رقیبی که ناظر است
عصر ایران؛ داود حشمتی ـ پاییز ۱۳۹۴، هنگامی که فضای مجازی ایران با ظهور پلتفرمهای پخش آنلاین (VOD) مانند فیلیمو و نماوا جان تازه میگرفت، سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر (ساترا) زیر چتر صداوسیما متولد شد. این نهاد، که قرار بود نگهبان محتوای دیجیتال کشور باشد، خیلی زود به بازیگری بحثبرانگیز در صحنه شبکه نمایش خانگی تبدیل شد. از نظارتهای سختگیرانه تا توقیف سریالهای پرمخاطب، مسیر ساترا پر از حاشیه و تنش بوده است. این روایت، داستان مواجهه ساترا با سریالهای شبکه نمایش خانگی، محدودیتها، و توقیفها را از آغازتا امروز را مرور می کند.
زمینه شکلگیری و آغاز نظارتها
ساترا در سال ۱۳۹۴ با استناد به اصل ۴۴ قانون اساسی و نظریه تفسیری شورای نگهبان تأسیس شد، با مأموریت تنظیمگری محتوای صوت و تصویر در فضای مجازی. تا سال ۱۳۹۶، فعالیتهای آن چندان برجسته نبود، اما با بازسازی ساختمان سروش سیما در تهران و تعریف وظایف مشخصتر در سال ۱۳۹۷، ساترا بهطور جدی وارد میدان شد. در این دوره، نظارت بر شبکه نمایش خانگی عمدتاً بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، اما ساترا با حمایت قوه قضاییه و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، بهتدریج این مسئولیت را از ارشاد گرفت. در سال ۱۳۹۸، بخشنامه ابراهیم رئیسی، رئیس وقت قوه قضاییه، تأکید کرد که فعالیت در این حوزه بدون مجوز ساترا غیرقانونی است. این انتقال قدرت، زمینهساز تنشهای بعدی شد.
این روزها، با رونق پخش برنامهها و سریالها در شبکه های مختلف نمایش خانگی، نام ساترا را زیادتر میشویم. خصوصا با توقیف مرتب سریال های متعلق به شبکه های خانگی. اما شاید تنها برخی افراد با ساترا آشنا هستند و میدانند چطور میتواند جلوی پخش سریالها یا برنامههای دیگر را در شبکه نمایش خانگی یا برخی پلتفرمها را بگیرد.
ساترا مخفف سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی ایران است و یکی از نهادهای وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است که مسئولیت تنظیمگریِ رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی ایران را بر عهده دارد.
رییس سازمان صدا و سیما در شهریورماه سال ۱۳۹۴، سازمانی را تشکیل میدهد به عنوان سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی که به اختصار ساترا شناخته میشود. این سازمان تا یکی دو سال ابتدایی راه خود چندان نقش موثری نداشت چرا که مسئولیت IPTVها یا همان تلویزیونهای تعاملی بر عهده معاونت مرکز فضای مجازی صدا و سیما بود و هنوز دقیقا مشخص نبود که ساترا برای چه به وجود آمده است.
با ورود به سال ۹۶ اما ورق برگشت و فعالیت ساترا بیشتر از پیش به چشم آمد. ساختمان از کار افتاده سروش سیما (متعلق به صدا و سیما) بازسازی شد و تابلویی تحت عنوان طولانی «سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی» روی آن نقش بست تا مشخص شود که مقر جدید ساترا اینجاست.
ساز و کار این ساختمان ده طبقه که در جوار مترو مفتح قرار دارد به تدریج مشخصتر شد و در بهار سال ۹۷ بود که مجلس با تصویب لایحهای؛ حیطه قدرت و اختیار این سازمان را بطور شفاف معین ساخت. طرح کمیسیون فرهنگی مجلس به این صورت بود که کلیه امور صوت و تصویر در فضای مجازی یا به بیانی بهتر را سازمان ساترا معرفی کرد و به بیانی دقیقتر اعلام شد که مرجع تصمیمگیری درباره صوت و تصویر فراگیر این نهاد خواهد بود.
با تاکید قوه قضاییه بر این موضوع، نقش ساترا بیش از همیشه پررنگ و جدی گرفته شد و در واقع اعلام شد از این پس همه رسانهها زیرمجموعه صداوسیما محسوب می شوند و با مجوز و نظارت آنها باید صوت و تصویر منتشر کنند و اگر صداوسیما تشخیص دهد این محتوا مناسب نیست، باید محتوایشان را نیز حذف کنند.
این در حالی است که رسانه ها در فرآیندی سابقهمند تحت نظر وزارت فرهنگ و ارشاد فعالیت می کنند و اساساً انتشار صدا و تصاویر در ماده یک قانون مطبوعات مصوب ۱۳۸۸ مجلس شورای اسلامی، جزو تعریف رسانه ها آمده است
آیا ساترا قانونی است؟
از زمان تشکیل ساترا تا به امروز، حواشی زیادی درباره این نهاد مطرح شده است؛ عدهای بر این باور هستند که ماهیت ساترا یک منشا نامشخص دارد و ماهیت وجودی آن را زیر سوال میبرند. ساترا این انتقادات را بیپاسخ نگذاشته و چندباری درباره آنها صحبت کرده اما واقعیت اینجاست که یک سری موارد تا امروز هم در هالهای از ابهام باقی ماندهاند.
آذری جهرمی وزیر اسبق ارتباطات یکبار در نقد این نهاد پا را فراتر گذاشت و به رسانهها گفت که صدا و سیما به دنبال انحصار و سهمخواهی است: «عواقب این طرح توقف رشد تولید محتوا در شبکه ملی اطلاعات است؛ صدا و سیما می خواهد تنظیم مقررات، تصدی گری و مالکیت در حوزه صوت و تصویر را به صورت یکجا در دست بگیرد و بر اساس این رویه، قرارداد بسته، مزایدهای برگزار کرده و پنج پیمانکار انتخاب کرده اند.»
به تدریج مشخص شد که صدا و سیما اعتقاد دارد به دلیل آنکه پخش تلویزیونی (برادکست) براساس قانون اساسی به صورت انحصاری در اختیار این سازمان است، در فضای مجازی (برادبند) نیز باید این ظرفیت برای آنها فراهم باشد؛ همچنین مدعی اند هرگونه پخش صوتی و تصویری در فضای مجازی باید تحت مدیریت و تحت نظارت و مقررات این سازمان انجام شود. پس از آن اعلام شد که کارشناسان مرکز ملی فضای مجازی به تعریف واحدی از «صوت و تصویر فراگیر» رسیدهاند و این تعریف اینگونه بیان شد: «صوت و تصویر فراگیر، صدا و تصویری است که «بدون شناخت مخاطب»، او را دربر بگیرد و دارای «کنداکتور پخش» و «زنده» باشد و دارای یک تعداد مخاطب خاص به بالا باشد.»
اوجگیری محدودیتها و سانسور
از سال ۱۳۹۹، با ورود رسمی ساترا به نظارت بر شبکه نمایش خانگی، محدودیتها شدت گرفت. وحید فرهمند، قائممقام وقت ساترا، اعلام کرد که مجوزهای وزارت ارشاد دیگر معتبر نیستند و ساترا تنها مرجع صدور مجوز است. این تصمیم با اعتراض پلتفرمها و سینماگران مواجه شد، اما ساترا با استناد به اسناد بالادستی، نظارتهای پیشینی و پسینی را اعمال کرد. سریال «زخم کاری» (کارگردانی محمدحسین مهدویان) یکی از اولین قربانیان این نظارتها بود. در سال ۱۴۰۰، یک قسمت از این سریال به دلیل آنچه ساترا «تخلفات محتوایی» خواند، متوقف شد و با سانسور پخش گردید. مهدویان علناً از سانسورهای ساترا انتقاد کرد و این موضوع موجی از بحثها را در رسانهها و شبکه X برانگیخت.
در همین دوره، برنامه «همرفیق» (با اجرای شهاب حسینی) نیز برای پخش در نماوا مجبور به اخذ مجوز جداگانه از ساترا شد، با وجود داشتن مجوز ارشاد. همچنین، ساترا در سال ۱۴۰۱ با انتشار نامهای از سعید مقیسه، رئیس سازمان، به رئیس صداوسیما، از «برخورد بازدارنده» با پلتفرمهایی مانند فیلیمو، نماوا و فیلمنت خبر داد که به دلیل «عدم تمکین به مقررات» با خطر تعلیق مجوز مواجه شدند. این اقدامات، ساترا را به نمادی از سانسور و تقابل با پلتفرمها تبدیل کرد.
توقیفهای جنجالی و واکنشها
سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳، توقیف سریالها به اوج خود رسید. سریال «شهرک کلیله و دمنه» (کارگردانی مرضیه برومند) در سال ۱۴۰۱ بدون مجوز ساترا منتشر شد و به تنش میان پلتفرمها و این سازمان دامن زد. در سال ۱۴۰۳، سریال «تاسیان» (کارگردانی تینا پاکروان) پس از پخش سه قسمت در فیلیمو توقیف شد. پاکروان اعلام کرد که سریال با «ممیزی شدید» ساترا پخش شده بود، اما به دلیل «نمایش آزادتر اوضاع اجتماعی پیش از انقلاب» متوقف گردید. جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران در بیانیهای خواستار رفع توقیف شد و کاربران شبکه X با اظهاراتی مانند «حتی با توقیف تاسیان، برنامههای صداوسیما را نگاه نمیکنیم» به این اقدام اعتراض کردند.
برنامه «اکنون» (با اجرای سروش صحت) نیز در سال ۱۴۰۳ تنها پس از یک قسمت به دلیل اشاره به برنامه «کتابباز» توقیف شد، که این تصمیم انتقادات گستردهای را برانگیخت. کاربران شبکه های مجازی جایگاه قانونی ساترا را زیر سؤال بردند و آن را نهادی بدون وجاهت حقوقی دانستند.
توقیف سریال «سووشون» و اوج حاشیهها
در بهار ۱۴۰۴، سریال «سووشون» (کارگردانی نرگس آبیار) که از پرهزینهترین سریالهای بخش خصوصی بود پس از استقبال گسترده مخاطبان در نماوا به دلیل اختلاف بر سر ۶۲ ثانیه محتوا توقیف شد. نماوا اعلام کرد که سریال با مجوز تولید شده و ۲۰ دقیقه از آن حذف شده بود، اما ساترا به دلیل «اختلاف سلیقه» پلتفرم را مسدود کرد. این اقدام واکنشهای تندی را در شبکه X برانگیخت، با کاربرانی که ساترا را به «سانسور سلیقهای» متهم کردند.
مدلهای خارجی: آفکام و IPTV
با این حال برخی از مدافعان ساترا از مدل های خارجی نظارت بر تولیدات تصویری سخن می گویند. به عنوان به آفکام (Ofcom) که در انگلستان وجود دارد اشاره می کنند. آفکام، سازمان تنظیم مقررات رسانهای بریتانیا، در سال ۲۰۰۳ تحت قانون ارتباطات ۲۰۰۲ تأسیس شد و بر رسانههای تلویزیونی، رادیویی، و فضای مجازی نظارت دارد. این نهاد، که در برابر پارلمان بریتانیا پاسخگو است، با بودجه صنایع ارتباطی و اعتبارات پارلمانی اداره میشود. آفکام استانداردهای محتوایی را تعیین کرده و از حقوق مخاطبان در برابر محتوای مضر یا نقض حریم خصوصی دفاع میکند. برخلاف ساترا، آفکام ساختاری شفاف برای رسیدگی به شکایات دارد و از تعارض منافع به دلیل استقلال از تولیدکنندگان محتوا اجتناب میکند. با این حال، برخی منتقدان، مانند محمد مرندی، معتقدند آفکام در برابر شبکههایی مانند ایران اینترنشنال به دلیل ملاحظات سیاسی منفعل است.
مدل دیگر تلویزیون های اینترنتی IPTV است. این تلویزیون از دهه ۱۹۹۰ با پیشرفت پهنای باند اینترنت رشد کرد و امکان پخش زنده و محتوای درخواستی را از طریق شبکههای IP فراهم میکند. در اروپا و آمریکا، IPTV توسط شرکتهای مخابراتی مانند US West (از ۱۹۹۸) و Kingston Communications (۱۹۹۹) عرضه شد. این سرویسها، مانند فیلیمو و نماوا در ایران، با ستتاپباکس یا اپلیکیشنهای اندرویدی، محتوا را با کیفیت بالا (تا ۴K) ارائه میدهند. تنظیمگری IPTV در کشورهای غربی اغلب توسط نهادهایی مانند آفکام انجام میشود که بر کیفیت خدمات و امنیت دادهها نظارت دارند. برخلاف ساترا، این نهادها کمتر به سانسور محتوا میپردازند و تمرکز بیشتری بر زیرساخت و رضایت کاربران دارند.
توقیف سریال «تاسیان»
سریال «تاسیان»، به کارگردانی تینا پاکروان و با بازیگرانی مانند هوتن شکیبا، صابر ابر، و بابک حمیدیان، داستانی عاشقانه در بستر سالهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ را روایت میکند. پخش این سریال از ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ در پلتفرم فیلیمو آغاز شد، اما پس از انتشار سه قسمت، در ۶ اسفند ۱۴۰۳ به دلیل «نداشتن مجوز تولید و پخش» و «ایرادات مضمونی» توسط ساترا توقیف شد. ساترا در اطلاعیهای اعلام کرد که سریال علیرغم جلسات کارشناسی، نتوانست تأیید فیلمنامه بگیرد و حاوی تخلفاتی مانند «بیحجابی، ترویج دخانیات، رقص مختلط، و شرابخواری» بود. تینا پاکروان به خبرآنلاین گفت که توقیف «سازماندهیشده» بود و ساترا او را متهم به «سفیدشویی ساواک» و ارائه نادرست تاریخ انقلاب کرد. پاکروان افزود که هر هفته با ساترا مذاکره کرده و اصلاحات را اعمال کرده بود، اما دلیل دقیق توقیف مشخص نیست.
جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران در بیانیهای خواستار رفع توقیف شد و از «نگاه قیممآبانه» ساترا انتقاد کرد. هوتن شکیبا در اینستاگرام نوشت: «نترسید، فقط یه سریاله» و صابر ابر تأکید کرد که «یادها توقیف نمیشوند». کاربران شبکه X، توقیف را «تبلیغ معکوس» برای جذب مخاطب دانستند و پیشبینی کردند که سریال بهزودی رفع توقیف میشود.
از «شورای صیانت» ساترا و تأخیر در استعلامها انتقاد کردند. در مقابل، کاربران ارزشی توقیف را به دلیل «هنجارشکنی» و «تطهیر پهلوی» توجیه کردند.
۱۴ اسفند ۱۴۰۳، رئیس مجمع رسانههای صوت و تصویر فراگیر از همکاری تیم «تاسیان» با ساترا برای اصلاح محتوا خبر داد. سرانجام، قسمت چهارم سریال در ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ در فیلیمو منتشر شد، که نشاندهنده رفع توقیف پس از اصلاحات بود. عباس صالحی، وزیر فرهنگ، نیز از همکاری با قوه قضاییه برای رفع توقیف خبر داد و آن را مسیری «قابل رضایت» خواند.
واکنش نماوا و نرگس آبیار به توقیف سریال «سووشون»
پلتفرم نماوا، میزبان سریال «سووشون»، پس از توقیف ناگهانی این اثر در ۹ خرداد ۱۴۰۴، با انتشار بیانیهای رسمی به این اقدام واکنش نشان داد. نماوا اعلام کرد که «سووشون» با مجوز تولید ساترا و پس از حذف ۲۰ دقیقه از محتوا منتشر شده بود، اما به دلیل اختلاف بر سر ۶۲ ثانیه، توسط قوه قضاییه مسدود شد. این پلتفرم، توقیف را «غیرمنتظره و غیرمنصفانه» خواند و تأکید کرد که تمام مراحل قانونی را طی کرده بود. نماوا همچنین از مخاطبان خواست تا از قضاوت زودهنگام پرهیز کنند و قول داد که برای رفع محدودیتها با نهادهای مربوطه مذاکره کند. این واکنش در رسانه ها بازتاب گستردهای یافت، جایی که رسانه ها معتقد بودند این توقیف عاملی برای سوق دادن مخاطبان به شبکههای خارجی خواهد بود، در حالی که برخی دیگر از رسانه ها در حمایت از ساتر این توقیف را به دلیل «هنجارشکنی» توجیه کردند.
نرگس آبیار، کارگردان «سووشون»، نیز در بیانیهای احساسی و تند به توقیف سریال اعتراض کرد و آن را «حذف بیرحمانه» یک اثر ضداستعماری توصیف کرد. او در بیانیه ای نوشت: «آیا ساترا قرار است هر صدای متفاوتی را با تهدید حذف کند؟ سووشون داستان مقاومت مردم ایران بود، نه هنجارشکنی.» آبیار از فشارهای «سلیقهای» ساترا انتقاد کرد و پرسید چرا اثری که با هزینه ۸ میلیارد تومان برای هر قسمت ساخته شده، بدون توضیح شفاف متوقف میشود. این اظهارات موجی از حمایت در شبکه های اجتماعی به راه انداخت، با هشتگهایی مانند #سانسور_ساترا که برخی کاربران آن را به تصمیمات پشتپرده نسبت دادند. در مقابل، رسانههایی مانند کیهان توقیف را «ترفندی تبلیغاتی» خواندند، اما آبیار با تأکید بر ارزش فرهنگی رمان سیمین دانشور، خواستار بازنگری در رویکرد ساترا شد.
جریانهای مواجهه با اقدامات ساترا
جریان حامی
این جریان شامل نهادهایی مانند قوه قضاییه، شورای عالی انقلاب فرهنگی، و برخی کاربران انقلابی شبکه X است که ساترا را مدافع ارزشهای اسلامی و فرهنگ ملی میدانند. خبرگزاری مهر در گفتگویی با سعید مقیسه تأکید کرده بود که ساترا از کودکان در برابر محتوای مضر حفاظت میکند و با ابتکاراتی مانند نهاد خودتنظیمگر و تفاهم با فرابورس، به اقتصاد رسانه کمک کرده است. بخشنامه ابراهیم رئیسی در زمان قوه قضائیه و تأیید شورای نگهبان، جایگاه قانونی ساترا را تقویت کرده. کاربران انقلابی در شبکه X توقیفهایی مانند «سووشون» را به دلیل «هنجارشکنی» و «ترویج فرهنگ غربی» توجیه میکنند و ساترا را «نگهبان فرهنگ» میخوانند. این جریان معتقد است نظارتهای ساترا برای مقابله با «تهاجم فرهنگی» ضروری است و توقیفها را در راستای حفظ هویت اسلامی-ایرانی میداند. با این حال، این گروه کمتر به انتقادات پاسخ میدهد و سانسور را وظیفه ذاتی ساترا میبیند، که این رویکرد گاه به بیاعتمادی عمومی دامن زده است.
وجریان انتقادی (سینماگران و فعالان رسانهای):
این جریان شامل کارگردانانی و مجموعه عوامل تولید محتوای خارج از ساختار صداوسیما و پلتفرمهایی مانند فیلیمو و نماوا است که از سانسورهای سلیقهای و تعارض منافع ساترا انتقاد دارند. اسفند ۱۴۰۳ پاکروان در گفتوگو با خبرآنلاین توقیف «تاسیان» را «سازماندهیشده» خواند و گفت اصلاحات گستردهای اعمال کرده بود، اما ساترا بدون شفافیت عمل کرد. آبیار در بیانیه اینستاگرامی (۹ خرداد ۱۴۰۴) توقیف «سووشون» را «حذف بیرحمانه» یک اثر ضداستعماری دانست و پرسید چرا آثار متفاوت حذف میشوند. جامعه صنفی تهیهکنندگان در بیانیهای از «نگاه قیممآبانه» ساترا انتقاد کرد و خواستار بازنگری مقررات شد. برخی کاربران شبکه های اجتماعی معتقدند ساترا به جای تسهیلگری، با نظارتهای غیرشفاف و هزینههای گزاف، خلاقیت را سرکوب میکند. این جریان خواستار کاهش مداخلات سانسورمحور، شفافیت در معیارهای نظارتی، و همکاری با پلتفرمها برای حمایت از تولید محتواست، اما به دلیل وابستگی ساترا به صداوسیما، که خود رقیب پلتفرمهاست، امیدی به تغییرات سریع ندارد.
جریان مخالف (کاربران، فعالان مدنی، و حقوقدانان):
این جریان، که در شبکه X توسط برخی کاربران کاربرانی مانند و حقوقدان ها حقوقدانانی مانند محمدجعفر نعناکار و محسن برهانی نمایندگی میشود، ساترا را نهادی غیرقانونی، خودساخته، و مانع آزادی بیان میداند. نعناکار سال 1402 در گفتوگو با شرق فقدان تعریف قانونی «صوت و تصویر فراگیر» را نقدی اساسی بر مشروعیت ساترا خواند و آن را ابزاری برای کنترل سیاسی دانست. کاربران در X با هشتگهایی مانند #سانسور_ساترا، توقیفهایی مانند «سووشون» را نشانه تعارض منافع صداوسیما میدانند، که بهعنوان رقیب پلتفرمها عمل میکند. برای مثال، آنها توقیف «سووشون» را به «دستورات پشتپرده» دادستان کل نسبت داد و آن را تلاشی برای حذف آثار پرمخاطب دانست. این جریان معتقد است ساترا با سانسور سلیقهای، مخاطبان را به سمت شبکههای خارجی مانند نتفلیکس سوق میدهد و خواستار انحلال یا بازتعریف قانونی آن است. براندازان اما مواجهه دیگری دارند.و آنها ساترا را به «خفه کردن صدای هنرمندان» متهم کردهاند و توقیفها را سیاسی میدانند.
تحلیل و توصیهها
توقیفهای «تاسیان» و «سووشون» نشاندهنده رویکرد سختگیرانه ساترا است که به کاهش کیفیت آثار، نارضایتی سینماگران، و گرایش مخاطبان به محتوای خارجی منجر شده است. آفکام و IPTV نشان میدهند که تنظیمگری شفاف و مستقل میتواند خلاقیت را تقویت کند. دولت باید جایگاه قانونی ساترا را شفاف کرده، سانسورهای سلیقهای را کاهش دهد.
در عین حال صداوسیما که یکی از عمده ترین نگرانی هایش، از دست دادن سبد آگهی هاست که به سمت شبکه نمایش خانگی حرکت کردند، باید بداند اگر قرار باشد بیننده داشته باشد، باید مطابق با سلیقه مردم محتوا تولید کند. در صورتی که بخواهد به همین روش تولید محصولات را ادامه دهد، قادر به رقابت با فضای آزاد رسانه ای نخواهد بود. چراکه ممکن است به راحتی این فضا از داخل ایران به خارج منتقل شود و به طور کلی از دایره احاطه داخلی خارج شود.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر