۲۵ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۷۳۲۶۶
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۴ - ۱۰-۰۴-۱۴۰۴
کد ۱۰۷۳۲۶۶
انتشار: ۰۸:۱۴ - ۱۰-۰۴-۱۴۰۴

انتقاد روزنامه فرهیختگان به حمله کنندگان به عراقچی : اینها همان کاری را می کنند که موساد می خواهد

انتقاد روزنامه فرهیختگان به حمله کنندگان به عراقچی : اینها همان کاری را می کنند که موساد می خواهد
درست در حالی که ملت ایران با انسجامی مثال‌زدنی در کنار نیروهای مسلح و محور مقاومت ایستاد و هیمنه رژیم اسراییل  را شکست، ناگهان اکانت‌هایی پیدا شدند که حرف از «فریب»، «بازی خوردن» و «ضربه از درون» زدند.این‌ها کاری را کردند که حتی رسانه‌های مواجب‌بگیر موساد هم از آن عاجز بودند: «تخریب غرور ملی از درون گفتمان خودی».
روزنامه فرهیختگان نوشت: در روزهای اخیر موجی از سمت اکانت‌های توییتری موسوم به جبهه انقلاب، ولی در واقع مأمور تخریب اقتدار، آغاز شد: «مرگ بر صلح تحمیلی»، «غنی‌سازی، حق مسلم ماست، نه لبخند به دشمن!»، «شهید دادیم که عزت داشته باشیم، نه اینکه دیپلماسی تحمیلی راه بیفتد!»، «برخی دارن ۲۰ سال دستاورد رو حراج می‌کنن».
 
 این‌ها  در ظاهر رنگ غیرت و مقاومت دارد، اما باطنش دقیقاً همسو با پروژه دشمن است.
 
موضوع روشن است. کسی نگفته ما به دشمن اعتماد کردیم. کسی نگفته ما حق غنی‌سازی یا بازدارندگی را کنار گذاشتیم. اساساً ایران از همان ابتدای دفاع ۱۲روزه، موضعش را شفاف، آن هم از زبان رهبر انقلاب اعلام کرد: «ایران نه زیر بار جنگ تحمیلی می‌رود، و نه صلح تحمیلی را می‌پذیرد.» این اصل نه فقط یک شعار، بلکه راهبرد حکومتی است.
 
رهبر انقلاب بارها فرمودند که صلح، زمانی عزتمند است که پس از مقاومت و از موضع اقتدار باشد، نه در اثر فشار، تطمیع یا فریب. مگر اتفاقی که افتاد چیزی جز این بود؟ آمریکا، اسرائیل و متحدان‌شان وقتی دیدند در عملیات «وعده صادق ۳» زمین‌گیر شدند، و فهمیدند ایران آماده عبور از مرزهای بازدارندگی است و جرئت هدف‌گیری مهم‌ترین پایگاه‌شان را دارد، خودشان پیشنهاد آتش‌بس دادند.
 
 باز هم ایران با هوشمندی پذیرفت که آتش‌بس یعنی توقف مشروط؛ نه صلح، نه سازش. آتش‌بس یعنی: «ما فعلاً نمی‌زنیم، اما اگر دست از پا خطا کنید، دوباره می‌زنیم.»
 
اما در همین لحظه حساس، اکانت‌هایی با ظاهر انقلابی، شروع کردند به حمله به دستگاه دیپلماسی، به مذاکره‌کنندگان و به چهره‌هایی مثل عراقچی. چرا؟ چون باید همبستگی ملی شکسته شود. چون دشمن از قدرت ایران در میدان، بیش از قدرتش در میز مذاکره می‌ترسد.
 
این‌ها دارند همان کاری را می‌کنند که ترامپ و کارگرش نتانیاهو با B2 و F35 و بمب‌های چندتنی از پسش برنیامدند: «ایجاد شکاف بین ملت و حاکمیت.»
 
ایران با مقاومتش، الگویی جدید از آتش‌بس شرافتمندانه ساخت. آتش‌بسی نه با التماس، بلکه با قدرت. آتش‌بسی که نه از سر ترس، بلکه پس از تحمیل شکست به دشمن صورت گرفت.

مرز باریک دیپلماسی و خودزنی

نکته‌ مهمی که باید در این پروژه دیده شود، تلاش زیرکانه‌ای است برای از بین‌بردن مرز میان دو مفهوم کلیدی: مذاکره از موضع قدرت، و تسلیم از موضع ضعف. پروژه‌ای که با ادبیاتی ظاهرالصلاح، می‌کوشد هر نوع توقف جنگ یا آتش‌بس را مساوی با خفت، خیانت یا سازش جلوه دهد، عملاً سیاست خارجی را به بن‌بست می‌برد.
 
