عصر ایران - واژۀ "سرمایه انسانی" (Human Capital) اولین بار توسط اقتصاددانان قرن بیستم مطرح شد، اما محبوبیت و شکلگیری دقیق مفهوم آن عمدتاً به دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ برمیگردد.
یکی از نخستین و تاثیرگذارترین افرادی که این واژه و مفهوم را توسعه داد، تئودور شوولتز بود؛ اقتصاددان آمریکایی که در سال ۱۹۶۱ مقالهای مهم درباره سرمایه انسانی نوشت و بعدها در سال ۱۹۷۹ جایزه نوبل اقتصاد را به دلیل کارهایش در این زمینه دریافت کرد. او نشان داد که سرمایهگذاری در آموزش، سلامت و مهارتهای نیروی کار نوعی سرمایهگذاری اقتصادی است که منجر به افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی میشود.
بعد از شوولتز، اقتصاددان دیگری به نام گریگوری بکِر (Gary Becker) نیز نقش مهمی در گسترش نظریه سرمایه انسانی داشت و در کتابش به نام Human Capital (۱۹۶۴) این مفهوم را بهصورت گستردهتر و نظاممند مطرح کرد.
سرمایه انسانی به مجموعه مهارتها، دانش، سلامت و قابلیتهای نیروی انسانی گفته میشود که در توسعه اقتصادی و اجتماعی یک کشور نقش کلیدی دارد. اهمیت سرمایه انسانی در روند توسعه از آنجا ناشی میشود که بدون نیروی کار ماهر، سالم و آموزشدیده، بهرهوری و نوآوری محدود خواهد بود و رشد اقتصادی پایدار به خطر میافتد.
یکی از ابعاد صلی سرمایه انسانی، آموزش است. سرمایهگذاری در آموزش پایه، فنی و حرفهای، و آموزش عالی، نیروی کار را توانمند میکند تا با فناوریهای جدید سازگار شود و نقش مؤثری در تولید کالا و خدمات ایفا کند. کشورهای توسعهیافته و حتی آنهایی که با سرعت توسعه یافتهاند، همچون ژاپن، کره جنوبی و سنگاپور، سرمایهگذاری کلانی در آموزش انجام دادهاند. این سرمایهگذاریها نه تنها مهارتهای فنی را افزایش دادهاند، بلکه آگاهی عمومی، نظم کاری و فرهنگ کارآفرینی را نیز تقویت کردهاند.
سلامت نیز بخش مهمی از سرمایه انسانی است. نیروی کاری که از سلامت کافی برخوردار نباشد، بهرهوری لازم را نخواهد داشت و در این صورت هزینههای درمانی و غیبت از کار نیز رشد میکند. سیستمهای بهداشتی کارآمد، مراقبت از سلامت مادر و کودک، و برنامههای پیشگیری از بیماریها، همگی به افزایش کیفیت نیروی کار کمک میکنند. کشورهایی که توانستهاند سلامت عمومی را ارتقا دهند، توانستهاند نیروی کاری توانمندتر و پایدارتر داشته باشند.
تمرکز منابع، به معنای تخصیص بهینه سرمایههای مالی و انسانی برای توسعه زیرساختهای آموزشی، بهداشتی و اجتماعی است. در کشورهای موفق، دولتها توانستهاند منابع محدودی را که در اختیار دارند، به بهترین شکل به حوزههایی اختصاص دهند که بیشترین اثر را در ارتقای سرمایه انسانی دارند. این سیاستگذاری هوشمندانه باعث میشود تا با هزینه کمتر، نتایج قابل توجهی در رشد نیروی کار متخصص و سالم حاصل شود.
کنترل اجتماعی و ثبات سیاسی نیز نقش مهمی در توسعه سرمایه انسانی ایفا میکند. شرایطی که امنیت و آرامش را فراهم کند، انگیزه برای یادگیری و کار کردن را افزایش میدهد و از هدررفت سرمایه انسانی جلوگیری میکند. به همین دلیل، کشورهایی که از ثبات برخوردارند، میتوانند برنامههای توسعه انسانی خود را با اطمینان بیشتری پیگیری کنند.
مهاجرت نخبگان یکی از چالشهای بزرگ سرمایه انسانی است. کشورهایی که سرمایه انسانی توانمند تربیت میکنند، اما نمیتوانند فرصتهای شغلی و رفاهی مناسب فراهم کنند، با خروج نخبگان مواجه میشوند که این امر میتواند رشد را کند کند. در مقابل، کشورهایی مانند سنگاپور با سیاست جذب نخبگان خارجی، نه تنها از فرار مغزها جلوگیری کردهاند، بلکه سرمایه انسانی خود را از طریق ورود استعدادهای جهانی تقویت کردهاند.
در نهایت باید گفت که سرمایه انسانی نه تنها به عنوان یک منبع اقتصادی بلکه به عنوان یک عامل اجتماعی و فرهنگی شناخته میشود. پرورش ارزشهایی مانند نوآوری، مسئولیتپذیری، کار تیمی و آموزش مادامالعمر، به توسعه پایدار کمک میکند و جامعه را برای چالشهای آینده آماده میسازد.
سرمایه انسانی پایه و اساس توسعه هر کشوری است و بدون توجه جدی به آن، برنامههای توسعه اقتصادی محکوم به شکست خواهند بود. کشورهای موفق با سیاستهای هوشمندانه و سرمایهگذاری مستمر در آموزش، سلامت، کنترل اجتماعی و جذب نخبگان، توانستهاند از این سرمایه به بهترین شکل بهرهبرداری کنند و مسیر پیشرفت خود را هموار سازند.