عصر ایران - نارضایتی سیاسی (Political Discontent) به وضعیتی اطلاق میشود که در آن افراد یا گروههایی از جامعه، احساس بیاعتمادی یا بیعدالتی نسبت به ساختار سیاسی موجود، تصمیمگیرندگان، نهادهای حاکم یا فرآیندهای سیاسی دارند. این نارضایتی ممکن است بر مبنای عملکرد ضعیف دولت، فساد، تبعیض، نبود شفافیت، یا احساس بیتأثیری در تصمیمگیریهای کلان شکل بگیرد.
نارضایتی سیاسی میتواند درجات مختلفی داشته باشد؛ از یأس خاموش شهروندان نسبت به کارآمدی سیاست گرفته تا بروز آشکار آن در قالب اعتراضات خیابانی، تحریم انتخابات، شورش، یا حتی شکلگیری جنبشهای ضددولتی. در بسیاری از جوامع، این پدیده زنگ خطری برای ثبات سیاسی و مشروعیت دولت محسوب میشود.
اشکال مختلف نارضایتی سیاسی:
1. نارضایتی منفعل: افراد احساس نارضایتی دارند اما آن را به کنش جمعی یا سیاسی تبدیل نمیکنند (مثلاً کاهش مشارکت در انتخابات).
2. نارضایتی فعال: افراد یا گروهها با ابزارهایی مثل اعتراض، تجمع، اعتصاب یا فعالیتهای مدنی نارضایتی خود را ابراز میکنند.
3. نارضایتی ساختاری: زمانی که نارضایتی نه به دلیل عملکرد یک دولت خاص، بلکه در واکنش به ساختار کلی نظام سیاسی یا اقتصادی باشد (مثلاً انتقاد از نظام سرمایهداری، پارلمانسالاری، یا حاکمیت نخبگان).
علل شکلگیری نارصایتی سیاسی:
فساد و ناکارآمدی حکومت
شکاف بین وعدههای سیاسی و واقعیتهای زندگی مردم
انحصار قدرت و کاهش امکان مشارکت عمومی
بحرانهای اقتصادی و افزایش نابرابری اجتماعی
سرکوب آزادی بیان و رسانهها
محرومیت نسبی (بهویژه از نوع گروهی)
در نظامهای دموکراتیک، نارضایتی سیاسی اگر در قالبهای مدنی و قانونی ابراز شود، میتواند نقش اصلاحگر و سازنده داشته باشد. اما در شرایطی که نهادهای سیاسی بسته یا ناکارآمد باشند، نارضایتی ممکن است به افراطگرایی سیاسی، پوپولیسم، یا خشونت سیاسی کشیده شود.
در مجموع نارضایتی سیاسی، که گاهی با عنوان «ناخرسندی سیاسی» یا «بیاعتمادی» نیز شناخته میشود، مفهومی پیچیده است که اندازهگیری آن دشوار بوده و فاقد تعریفی پذیرفتهشده بهصورت جهانی است. برخی از دانشمندان سیاسی، نارضایتی سیاسی را بهعنوان احساسی که افراد نسبت به دولت خود تجربه میکنند تعریف کردهاند.
نارضایتی سیاسی را میتوان یکی از ویژگیهای یک دموکراسی سالم دانست، زیرا نشان میدهد که شهروندان به طور انتقادی نسبت به سیاستها یا روندهای تصمیمگیری فکر میکنند و ممکن است مخالفت خود را به شیوههای مختلف ابراز کنند. با این حال، در سالهای اخیر این نارضایتی بهعنوان چالشی برای دموکراسیهای غربی مطرح شده است؛ چراکه اگر تداوم یابد، میتواند به کاهش اعتماد به نهادها و رهبران سیاسی منجر شود و مشروعیت و کارکرد این نهادها را تضعیف کند.
مدل معروف «خروج–صدا–وفاداری» که توسط آلبرت هرشمن در سال ۱۹۷۰ ارائه شد، به توضیح شیوههای مختلف بروز نارضایتی سیاسی میپردازد: خروج (مثلاً تغییر حزب سیاسی)، صدا (مانند اعتراض)، و وفاداری (تحمل وضع موجود با امید به بهبود). بعداً بُعد چهارمی نیز اضافه شد به نام «غفلت» که به رأی ندادن اشاره دارد.
در حالی که مشارکت در انتخابات در بسیاری از کشورهای غربی طی دو دهه گذشته کاهش یافته است، افزایش آراء داده شده به احزاب غیرسنتی و پوپولیست اغلب به عنوان برجستهترین نمود نارضایتی سیاسی تلقی میشود.
مثلا مطالعات برخی از جامعهشناسان نشان میدهد که سهم متوسط احزاب پوپولیست در انتخاباتهای ملی و پارلمانی اروپا از ۵.۱ درصد در دهه ۱۹۶۰ به ۱۳.۲ درصد در دهه ۲۰۱۰ افزایش یافته است. به همین دلیل، بسیاری از مطالعات اخیر نارضایتی را از طریق آراء داده شده به احزاب پوپولیست مورد تحلیل قرار دادهاند.
با این حال تعریف پوپولیسم و احزاب پوپولیست ساده نیست. گروهی از محققان سیاسی، در سال ۲۰۲۴ احزاب پوپولیست را اینگونه تعریف کردند: «احزابی که باور دارند جامعه اساساً به دو گروه همگن و متخاصم تقسیم شده است: "مردم پاکدامن" در برابر "نخبگان فاسد".»
اما باید توجه داشت که رفتار انتخاباتی به تنهایی نمیتواند درک کامل و جامعی از نارضایتی سیاسی و عوامل آن ارائه دهد. نارضایتی و بیاعتمادی احساسات پیچیدهای هستند که میتوانند از منابع مختلفی نشأت بگیرند، و دادههای رأیگیری به تنهایی نمیتوانند ماهیت یا علل خاص آنها را آشکار کنند. مثلا شهروندان ممکن است در سطوح مختلف حکمرانی یا بخشهای مختلف سیستم سیاسی اعتماد یا نارضایتی متفاوتی نسبت به بازیگران سیاسی داشته باشند، و اینکه این تفاوتها چگونه به انتخابهای انتخاباتی ترجمه میشوند، چندان روشن نیست.
علاوه بر این، همۀ نارضایتیها ممکن است از طریق رأی دادن ابراز نشوند، و همۀ آرای داده شده به احزاب پوپولیست لزوماً رأیهای اعتراضی نیستند. رأیدهندگان این احزاب ممکن است از یک نامزد خاص یا ارزشها و اولویتهای کلیای که احزاب ترویج میکنند حمایت کنند. به دلیل این محدودیتها در شناخت نارضایتی سیاسی، پژوهشگران از منابع دادهای دیگر مانند نظرسنجیها یا رسانههای اجتماعی نیز برای تحلیل و درک نارضایتی استفاده کردهاند.