عصرایران؛ محمد دورقی - در سنت ادبیات کلاسیک غرب، واژهی پالینود (palinode) به متنی اطلاق میشود که در آن نویسنده یا شاعر، آگاهانه از گفته یا باور پیشین خود عقبنشینی میکند. این واژه از زبان یونانی میآید : palin بهمعنای «دوباره» و ōidē بهمعنای «سرود»؛ یعنی «سرودی دوباره، ولی این بار در تضاد با گذشته »
پالینود، صرفا اعتراف به خطا نیست بلکه نوعی مسئولیتپذیری فکری است. نشانهی این است که انسان میتواند، و باید، در پرتو تجربه و بازاندیشی، مواضعش را اصلاح کند. یکی از کهنترین نمونههای پالینود را میتوان در سرودهی شاعر یونانی استسیکوروس یافت. او در شعری، هلن را عامل جنگ و ویرانی تروا دانست. اما پس از آنکه — بنابر اسطورهها — بیناییاش را از دست داد، در سرودهای دیگر نوشت: « نه، هلن هرگز به تروا نرفت»
و همین بازگویی و تصحیح، باعث شد بیناییاش بازگردد. این سرودهی دوم، همان پالینود بود. یعنی تلاش برای بازسازی حقیقت در برابر قضاوت و عقیده قبلی.
امروز، می خواهم درباره تلاش و مساهمت خودم در کارزار انتخاب دولت وفاق و روی کار آمدن دولت استثنایی دکتر پزشکیان، پالینودی بنویسم. پالینودی از سر پشیمانی. این دولت برای هوادارانش رکورد سریع ترین پشیمانی و ناامیدی و نیز گستردهترین نارضایتی را رقم زد. دولتی که منفعلانه، تماشاگر حکمرانی مخالفانش در بدنه دولت است. دولتی که در توزیع مناصب اجرایی سهم عمده را به کسانی داده است که در دوره انتخابات سهم عمدهای در استهزا و تخطئه گفتماناش داشتند و از هیچ کوششی برای پیروزی رقیب دریغ نکردند. دولتی که برای پایداری ها و تندروهایی که حتی با تقواترین فرد اردوگاه اصلاحطلبی را نجس سیاسی میدانند، مامنی امن تر و خانهای پذیراتر بوده است تا همراهان و دلسوزان. دولتی که بال همه کسانی که عامل پروازش بودند چید و دلسوزانی را که نام و اعتبار گرو گذاشته بودند، خانهنشین کرد. امروز همه ما به نوشتن یک پالینود مشترک برای این خذلان و ناامیدی مشترک نیاز داریم. باید با صراحت، اعتقادات و احساسات قبلیمان را انکار کنیم و تکذیبیهای برای همهی آن باورهای قلبی صادقانه و متعهدانه بنویسیم و برای بازیابی بینایی قبلی، همه ما اعتراف مشترکی بکنیم:
نه! هلن هرگز به تروا نرفت.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر