او که روزی گنجشکخوان ناصرالدین شاه بود، به جایی رسید که صاحب املاک شد و حتی با دختر شاه وصلت کرد. اما سرانجام این عزیزالسلطان چه شد؟ با ما همراه شوید تا داستان پرفراز و نشیب زندگی ملیجک، از گنجشکخوانی تا مرگ گمنامانه را بخوانید.
غلامعلی خان معروف به ملیجک و ملقب به عزیزالسلطان، پسر میرزا محمد خان گروسى، برادر امینه اقدس همسر صیغهای ناصرالدین شاه بود. ملیجک به زبان گروسى یعنی گنجشک؛ اما چرا عزیز السلطان را به این نام میخوانند؟ ماجرا این است که وقتی تازه زبان باز کرده بوده، در حضور شاه با دیدن گنجشکی، به آن اشاره میکند و با زبان کردی و بیان شیرین کودکی و لهجه گروسی میگوید: (ملویجک، ملویجک) و این شیرینزبانی بسیار به دل ناصرالدینشاه مینشیند و از آن به بعد، وی را به همین نام میخواند.
ملیجک صورت بسیار زشت داشت. بسیار سبزه، ابروى سیاه از هم گشوده، دهانی گشاد و کله از تناسب بزرگتر داشت. حال چه شد یا چه کردند که این موجود بیادب و سیاهچرده، عزیزکرده ناصرالدین شاه و گل سرسبد اندرون شد و به حدی مورد محبت و الطاف شاهانه قرار گرفت که میگویند ناصرالدین شاه دستور داده بود به محض بیدار شدن از خواب، ملیجک را نزد او بیاورند تا با دیدن رخسار ملیجک روز را آغاز نماید؟
ناصرالدین شاه این عزیز کرده خود را در سفر دوم خود به اروپا برد و خانه بسیار عالى مانند قریهباغ خاص که از املاک واگذارى حاج میرزا آقاسى به شاه و از املاک بسیار مرغوب اطراف تهران بود به او داد و اخترالدوله دخترش را هم به نکاح او درآورد. ملیجک شانزده سال و اخترالدوله ده سال داشت. عروسی این دو در عمارت کنونى بهارستان برگزار میشود.
ملیجک همچون ناصرالدین شان برای خود فراشباشی، موزیکانچی، یساول و قراول و به طور کلی هر آنچه شاه داشت را داشت. عمارت ملیجک در عمارت بهارستان به وی تعلق داشت و بعد از ازدواج نیز در آن بود. بعد از مرگ ناصرالدین شاه اخترالدوله از ملیجک طلاق گرفت و ملیجک نیز دختر کامران میرزا یعنی نوه ناصرالدین شاه را به همسری برگزید.
وی سالهای پایانی عمر در یکی از کوچههای فرعی خیابان لختی (سعدی) تهران و در نهایت گمنامی زندگی میکرد. ملیجک در سن ۶۳ سالگی و در یکی از شبهای سرد زمستان ۱۳۱۹ ه. ش موقعی که شب هنگام به خانه باز میگشت در بین راه ناگهان پایش درون تلی از کاهگل که وسط کوچه ساخته و رها کرده بودند فرو رفت و به علت ضعف و سکته قلبی در همانجا درگذشت، جنازه وی در مقبره خانوادگی مستوفی در ده ونک به خاک سپرده شد.
منبع: کافه تاریخ