عصر ایران ؛ حسن ظهوری _ به گفته کارشناسان، منابع انسانی در ایران در آستانه تبدیل شدن به یک «ابربحران» است که آینده شغل، کار و تولید را با تهدیدی جدی مواجه کرده است. مجید ایرانشاهی، پژوهشگر منابع انسانی، در گفتوگویی صریح به این موضوع پرداخته و پرسیده است: «آمار بیکاری ما چقدر است؟ چرا در بخش دولتی از کمبود نیرو صحبت میکنیم و در بخش خصوصی هم نیروی کارآمد نداریم؟ این بحران چیست و چه کسی باید به آن فکر کند؟»
مفهوم منابع انسانی با انقلاب صنعتی و نیاز به مدیریت نیروی کار در کارخانهها شکل گرفت. هدف این حوزه، ایجاد تعادل بین رفاه کارکنان و دستیابی سازمان به اهدافش بود. اما در ایران، این تعادل به دلیل فرایندهای ناکارآمد گزینش، قوانین قدیمی و تمرکز بر معیارهای غیرمرتبط به هم ریخته است. به گفته ایرانشاهی، «قوانین گزینش ما بهروز نیستند و گاهی به جای شایستگی، مسائل غیرمرتبط مثل ظاهر یا اعتقادات شخصی بررسی میشود.» این روند باعث حذف نیروهای متخصص و توانمند از سیستم شده و افرادی با عملکرد پایین را به جایگاههای کلیدی رسانده است.
کارشناسان تأکید میکنند که استخدام نیروی کارآمد باید بر اساس تحصیلات، تجربه و توانایی یادگیری باشد تا در میانمدت به سودآوری سازمان منجر شود. اما در ایران، فرایندهای گزینش اغلب غیرحرفهای هستند. یکی از مصاحبهشوندگان که در آزمونی رتبه دوم علمی را کسب کرده بود، میگوید: «سوالاتی که در مصاحبه پرسیده شد، هیچ ربطی به شغل مورد نظر نداشت.» این ناکارآمدی در گزینش، به استخدام افرادی منجر شده که نهتنها مهارت کافی ندارند، بلکه انگیزه نیروهای متخصص را نیز از بین میبرند.
در ساختار کنونی، مدیران اغلب از نظر توانمندی از کارشناسان زیرمجموعه خود ضعیفترند. ایرانشاهی میگوید: «مدیران ناکارآمد گاهی به حذف نیروهای توانمند روی میآورند، پدیدهای که به کوتولهپروری معروف است.» این روند، همراه با نبود جذابیت شغلی، حقوق پایین و فرصتهای محدود برای پیشرفت، به بیتفاوتی کارکنان و کاهش بهرهوری منجر شده است. در چنین شرایطی، حتی مسائل کلان مانند بحرانهای محیطزیستی نادیده گرفته میشود، چون مدیران انتخابشده دغدغههای لازم را ندارند.
در کشورهای توسعهیافته، مدیریت منابع انسانی بر شایستهسالاری و پاسخگویی متمرکز است. اما در ایران، نبود پاسخگویی و قوانین بهروز، اخراج کارمندان ناکارآمد را تقریبا غیرممکن کرده است. به گفته یکی از کارشناسان، «ما مدیرانی داریم که از دههها پیش در سیستم هستند و صرفاً بین نقشهای مختلف جابهجا میشوند، بدون اینکه توان حل مسئله داشته باشند.»
کارشناسان هشدار میدهند که بدون اصلاح ساختارها و فرایندهای مدیریت منابع انسانی، ناترازیهای اجتماعی و اقتصادی در ایران تشدید خواهد شد. حتی فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی بدون نیروی انسانی کارآمد و برنامهریزی درست نمیتوانند بهرهوری ایجاد کنند. ایرانشاهی تأکید میکند: «اگر همین امروز تصمیم به اصلاح مدیریت منابع انسانی بگیریم، باز هم دیر است. این بحران سالها زمان میبرد تا حل شود و یکی از ابر بحرانهای آینده ما خواهد بود.»
برای عبور از این ابربحران، کارشناسان پیشنهاد میکنند که قوانین گزینش بهروز شوند، شایستهسالاری در اولویت قرار گیرد و ساختارهای مدیریتی اصلاح شوند. این تغییرات نیازمند برنامهریزی کلان و جدیت در اجرا هستند تا ایران بتواند از این تهدید به فرصت تبدیل کند و آیندهای پایدار برای کار و تولید رقم بزند.