عصر ایران؛ سروش بامداد- مخاطبان و دوستانی پرسیدهاند در ماجرای شیخ غلامرضا قاسمیان و آن ویدیو که منتشر کرد چرا تا این حد برنتافتیم و بر او تاختیم و سخنان او را تقبیح کردیم؟
مگر جز این است که هر شهروندی حق دارد نظر خود را بیان کند؟ او که حسب ظاهر و به رغم برخی ارتباطات غیر قابل انکار یا برخورداری از حمایتها واجد سمت رسمی نیست و آنچه را در سرزمین وحی دیده نپسندیده و با روح آن سازگار ندانسته و این احساس را بر حسب ادعای کیهان با همفکران خود در یک گروه در فضای مجازی همرسانی کرده است و قصد انتشار عام نداشته است و تازه به قول رییس حوزه علمیه ای که پایه گذاشته (مشکات) چون به زبان فارسی بوده تبلیغ علیه عربستان محسوب نمیشود!
هر چند تحلیل عصر ایران در ساعات اولیه انتشار خبر بازداشت آقای قاسمیان به قلم این نویسنده نبود اما برای رفع این شبهه چند نکته را میتوان یادآور شد:
1. سخنان شیخ مصداق تام و تمام نفرت پراکنی است و از واژه واژه آن نفرت و اتهام میبارد: «عزیزان دیگه از این به بعد به جای اینکه لازم باشه بخوان برن آنتالیا میتونن به مکه و مدینه سفر بکنن. کاسبان و غاصبان قبله شرایط خوبی رو فراهم کردند، قمارخانه ها، مراکز فحشا، کنسرتهای رکیک همه آماده شده و به تنظیمات کارخانه بنیامیه داره برمیگرده»!
این توصیفات با این غلظت را دربارۀ آنتالیای ترکیه هم نمی توان بر زبان آورد چه رسد به مکه و مدینه و احتمالا منظور او هتل های جدید است. رسما و علنا می گوید برای خوش گذرانی به جای آنتالیا به مکه و مدینه بیایید!
در این چند جمله به همه توهین می کند. به مسافر ترکیه. به زایر بیت الله و مسجدالحرام. به حکومت عربستان. اینها خود را معیار حق و صاحب تمام حقیقت و دانای راز می دانند و دیگران را به سادگی از دایره بیرون می گذارند و اصرار دارند عالم و آدم مثل اینها بیندیشند و زندگی کنند.
اما نمیشود که از یک ابزار مدرن استفاده کنی و تصور کنی مخاطبان تو مردمانی ساده دل در روستایی در 100 سال پیشاند که هرچه بگویی باور کنند. تغییرات عربستان که با انگ فاحشهخانه قابل انکار نیست. بله. توسعه سیاسی نیافتهاند و شاید هرگز هم نخواهند و بذر دموکراسی و انتخابات هم در آن دیار به بار ننشیند اما مگر جناب شیخ از این منظر سعودی ها را نقد میکند؟ لازم نیست ترامپ بگوید. ملت همه ساله سال حج میروند و میدانند این کشور چه بوده و چه شده و شوربختانه مدل توسعه منهای دموکراسی به خاطر همین عربستان و امارات و قطر هواخواه پیدا کرده.
شیخ اما برای این که همه را انکار کند انگ فاحشهخانه میزند. سبک زندگی دخترکان روسری از سر انداخته را قبول ندارند انگ برهنگی میزنند. کار این جماعت انگزنی است. به یکی میگویند پادوی غرب. به دیگری که هوادار مذاکرات است تا مردم از اولیات زندگی محروم نشوند انگ غربگرا می زنند و چون در ایران دست و زبانشان باز و دراز است خیال میکنند آنجا هم هر چه بخواهند میتوانند ولی دید که نه. از این خبرها نیست.
وزارت خارجه هم موضع صریح و سریع و قاطعی گرفت. بنده خدا خیال می کرد چون آقای عراقچی میدانمیدان میکند موضع دوپهلو میگیرد. ولی رُس او در مذاکرات فرساینده درآمده نمیگذارد یکی از گرد راه برسد و زحمات را بر باد دهد و احتمالا از پشت پرده ها هم در این فقره باخبر است.
2. اگر یک شهروند عادی بود ملزم به رعایت ادبیات دیپلماتیک با ظرایف و دقایق آن نبود. اما میدانیم در تلویزیون انحصاری داور یک مسابقه یا برنامۀ قرآنی بوده و در دوران خالصسازی در مجلس جاه و منصبی داشته و در انتخابات شورای شهر 96 نامزد اصولگریان رادیکال بوده و اگر اکثریت مردم هم زمان با حسن روحانی در تهران به لیست اصلاح طلبان رأی نمیدادند او عضو شورای شهر و بعد نمایندۀ مجلس هم میشد. در انتخابات 1403 هم حامی سعید جلیلی بود و به همین خاطر برخی احتمال میدهند برنامههای تلویزیونی پاداش صدا وسیمای تحت مدیریت اخوی آقای جلیلی به شیخ به همان خاطر باشد.
اگر یک چهرۀ معمولی بود پارسال دکتر محسن آرمین با تخصصی که در قرآن پژوهی دارد ضرورتی نمیدید به انتقاد او از پزشکیان پاسخی مستدل و نسبتا مفصل بنویسد. ملاحظه میکنید با یک شهروند عادی و حتی یک معمم صرف طرف نیستیم. بیشک نماینده و شاخص یک جریان است؛ جریانی هزینه ساز که در اقلیت محض به سر می برد ولی سر و صدا دارد و برای تصاحب کل قدرت برنامه داشت و دارد و با زمان و نوسازی مشکل دارند و نمی خواهند باور کنند تغییرات وسیعی رخ داده است.
3. همزمانی این اظهارات با شروع ماه ذیحجه و سفر رییس جمهوری ایران به عمان- احتمالا برای شنیدن پیشنهاد سلطان این کشور همسایه دربارۀ راهکار بینابین- و خبرهایی دایر بر همراهی سعودیها با روند مذاکرات نیز شکبرانگیز بود. یادمان نرود روابط ایران و عربستان سعودی چگونه تخریب شده بود و با زحمات و مرارت فراوان بهبود یافته و طبیعی است که وزیر خارجه واکنش تندی نشان دهد و نگران از دست رفتن دستاوردها باشد.
4. اصلا یک لحظه تصور کنید فردی که در کشوری دیگر شهرتی دارد به شهر مشهد بیاید و کنار بارگاه امام هشتم شیعیان مدعی شود این شهر شبیه آنتالیاست. آیا پذیرفته میشود؟ کدام مرجع تقلید شیعه تعبیر غاصب و کاسب قبله را به کار میبرد؟ انگار سند هر چه نهاد و نماد دینی است به نام اینان ثبت شده است ولو به جغرافیایی دیگر تعلق داشته باشد.
5. چه روایت نقش شیخ در حمله خسارتبار به سفارت سعودی در گذشته را بپذیریم و چه نه این جریان نشان داده که به دلایل عقیدتی یا سیاسی یا منفعتی با بهبود رابطه ایران و عربستان مشکل دارد. تا اینجا خیلی مهم نیست. تأثیر آن بر روند مذاکرات جاری مهم است. بگذارید بگوییم اخلال در این روابط بر مذاکراتی اثر میگذارد که می تواند ما را بیش از این گرفتار تحریمها کند و ما نمیخواهیم منزوی و به تعبیر پزشکیان در قفس تحریمها بمانیم. نمی خواهیم در به در به دنبال یک قطعه خودرو یا دارو باشیم. میخواهیم زندگی کنیم و حق خود را از این جهان فانی بستانیم.
شگفتا که امثال شیخ که در مذمت دنیا می گفتند بهرهٔ وافر می برند و دیگران را به ترک دنیا توصیه میکنند. همین سفری که غلامرضا قاسمیان به سادگی به عربستان رفته و پیام تصویری میگذارد از دوبی در حال بازگشت است و خیال میکند فتح الفتوح کرده چند صد میلیون آب میخورد چه از جیب مبارک پرداخته باشد و چه از جانب جایی رفته باشد باز آرزوی خیلی هاست و از عهده برخی از جوانان استقبال کننده در فرودگاه هم خارج است چه رسد به دیگران.
آری. بحث آزادی بیان در میان نیست. سخنان او ساده نبود. هزینهساز است. بر مذاکرات و بر قیمت دلار و بر زندگی ما اثر میگذارد. این ادعای کیهان که واکنش به میزبانی سعودی برای ترامپ و اعتراض نکردن به سخنان او در حضور ولیعهد سعودی هم بوده پذیرفتنی نیست. کی به او مأموریت داده اعتراض کند و آن هم این گونه؟
از کلمه کلمه آنچه قاسمیان در مکه یا مدینه گفت نفرت و تهمت میبارید و ما بر این نفرت پراکنی و هزینه تراشی نفرت می فرستیم.
راستی صدا و سیما که به خاطر یک فیلم داستانی که جعفر پناهی ساخته جایزه نخل طلای کن را به او اهدا کرده اند بر کارگردان ایرانی میتازد و او را ایرانفروش لقب می دهد دربارۀ چهره مورد علاقه و تبلیغ خود چه نظری دارد؟
کافی است نطق جعفر پناهی در کن را که از ایران و رفع اختلافات گفت مقایسه کنید با این آقا. ایران، ایران عزیز ما و سربلندی آن کجای گفتار این جماعت است؟
صدا وسیما مانده بودند چگونه خبر او را منعکس کند. نه میتوانستند به عربستان سعودی فحش بدهند و نه از او انتقاد کنند. ترجیح دادند با الفاظ مبهم از کنار آن بگذرند و اظهارات رسمی برای مذاکره بر سر آزادی یکی از حجاج را پوشش دهند.
شاید هم مشکل از شیخ قاسمیان نباشد. ایران بعد از مذاکره و توافقی که ان شاءالله در راه است ایران دیگری خواهد بود که در آن امثال آقای قاسمیان باید به موضوعات دیگر بیندیشند. دوران شعارهایی از این دست به سر آمده. در واقع حوصله مردم از این دست سخنان به سر آمده. اتفاقا اگر دیده شد به خاطر آوازی بود که در تلویزیون سر داد و چهره خندانی که دارد و گرنه عمر این حرفهای تکراری به سر آمده و ارزش هر کالا را بازار و تقاضا تعیین می کند و این کالا دیگر بازاری ندارد چون مردم این جماعت را پس زدهاند. سالهاست که پس زدهاند. مردم که سهل است. سیاست رسمی هم اینها را در همان حد تهییج میخواهد نه این که سیاستگذاری کنند و خط بدهند و نقش اول باشند.
آقای قاسمیان آدم باهوشی است و بعید است این نکات را درنیافته باشد. خاصه در این دو سه روز.