگ بدتر از جنگ

سایه جنگ بدتر از جنگ
نباید آسوده بود که چون در لحظه کنونی، صدای تیر و تفنگ و موشک شنیده نمی شود دیگر جنگ نیست. سایه جنگ از خودِ جنگ بدتر است. کافی است جامعه به سایه های جنگ وتهدید عادت کند. هیچ چیزی ویران تر از آن نخواهد بود. به قول هانا ارنت " تباهی نه در آشوب که در عادت به آشوب رخ می نماید."
عصر ایران؛ سجاد بهزادی -  آخرین آمار تلفات انسانی در جنگ ۱۲ روزه ؛ ۹۴۳ نفر شهید و ۸ نفر مفقود اعلام شده است. اما تنها تلفات جنگ، انسانی نیست و از زوایای متعدد خسارت ها بسیار ویرانگر بوده است. مثلا در یک مورد گفته می شود "در جریان حملات اخیر، تنها در تهران حدود ۱۵۰ هزار تن نخاله و آوار جنگی تولید شده که زیان مستقیم آن بالغ بر ۷۵۰ میلیارد تومان برآورد می‌شود، همچنین هزینه پاکسازی و دفع ایمن پسماندهای صنعتی، الکترونیکی و نظامی در پایتخت به حدود ۳۰۰ میلیارد تومان رسیده است." 
 
جنگ حالا به ظاهر تمام شده است اما سایه جنگ همچنان به شکل فزاینده ای وجود دارد. به باور بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان، سایه جنگ و ناامنی، گاهی خسارت بار تر از خودِ جنگ وناامنی است.
 
سایه جنگ اگر طولانی شود این طور نیست که هر روز شاهد تقویت همبستگی ملی باشیم. اختلاف ها بروز می کند و تنش ها تشدید می شود. همبستگی ملی اولیه جای خود را به گسل‌های عمیق اجتماعی می‌دهد. سرخوردگی و نابرابری در تحمل رنج‌ها تشدید می‌شود.
 
سایه جنگ اگر طولانی شود اولویت های زندگی تغییر می کند. "بقا" به اولویت نخست زندگی تبدیل می شود و دیگر اولویت های زندگی در حد یک آرزو باقی می ماند. سایه جنگ، سلسله مراتب ارزشی جامعه را نیز دگرگون می‌کند و هر نفر تنها برای بقاء خودش دست و پا می زند. فرهنگ روزمره حاکم می شود و کنش گری در حوزه عمومی به تنگنا می رود.
 
سایه جنگ، روابط انسانی و اجتماعی را هم تحت فشار قرار می دهد و امید به آینده از دست می رود. فرسایش سرمایه های اجتماعی به وجود می آید و این فرسایش نهادهای مدنی، اجتماعی و آموزشی را تضعیف می کند و بستری ایدئولوژیک برای گروه های تندرو فراهم می‌ شود. سایه جنگ می تواند ارزش های اخلاقی را نیز به شدت مخدوش کند.
 
سایه جنگ اگر طولانی شود بنیان‌های اعتماد در روابط انسانی را نیز تخریب می‌کند. ترس از روزهای نامطمن، فشار بر خانواده ها را تشدید می کند وانزوای اجتماعی، جای امید جمعی می نشیند. در چنین شرایطی، بازسازی اجتماعی به مراتب دشوارتر از بازسازی ویرانه‌هایی می شود که اکنون به دنبال جنگ ۱۲ روزه شاهد آن بوده ایم.
 
سایه جنگ؛ ترس را نیز در جامعه نهادینه می کند و کنش گری در جامعه زیر سایه ترس، بسیار خطرناک است. اولریش بک در کتاب " جامعه در مخاطره جهانی" می نویسد " پیامدهای مدرنیته، ترس را به بخش جدایی ناپذیر زندگی تبدیل کرده است."
 
 جامعه ایران متاثر از سایه مدرنیته و توسعه ناقص خود، سالها با ترس گذران زندگی می کند اما حالا این ترس با ترسی بزرگ تر تشدید شده است. ترس از سایه جنگ. اولریش بک اعتقاد دارد " سایه جنگ می تواند ترس را به سرمشق روزمره زندگی تبدیل کند و...فرهنگ بقا و زنده ماندن در اولویت زندگی قرار گیرد."
 
سایه جنگ؛ عقلانیت را نیز در جامعه تقلیل گرا می کند. "چگونه زنده بمانیم" مهم ترین مسئله زندگی می شود و در این فرایند معیارهای اخلاقی باز تعریف می شود. در این وضعیت، افراد جامعه می خواهند با هر ابزاری ادامه زندگی خود را توجیه کنند و برای زنده ماندن، پیوندهای عاطفی نیز آرام آرام کم رنگ می شود. 
 
نباید آسوده بود که چون در لحظه کنونی، صدای تیر و تفنگ و موشک شنیده نمی شود دیگر جنگ نیست. سایه جنگ از خودِ جنگ بدتر است. کافی است جامعه به سایه های جنگ وتهدید عادت کند. هیچ چیزی ویران تر از آن نخواهد بود. به قول هانا ارنت " تباهی نه در آشوب که در عادت به آشوب رخ می نماید.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان