عصر ایران؛ مجتبی خانیان- این روزها کافی است وارد اینستاگرام شوید تا با طیفی گسترده از افراد روبهرو شوید که زندگی روزمرهشان را با مخاطبانی نامرئی به اشتراک میگذارند.
از غذاخوردن تا خواباندن کودک، از شوخیهای روزمره تا بازسازی خانه، همه چیز به صحنهای برای دیده شدن بدل شده است.
پدیده «سلبریتیهای خانگی» دیگر محدود به چهرههای مشهور یا افراد دارای مهارت خاص نیست؛ در واقع، هر کسی میتواند با یک گوشی هوشمند و اتصال اینترنت، به یک چهره عمومی تبدیل شود. اما این میل گسترده برای «دیدهشدن» از کجا میآید و جامعهشناسی این اشتیاق چه چیزی درباره وضعیت اجتماعی و روانی ما آشکار میکند؟
۱. تغییر الگوی مشروعیت و جایگاه اجتماعی
در جوامع سنتی، منزلت اجتماعی از طریق نسبت خانوادگی، طبقه اقتصادی یا جایگاه شغلی بهدست میآمد. اما در عصر دیجیتال، الگوریتمها جای ساختارهای سنتی را گرفتهاند.
در این نظام جدید، مشروعیت اجتماعی نه بر پایه «داشتن»، بلکه بر پایه «دیدهشدن» است. فردی که در فضای مجازی دنبالکنندگان زیادی دارد، ولو بدون مهارت مشخص، اغلب از احترام و نفوذ بیشتری نسبت به یک متخصص دانشگاهی برخوردار است. در واقع، سرمایۀ اجتماعی به سرمایهی توجه بدل شده است.
۲. شبکههای اجتماعی بهعنوان «ماشین تولید رؤیا»
شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام، از منظر روانشناسی اجتماعی، نوعی ابزار آرزوآفرینی هستند. آنها تصویری «ویرایششده» از زندگی دیگران را ارائه میدهند که عاری از زشتیها، شکستها و ناامیدیهاست. مواجهه مکرر با این تصاویر باعث میشود افراد حس کنند عقبماندهاند یا زندگیشان بیارزش است. این احساس ناکافیبودن، به یک انگیزه قوی برای بازسازی خویشتن در قالب نسخهای «قابل پسند برای اینستاگرام» تبدیل میشود. فردی که در خانهاش با تلفن همراه جلوی دوربین شوخی میکند یا غذای روزانهاش را نمایش میدهد، در واقع دارد بخشی از رؤیای دیدهشدن را زندگی میکند؛ رؤیایی که رسانهها از کودکی در ذهن ما کاشتهاند.
۳. نبود فضاهای واقعی برای ابراز خود
در جامعهای که کانالهای ابراز وجود رسمی و مشارکت اجتماعی به حداقل رسیده، شبکههای اجتماعی به پناهگاهی برای بروز خود بدل میشوند. وقتی شهروند نمیتواند در سیاست، فرهنگ یا اقتصاد اثرگذار باشد، میل به تأثیرگذاری خود را در قالب شهرت آنلاین بازتولید میکند. این نوع از دیدهشدن شاید بدیل ضعیفی برای مشارکت واقعی باشد، اما در غیاب آن، بدل به تنها گزینهی ممکن میشود.
۴. اقتصاد توجه و نظام پاداش دیجیتال
اینستاگرام تنها فضایی برای بیان خویشتن نیست، بلکه دارای نظام پاداش بسیار دقیق است: لایک، کامنت، فالوور و درآمد. دیدهشدن بهسرعت میتواند به درآمد بدل شود، بهویژه در اقتصاد بحرانزدهای که فرصتهای شغلی واقعی اندکاند. بنابراین، شهرت آنلاین تنها جنبه روانی ندارد، بلکه برای بسیاری، به مسألهای معیشتی نیز بدل شده است. فروش تبلیغات، همکاری با برندها، یا حتی راهاندازی صفحات پرداختی، همه مسیرهایی هستند که از دل «فالوور» به درآمد میرسند.
۵. روانشناسی میل به دیدهشدن
در روانشناسی تحلیلی، دیدهشدن از مهمترین نیازهای انسان است. کودک برای رشد سالم، باید «دیده شود». در جامعهای که بسیاری از انسانها در دوران رشد نادیده گرفته شدهاند یا مورد بیتوجهی عاطفی قرار گرفتهاند، شبکههای اجتماعی فرصت دیررس ولی پرجاذبهای برای «تأیید شدن» فراهم میآورند. این میل به تأیید، در بسیاری از موارد از مرز معقول میگذرد و به نوعی اعتیاد رفتاری بدل میشود: فرد مدام در پی جذب توجه است، ولو با محتوای جنجالی، اغراقآمیز یا حتی غیراخلاقی.
۶. تهدیدها و تناقضها
در کنار فرصتهایی که سلبریتی شدن خانگی فراهم میکند، پیامدهای جدی و گاه خطرناکی نیز در کمیناند:
فشار روانی مزمن: تلاش بیوقفه برای تولید محتوا، ترس از فراموششدن و وابستگی به تأیید دیگران.
فقدان مرز میان حریم خصوصی و عمومی: تبدیل زندگی شخصی به کالای عمومی.
سطحی شدن معیارهای ارزش: جایگزینی دانایی با جذابیت ظاهری، و اخلاق با دیدهشدن.
کاهش مشارکت اجتماعی واقعی: غرقشدن در زندگی آنلاین، با فاصلهگرفتن از تغییر واقعی در جامعه.
۷. نتیجهگیری: جامعهای در جستوجوی معنا
پدیده سلبریتیهای خانگی را نمیتوان تنها با خردهگیری از افراد توضیح داد. این اشتیاق گسترده برای دیدهشدن، بازتاب ساختارهاییست که انسانها را از مشارکت واقعی، تأثیرگذاری اجتماعی و رضایت درونی محروم کردهاند. در جامعهای که امید و معنا کمیاباند، میل به دیدهشدن گاه تنها راه برای احساس «وجود داشتن» است.
مسأله اصلی نه اینستاگرام است و نه آنهایی که در آن محتوا تولید میکنند؛ بلکه جهان واقعی است که دیگر به انسانها مجال بروز، رشد و شنیدهشدن نمیدهد. شاید اگر فضاهای واقعی برای تحقق رؤیاها فراهم شود، دیگر نیازی به رؤیاسازی دیجیتال نماند.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر