در روزهای پرآشوب اواخر قاجار، پسری زرتشتی از یزد راهی تهران میشود، بیخبر از سرنوشتی که در انتظارش است…
به گزارش عصر ایران، جاوید، پسری جوان که برای یافتن خانوادهی گمشدهاش قدم به دنیای ناشناختهی تهران میگذارد، ناگهان خود را در برابر بیعدالتیهای جامعهی آن زمان میبیند. ورود او به خانهی ملکآرا، شاهزادهای صاحبنفوذ، آغاز دورانی سخت و پرچالش برای اوست—دورانی که باید در آن میان بردگی، فساد و امید، راهی برای نجات خود بیابد.
داستان جاوید، نوشتهی اسماعیل فصیح، روایتی واقعی از زندگی پسری زرتشتی است که برای یافتن خبری از خانوادهاش، همراه با عموی پیرش از یزد راهی تهران میشود. جاوید، پس از مراسم سدرهپوشی، به عنوان یک زرتشتی بالغ، تصمیم میگیرد به تهران بیاید تا از پدر، مادر و خواهر سهسالهاش خبری بگیرد.
در مسیر، عموی پیرش که موبد موبدان آتشکدهی یزد بوده، از دنیا میرود و جاوید را در این سفر تنها میگذارد. او پس از ورود به خانهی ملکآرا، متوجه میشود که هفت سال بردگی و اسارت در انتظارش است. جاوید که به اصول زرتشتی پایبند است، در برابر دنیایی سیاه و آلوده قرار میگیرد و تلاش میکند خود را از این منجلاب دور نگه دارد، اما چالشهای زیادی پیش روی اوست.
این رمان با مضامین اجتماعی و تاریخی، تصویری از مبارزهی یک فرد زرتشتی با سختیهای جامعهی آن زمان ارائه میدهد. در نهایت، جاوید همچون سیاوش از آتش سوزان روسفید بیرون میآید، اما زخمهای این دوران بر روح او باقی میماند.
این استعارهی اسطورهای، یکی از نقاط قوت داستان است که آن را به ادبیات کهن ایرانی پیوند می زند.
در گذشته، پیران خانواده ، او را با ترس گوشزد کرده بودند، هشدار داده بودند، که چه بلاها و دام هایى در این دنیا سر راه تک تک آنها هست،اما تا این اندازه؟ شنیده بود که براى هر فرد زرتشتى باایمان، زندگى یک مبارزه ى پیگیر با دروغ اهریمن و زشتیها و یک کوشش استوار در پابرجا کردن راستى هاست ،اما آیا در وضع و دنیاى فعلى این امکان پذیر بود؟
اسماعیل فصیح (۲ اسفند ۱۳۱۳ – ۲۵ تیر ۱۳۸۸) نویسنده و مترجم ایرانی بود که آثارش در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ از پرفروشترین داستانهای فارسی محسوب میشد. او در محله درخونگاه تهران به دنیا آمد و پس از تحصیل در ایران، به آمریکا رفت و در رشته شیمی و ادبیات انگلیسی تحصیل کرد. فصیح در شرکت ملی نفت ایران نیز فعالیت داشت و پس از بازنشستگی، به نویسندگی پرداخت.
آثار او، از جمله داستان جاوید، شراب خام، دل کور، ثریا در اغما و درد سیاوش، همگی دارای مضامین اجتماعی و تاریخی هستند و سبک خاص او در روایت، خوانندگان را به عمق داستانهایش میکشاند.
جالب است بدانید آشنایی مولف با کاراکتر اصلی این رمان، در سالهای پایانی زندگی او در دانشگاهی خارج از کشور رخ داده و الهامبخش خلق این شاهکار شده است. اسماعیل فصیح در این کتاب سعی کرده که احساسها، دردها، دلشکستگیها، ناامیدیها و خشمهای این پسرک ایرانی را به صورت شفاف، همانطور که خود شنیده و تحت تاثیر آن قرار گرفته است، در زمان و مکان خاص خود، به نگارش درآورد.
دستنویس ابتدایی این رمان، در اوایل دههی ۵۰، بعد از سالها پژوهش و پیگیری جداگانه آماده شد، اما به چاپ رسیدن کتاب تا اواسط نیمهی دوم این دهه طول کشید.
کتاب داستان جاوید برای اولین بار در سال ۱۳۵۹ منتشر شد و تاکنون بیش از بیست بار تجدید چاپ شده است. این اثر یکی از مهمترین رمانهای اسماعیل فصیح محسوب میشود که نوشتن آن شش سال به طول انجامید. در تمام این سالها همیشه زمزمه ای در بین اهالی سینما برای اقتباس از این زمان ارزشمند شنیده شده است که شاید نام آورترین آنها بهمن فرمان آرا کارگردان شهیر معاصر باشد که به تازگی گفته شده قرار است سریال آنرا به نویسندگی فرهاد توحیدی بسازد. باید صبر کرد و دید چه پیش آید.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر