عصر ایران - در اقدامی تحسین برانگیز ، تندیس 15 متری آرش کمانگیر در میدان ونک تهران نصب شد و قرار است روز 31 خرداد به طور رسمی از آن پرده برداری شود. به همین بهانه، در این مطلب نگاهی خواهیم داشت به این شخصیت اسطوره ای ایرانی و در پایان، مروری خواهیم داشت بر سازنده این اثری هنری فاخر و بسیار زیبا.
آرش کمانگیر یکی از چهرههای اسطورهای و پرافتخار در فرهنگ ایرانزمین است؛ شخصیتی که در دل روایتهای کهن، نماد ایثار، میهندوستی و مقاومت در برابر ظلم به شمار میآید. نام او با فداکاری گره خورده و داستانش، قرنهاست که الهامبخش نسلهای ایرانی بوده است.
بر اساس روایتهای اسطوره ای آرش پهلوانی ایرانیست از تبار دلیران، که در روزگاری تاریک، زمانی که ایران و توران درگیر جنگی فرسایشی و خانمانسوز بودند، مأموریتی بزرگ بر دوش او نهاده شد.
در اثر جنگی طولانی میان ایران و توران، مرزهای میان دو سرزمین مخدوش شده و صلحی ناپایدار برقرار گشته بود. به همین خاطر قرار بر این می شود مرز میان دو کشور با پرتاب تیری از سوی ایران تعیین شود هرجا تیر بر زمین نشست، آن نقطه مرز ایران خواهد بود.
آرش، که به شجاعت، قدرت و مهارت در تیراندازی شهره بود، داوطلب میشود تا این تیر را پرتاب کند. اما موضوع فقط یک تیر نبود؛ در باور اسطورهای، تمام نیروی جان، توان جسم، و جوهر وجودی آرش در آن تیر حلول مییابد. او از دامنه کوه دماوند بالا میرود و با تمام نیروی روح و جسم خویش، تیر را به سوی خاور میافکند. تیر، پس از پروازی خارقالعاده، سرانجام بر تنه درختی در سرزمین دوردست فرود میآید، جایی نزدیک مرزهای فرغانه در ازبکستان کنونی.
اما بهای این پرتاب بینظیر، جان آرش بود. او پس از رها کردن تیر، چون تمام توانش را در آن گذاشته بود، پیکرش فرو میپاشد و با خاک یکی میشود. اما مرز ایران تثبیت میشود؛ صلح برقرار میگردد؛ و نام آرش، برای همیشه در حافظه تاریخی ایران، به عنوان نماد ازخودگذشتگی برای سرزمین و مردم، حک میشود.
امروز، آرش کمانگیر نه فقط یک شخصیت اسطورهای، بلکه نمادی از فداکاری، مسئولیتپذیری و میهندوستی در برابر سختیهاست. در جهانی که هنوز مرزهای فیزیکی و فکری مورد نزاعاند، آرش، یادآور آن است که گاه برای صلح، باید جان را در کف نهاد و تیر را به نام حقیقت رها کرد.
آرش، در طول تاریخ ایران، بارها و بارها تجدید حیات یافت و از جمله در جنگ 8 ساله، هزاران آرش ایرانی جان خود را فدای میهن کردند تا ایران بماند.
ایرج محمدی، مجسمه ساز برجشته ایرانی در بهمن 1324 در تهران به دنیا آمد.
او ابتدا در دبیرستان وارد رشته ریاضی شده است ولی به واسطه یک اتفاق کوچک هنگامی که در کلاس، تصویر معلم را طراحی میکرده، توسط همان معلم به هنرستان هنرهای تجسمی راهنمایی شده و دیپلم متوسطه را از آنجا اخذ کرده است. این جاست که استعدادیابی اهمیت خود را نشان می دهد. اگر نبود آن معلم هوشمند، امروز ایران، ایرج محمدی و کلی اثر هنری دیگر را نداشت.
ایرج، ضمن تحصیل در هنرستان در کارگاه مرحوم قهاری نیز بهیادگیری مجسمهسازی مشغول میشود. پس از گذراندن خدمت سربازی، تصمیم میگیرد به ایتالیا برود و به ادامه تحصیل و کار هنری بپردازد.
در این زمان به طور اتفاقی در فراخوان ساخت مجسمه شاه عباس در اصفهان شرکت میکند و برنده میشود به این ترتیب اولین مجسمهاش را در فاصله سالهای 52ـ1350 میسازد.
این مجسمه شش متری برنزی که شاه عباس را سوار بر اسبی نشان میداد در یکی از میدانهای اصفهان نصب میشود. بعد از انقلاب، این مجسمه را برمی دارند به محلی نامعلوم می برند.
ایرج محمدی مسئله ناپدید شدن مجسمه را این گونه روایت میکند:
این اثر هنری توسط معاون وقت عمرانی شهرداری اصفهان برای اینکه از هرگونه گزندی دور بماند، دفن شده است. بعدها وقتی در سال ۱۳۷۹ آقای جمشیدی شهردار اصفهان از من خواست که مجسمهای دیگر برای آن میدان بسازم. با من درباره مجسمه شاهعباس سخن گفت. من نیز پاسخ دادم که به من خبر رسیده است که آن معاون شهرداری اصفهان که مجسمه را دفن کرده بود و گفته بود تا زمانی که مجوز نصب مجسمه گرفته نشود، آدرسی از محل نگهداری مجسمه نخواهم داد.
محمدی گفت: شهردار اصفهان نیز پیگیر آن شخص شد و وقتی به دنبالش رفتم متوجه شدم که فوت کرده است بنابراین کسی از محل دفن مجسمه برنزی شاه عباس صفوی خبر ندارد!
القصه ، ایرج محمدی از سال 1352 در ایتالیا مشغول به تحصیل میشود و در رشته مجسمهسازی زیر نظر پروفسور "فتسینی" از مجسمهسازان همدوره شاگال و پیکاسو موفق به دریافت مدرک لیسانس میشود.
او در ادامه مشغول به تحصیل در رشته نقاشی میشود اما با وقوع پیروزی انقلاب اسلامی، درس را نیمه تمام رها می کند و به کشور بازمیگردد.
او نمایشگاههای متعددی از آثارش را در شهر رم برپا کرده است ودر شهر سینمایی رم نیز سالها مشغول کار بوده است.
محمدی مدرس رشته مجسمه سازی در هنرستان هنرهای تجسمی است و آثار وی در سطح شهر تهران نصب شده اند که از جمله مجسمه امیرکبیر در پارک قیطریه به ارتفاع 3/5 متر از برنز، مجسمه معماری در خیابان حافظ روبروی پارک بهجت آباد از برنز و بتن به ارتفاع 4/5 متر و نیز مجسمه یادبود رفتگر به ارتفاع 4/5 متر از جنس برنز در پارک رفتگر را می توان نام برد.
اینک مجسمه ای دیگر از این استاد مسلم مجسمه سازی در یکی از میدان های اصلی تهران نصب شده است که هم یاد اسطوره ایرانی را زنده نگاه می دارد و هم یاد هنرمندی که دل در گرو ایران و تاریخ و تمدن ایران دارد و عمرش دراز باد!
مجسمه شاه عباس در دروازه شیراز اصفهان، یا میدان آزادی فعلی، نصب بود و الان مجسمه کاوه آهنگر در آن نصب شده است
به نظرم رسید به ایشان پیشنهاد چنین مجموعه ای بدهم که هم درآمدی برای دولت و هم انگیزه ای برای هنرجویان این حوزه شود.