عصر ایران؛ مرضیه حسینی- در شرایط جنگی که کودکان از صدای انفجار، پدافند هوایی و ناامنی میترسند و دائم میپرسند آیا قرار است بمیرند؟ رفتار والدین و نحوه توضیح این شرایط به آنها بسیار حیاتی است. «نوشین کرمی» روانشناس به راهکارهای موثری که میتواند در شرایط جنگی به کودکان کمک کند، اشاره میکند.
حفظ آرامش و انتقال حس امنیت
نوشین کرمی در ابتدا به اهمیت واکنش بزرگترها اشاره کرد و گفت: «کودکان به واکنش والدین خود بسیار حساس هستند. اگر آنها آرام باشند، کودکان نیز احساس امنیت بیشتری میکنند. نشان دادن نگرانی و اضطراب، در اشکال کلامی و یا بدنی میتواند استرس کودک را بیشتر کند. والدین اگر میترسند باید سعی کنند ترس خود را کنترل و با صدایی آرام و مطمئن با کودک صحبت کنند. وی ادامه داد:«جنس این صحبت هم مهم است. توضیحات میبایست ساده و متناسب با سن کودک باشد. برای کودکان خردسال (۳-۶ سال) از توضیحات پیچیده بپرهیزید. مثلاً بگویید: صداهای بلندی که میشنوی مثل رعد و برقه. ما اینجا در امنیتیم و مراقب تو هستیم. برای کودکان بزرگتر (۷-۱۲ سال)، میتوانید توضیح دهید که این صداها مربوط به جنگ است، اما تأکید کنید که شما همه کارها را برای محافظت از آنها انجام میدهید. با نوجوانان میبایست صادق بود اما از ایجاد حس ناامیدی جلوگیری کرد.»
ایجاد فضای امن فیزیکی و روانی
کرمی در ادامه به اهمیت فضاهای فیزیکی اشاره کرد و گفت:« محیطی امن مانند زیرزمین یا اتاقی بدون پنجره را برای مواقع خطر آماده کنید و به کودک بگویید اینجا جای ایمنی است. در مواقعی که صداهای انفجار بلد است، سعی کنید با بازی یا قصهگویی حواس کودک را از صداهای ترسناک پرت کنید و از وسایل آرامبخش مثل اسباببازی موردعلاقه کودک، پتو یا نور ملایم استفاده کنید.به کودک آموزش دهید در صورت شنیدن صدای انفجار چه کار کند مثلاً به محل امن برود یا روی زمین بخوابد.
این کار به او حس کنترل بیشتری میدهد. اگر امکان دارد، یک کیف ایمنی شامل آب، خوراکی، چراغ قوه و اسباببازی برایش آماده کنید تا بداند در شرایط سخت هم نیازهایش برآورده میشود. وی ادامه داد:« یکی از نکاتی که در محافظت از کودکان در شرایط جنگی مهم است، پذیرش احساسات کودک است.به کودک بگویید: ترسیدن کاملاً طبیعی است، من هم بعضی وقتها میترسم، اما ما با هم هستیم و از هم مراقبت میکنیم. اجازه دهید کودک گریه کند یا احساسش را بیان کند و او را به خاطر ترسیدن سرزنش نکنید.»
کاهش قرارگیری در معرض اخبار اضطرابآور
کرمی در ادامه افزود: «از پخش اخبار جنگ و تصاویر خشونتآمیز در حضور کودک و صحبت کردن درباره آن خودداری کنید، چون این موارد اضطراب آنها را افزایش میدهد. استفاده از داستانها و بازیهای درمانی بسیار کمک کننده است. به عنوان مثال، قصههایی درباره قهرمانانی که بر ترس غلبه میکنند، تعریف کنید. یا از کودک بخواهید ترسش را نقاشی کند و سپس درباره نقاشی با او صحبت کنید. حفظ ثبات در زندگی روزمره مهم است. بنابراین سعی کنید تا حد امکان، روال عادی زندگی و برنامههای روزمره مثل غذا خوردن، خوابیدن یا بازی کردن را تا حد ممکن ادامه دهید تا کودک حس ثبات داشته باشد. صحبت کردن با کودک در حفظ آرامش او و مواجهه کمآسیبتر او با مساله جنگ نقش تعیین کنندهای دارد. بیان جملاتی از این دست:
ما الان در شرایط سختی هستیم، اما تو تنها نیستی. من همیشه کنار تو هستم و از تو محافظت میکنم. هر وقت بترسی، میتوانی به من بگویی و من به حرفهایت گوش میدهم. توجه داشته باشید که کودکان در بحرانها به عشق و اطمینان خاطر والدین بیشتر از هر چیزی نیاز دارند. صبور باشید و به آنها اطمینان دهید که این شرایط دائمی نیست. در شرایط خاص، اگر کودک دچار کابوسهای مکرر، شبادراری یا اضطراب شدید شد، با روانشناس کودک مشورت کنید.»
خواندن داستانهای متناسب با شرایط جنگی
نوشین کرمی در خصوص نقش تاثیرگذار داستانهای کودکانه در حفظ روحیه کودکان و کاستن از ترس آنها گفت:« در شرایط بحرانی مانند جنگ، داستانها میتوانند ابزاری قدرتمند برای کاهش اضطراب کودکان، انتقال امید و آموزش روشهای مقابله با ترس باشند. انتخاب داستانها باید متناسب با سن کودک، میزان درک او و شرایط روحیاش انجام گیرد. در ادامه، چند نوع داستان مناسب برای این شرایط را معرفی میکنم:
داستانهای حیوانات با پیام مقاومت و امنیت
کودکان به ویژه خردسالا با شخصیتهای حیوانی ارتباط بهتری برقرارمیکنند. مثلا داستان «خرگوش کوچولوی شجاع» داستانی ست درباره خرگوشی که از تونلی تاریک (نماد ترس) عبور میکند و یاد میگیرد با کمک خانوادهاش بر اضطراب غلبه کند. «لاکپشت و خانه امن» داستان دیگری است که در آن، لاکپشت هر وقت میترسد، به لاک خود (نماد پناهگاه) پناه میبرد و در آنجا احساس آرامش میکند.
پیام این داستان ها این است که همه گاهی میترسند، اما همیشه راهی برای محافظت از خودت وجود دارد.
داستانهای قهرمانی ساده
کودکان عاشق قهرمانان هستند. داستانهایی بسازید که شخصیت اصلی آن شبیه خود کودک باشد. مثلا«پسر کوچولو و کلاه ایمنی» که در آن کودکی با پوشیدن یک کلاه خیالی (نماد ایمنی) در برابر صداهای بلند مقاوم و شکست ناپذیر میشود. یا «دخترک و چراغ جادو» چراغی که با روشن شدن آن، تاریکی (ترس) از بین میرود. پیام این داستان ها این است که تو هم می توانی مثل یک قهرمان از پس سختیها بربیایی.
داستانهای واقعگرایانه با پایان امیدوارکننده
برای کودکان بزرگتر (۷-۱۲ سال)، داستانهایی مبتنی بر واقعیت اما با پیام امید مفید است مانند:
«ستارههای شب» که در آن خانوادهای که در زیرزمین خانه پناه میگیرند و با شمارش ستارههای نقاشی شده روی سقف (نماد آرامش) خود را سرگرم میکنند. یا «پدربزرگ و شمعها» پدربزرگی که برای نوهاش تعریف میکند چگونه در جنگ گذشته با روشن نگه داشتن شمعها (نماد امید) بر ترس غلبه کرده است. پیام این داستان ها این است که سختیها موقتی هستند، و همیشه چراغی برای راهنمایی ما وجود دارد.
داستانهای تخیلی درباره غلبه بر تاریکی
تخیل میتواند به کودکان کمک کند ترسشان را مدیریت کنند. «اژدهای مهربان» اژدهایی که به جای آتش، نور گرمی از دهانش بیرون میدهد و به مردم شهر پناه میدهد. یا داستان «ابرهای محافظ» ابرهایی که مانند پتو شهر را میپوشانند و آن را از خطر دور نگه میدارند. پیام این داستانها این است که همیشه نیروهای خوب وجود دارند که از ما مراقبت میکنند.
داستانهای مذهبی و اسطورهای
اگر خانواده مذهبی هستید، از قصههای الهامبخش استفاده کنید. «حضرت یونس و ماهی بزرگ» داستان ایمان و نجات پس از تاریکی. «داستان فیل و مورچه» همکاری موجودات کوچک برای غلبه بر مشکلات بزرگ است. پیام این داستان این است که خدا همیشه مراقب ماست، حتی وقتی همه چیز سخت به نظر میرسد.
در گفتن داستان نکات کلیدی وجود دارد که می بایست مورد توجه قرار گیرد از جمله اینکه: پایان داستان مثبت باشد تا کودک احساس کند که شخصیت داستان بر ترس غلبه کرده است. از تصاویر و حرکات استفاده کنید و اگر کتاب مصور ندارید، با دستهایتان صحنه را نمایش دهید. کودک را در داستان مشارکت دهید. مثلا بپرسید : به نظرت قهرمان ما الآن چه کاری باید انجام دهد؟ نمادها استفاده کنید. مثلا سپر نامرئی برای محافظت از بدشانسی.»
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر