عصر ایران ــ در سال ۱۳۶۵، در میانه جنگ تحمیلی، گروه موسیقی شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری به جبههها رفت و با اجرای قطعاتی چون «حیلت رها کن عاشقا» و «یاوران مسم»، روحیهای تازه به رزمندگان ایرانی بخشید.
امروز، مانند دهه شصت، موسیقیدانان شناختهشده و گمنام بار دیگر صحنههای غیرمنتظرهای را برای اجراهای خود برگزیدهاند؛ از پشتبامها تا میدانهای شهر. در همان روزهای نخست حملات اسرائیل، محسن چاوشی با انتشار آهنگی که بیش از یک اثر موسیقایی، بیانیهای علیه جنایات بود، صدای اعتراض خود را به گوش همگان رساند.
صدای ساز و آواز هنرمندان کمتر شناختهشده نیز در کوچهها و خیابانها طنینانداز شده است. نوازندهای با ویولن خود زیر بارش موشکها، بیتوجه به زمان و مکان، به نواختن ادامه میدهد. آیدین نظمی، با چشمان گریان، روی پشتبامی با پسزمینه موشک و پدافند، برای شهرش میخواند و میگوید: «این تنها کاری است که از دستم برمیآید.»
علی قمصری نیز در میدان آزادی، قطعه خاطرهانگیز «نام جاوید وطن» را اجرا کرد؛ اثری که ریشه در دوره قاجار دارد و در لحظات تاریخی مختلف، زمزمه ایرانیان بوده است. گروه آذری «عاشیقلار میشو» هم در میدان هفتتیر تهران، با نواهای عاشقانه آذری، اتحاد ایران را به نمایش گذاشتند.
گرچه گروههای منسجم موسیقی سنتی دهههای گذشته دیگر چندان فعال نیستند، اما امروز هنرمندان متنوعی، هرکدام به شیوه خود و با هر امکانی که در اختیار دارند، صحنه را خالی نگذاشتهاند. صدای امروز ایران، همین صداهای تکثیرشده و متفاوت است که در هر گوشهای طنینانداز شده و پیام مقاومت و همبستگی را منتقل میکند.