به نظر خودتان اینهمه خنثینویسی در کتاب چراغ زمین، نقضغرض نیست؟ شما میگویید آنچه در سلول انفرادی به شما کمک کرد، یاد حسین و مصیبت، درد و رنجی بود که تحمل کرد و آن را در برابر درد و رنج شخصی خود قرار دادید.
ولی در کتابی که نوشتهاید، سعی کردهاید وجوه تراژیک ماجرا را کاملاً کنار بگذارید. یعنی نخواستهاید با احساسات مخاطب بازی کنید. اما این سبک نوشتار فلتنوشتن، آیا به فردی که در موقعیت مشابه شما گرفتار شده و میخواهد به چیزی چنگ بزند، کمکی میکند؟
نه، اتفاقاً برعکس. خودِ آن روایت، فیحدذاته و فارغ از وصف، تعریف و توصیف، آنقدر تکاندهنده است که وقتی خوانده میشود، تأثیرگذار و متأثرکننده است. اتفاقاً بخشهایی که بر من اثر گذاشته، نه آن توصیفهای شاعرانه و پرشور امثال شریعتی، بلکه همان رخدادهایی است که طبق تاریخ روی زمین رخ داده است.
همانها مرا متاثر کردهاند، نه مرثیههایی که پیرامونش آفریده شده است. اتفاقاً افرادی هم که پس از خواندن کتاب دربارهاش با من حرف زدند، بسیار متأثر شده بودند؛ با آنکه برخیشان افراد مذهبی نبودند، یا دستکم در معنای متداول آن دیندار بهشمار نمیآمدند.