طرفداران این خط القایی به‌ظاهر بر طبل «مقاومت» می‌کوبند، اما کمی دقت کافی است تا بفهمیم حرف‌شان همان چیزی است که دستگاه‌های اطلاعاتی غرب دنبال می‌کنند: ساختن ایرانی منزوی، فاقد منطق دیپلماتیک، پرخاشگر و در نهایت بهانه‌ای برای اجماع جهانی علیه کشور.
 
این همان تله‌ای است که عراق، سوریه، لیبی و حتی کره شمالی در مقاطعی از حیات سیاسی خود در آن افتادند؛ پررنگ‌کردن ادبیات افراطی برای حذف دیپلماسی عقلانی و تحمیل جنگ تمام‌عیار از سوی بلوک غرب. ما باید تفاوت بگذاریم میان «صلح از سر ذلت» که خط قرمز نظام است و «آتش‌بس از سوی دشمن شکست‌خورده» که محصول قدرت نظامی و هوشمندی سیاسی ماست. چرا برخی دوست دارند این مرز را پاک کنند؟
 

دو پروژه و یک هدف

اما ضربه عمیق‌تری که این پروژه وارد می‌کند، نادیده‌ گرفتن قدرت ملی در لحظه اوج آن است.
 
درست در حالی که ملت ایران با انسجامی مثال‌زدنی در کنار نیروهای مسلح و محور مقاومت ایستاد و هیمنه رژیم اسراییل  را شکست، ناگهان اکانت‌هایی پیدا شدند که حرف از «فریب»، «بازی خوردن» و «ضربه از درون» زدند.
 
این‌ها کاری را کردند که حتی رسانه‌های مواجب‌بگیر موساد هم از آن عاجز بودند: «تخریب غرور ملی از درون گفتمان خودی».
 
هدف آن‌ها نه عراقچی بود، نه مذاکرات؛ هدف، ایجاد چنددستگی بود. وقتی کاربر با پرچم سه‌رنگ، عکس شهید و اسم رمزی، توییت می‌زند که «ما ۲۰ سال خوردیم زمین!» این دیگر نقد نیست؛ این شلیک به حافظه جمعی مردم پیروز است. دشمن وقتی در میدان شکست می‌خورد، به روان مردم پناه می‌برد و حالا، این جنگ نرم، از دل توییتر، دقیقاً همین کار را می‌کند.
 
پروژه اول، عادی‌سازی ترور و جانشینی بود و پروژه دوم، تحقیر صلح و تخریب همبستگی ملی. این دو خط، هرچند ظاهری متفاوت دارند، اما یک هدف مشترک دارند: «تضعیف اقتدار ایران در ذهن مردم‌».
 
وقتی تهدید مقامات عالی نظام را عادی و «قابل جایگزینی» نشان دهی و دستاوردهای جنگ را «قابل خیانت»، نتیجه‌اش جامعه‌ای بی‌هویت، ترس‌زده، دچار سرگیجه سیاسی و مستعد واگذاری است. در جنگ ترکیبی، نقاب‌ها بیش از مهمات می‌زنند و اینجاست که باید فرق بین تذکر حکیمانه و تخریب هدفمند را فهمید.
ارسال به دوستان
حمله تند برونو فرناندز به مدیران منچستریونایتد؛ «باشگاه می‌خواست من بروم!» عضو جدید خانواده ترامپ معرفی شد/ نامزدی پسر بزرگ ترامپ با بتینا اندرسون سقوط آزاد درآمد یوتیوب فارسی؛ وقتی بازدید دیگر پول‌ساز نیست با سعدی در گلستان : به لطافت چو بر‌نیاید کار / سر به بی‌حرمتی کِشَد ناچار (+صدا) حقیقت مصرف بنزین بعد از طرح دولت؛ سقوط ۴۰ درصدی شایعه بود پرسپولیس رسماً خواستار سهمیه شد؛ درخواست باشگاه برای ۱۰ درصد سکوهای یادگار امام (ره) تبریز قیمت گوشی سامسونگ، شیائومی و آیفون امروز سه‌شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۴/ ردمی ۱۵ چند؟ ذخایر نفتی چین بدون سر و صدا در حال افزایش است دو دقیقه هنرنمایی بازیگر برنده 3 اسکار (تماشا کنید) تناقض در دولت سیزدهم؛ چرا «خودکفایی کاغذ» تیراژ مطبوعات را کاهش داد؟ پلیس استرالیا: 2 متهم تیراندازی سیدنی، قبل از حادثه به فیلیپین رفته بودند آخرین قیمت طلا، ارز و رمزارز 1404/09/25 ؛ دلار به زیر 130 هزار تومان رسید دولت توان قطع بودجه نهادهای غیر مولد را ندارد پولشویی ۱۳ هزار میلیارد تومانی یک جوان۲۴ ساله لوکاشنکو: مادورو می‌تواند به بلاروس نقل مکان کند