فیلم گزارش را اینجا ببینید
عصر ایران ؛ علی نجومی ــ ۲۱ ژانویه ۱۹۸۱ یک روز پس از پایان ریاستجمهوری جیمی کارتر، او به فرانکفورت پرواز کرد تا با ۵۲ دیپلمات آمریکایی که ۴۴۴ روز در ایران گروگان بودند و بهتازگی آزاد شده بودند، دیدار کند. این افراد در بیمارستان نیروی هوایی آمریکا در ویسبادن آلمان تحت مراقبتهای اولیه پزشکی قرار داشتند. اما آنچه در آن زمان برای رسانههای جهان جذابیت داشت، سخنان کارتر در دیدار با هلموت اشمیت، صدراعظم آلمان، بود: «آلمانیها در حل مسئله گروگانگیری چنان به ما کمک کردند که هرگز نمیتوانم علنی کنم.»
برای رمزگشایی از این سخنان، باید به تهران در آبان ۱۳۵۷ بازگردیم. گرهارد ریتزل، دیپلمات میانسال اهل پوتسدام و سفیر آلمان غربی در تهران، پس از سقوط دولت شریف امامی و انتصاب ارتشبد غلامرضا ازهاری به این نتیجه رسید که رژیم پهلوی دیگر پایدار نخواهد بود. او شاید اولین دیپلمات غربی بود که به این باور رسید. از اینرو، برای حفظ منافع آلمان، با چهرههای برجسته انقلابی ایران مانند مهدی بازرگان، آیتالله طالقانی و آیتالله شیرازی دیدار کرد. شاید جای تعجب نباشد که در شهریور ۱۳۵۹، پس از درگذشت آیتالله طالقانی، ریتزل تنها مقام غربی دعوتشده به مراسم تشییع او بود.
ریتزل برای جلب اعتماد انقلابیون ایرانی، از دیدگاه منفی آنها نسبت به سیاستهای بریتانیا و آمریکا پس از کودتای ۲۸ مرداد و حمایت همهجانبه آنها از محمدرضا پهلوی بهره برد. او تأکید میکرد که آلمان بهعنوان قدرتی غیراستعماری، نگرانیهای ایران را بهرسمیت میشناسد و میتواند در تحقق اهداف آنها کمک کند.
ریتزل در خیابان فردوسی، زیر درخت سوم سمت راست درب سفارت آلمان، منتظر میماند تا یک خودروی آبیرنگ او را سوار کند. این خودرو به مدت دو ساعت در خیابانهای تهران میچرخید و سپس ناگهان ریتزل به خودروی سیاهی منتقل میشد. پس از یک ساعت دیگر چرخیدن در شهر، وقتی راننده مطمئن میشد که کسی آنها را تعقیب نمیکند، ریتزل به محل ملاقات با مهدی بازرگان برده میشد. در آنجا، محافظان مسلح او را بازرسی بدنی میکردند.
این دیدارها و روابط نزدیک با انقلابیون پس از پیروزی انقلاب نیز ادامه یافت. از اینرو، وقتی در آبان ۱۳۵۸ دانشجویان ایرانی سفارت آمریکا را اشغال کردند و دیپلماتهای آمریکایی را به گروگان گرفتند، آمریکاییها که از ارتباط نزدیک ریتزل با انقلابیون آگاه بودند، از او درخواست میانجیگری کردند. ریتزل از این پیشنهاد استقبال کرد و با هوشمندی و تجربه خود تشخیص داد که باید مستقیماً با امام خمینی گفتوگو کند. او از طریق واسطهای از حجتالاسلام احمد خمینی درخواست ملاقات با امام کرد.
در دسامبر ۱۹۷۹ و فوریه ۱۹۸۰، امام خمینی دو بار به او اجازه ملاقات داد، اما ریتزل از حضور در این دیدارها منصرف شد. او میخواست همراه مترجم شخصیاش با امام خمینی گفتوگوی دوطرفه داشته باشد، نه اینکه صرفاً شنونده سخنان او باشد. اما این درخواست مورد پذیرش قرار نگرفت و دیدار هرگز انجام نشد.
ریتزل برای تضمین منافع آلمان به این نتیجه رسید که بهتر است فردی را برای میانجیگری پیشنهاد کند که هم به زبان آلمانی مسلط باشد و هم مورد اعتماد کامل امام خمینی. این فرد کسی نبود جز صادق طباطبایی، برادر عروس امام خمینی و سرپرست نهاد نخستوزیری در آن زمان. این پیشنهاد بلافاصله مورد موافقت مقامات ایرانی قرار گرفت.
در اوایل سپتامبر ۱۹۸۰، ریتزل در یکی از هتلهای تهران با صادق طباطبایی دیدار کرد تا شرایط ایران برای آزادی گروگانها را مشخص کند. طباطبایی شش شرط ایران را روی کاغذ نوشت:
۱. بازگرداندن اموال شاه بدون طی مراحل قانونی
۲. حق شکایت ایران از سیاستمداران آمریکایی فعال در ایران
۳. عذرخواهی رسمی آمریکا از مردم ایران
۴. ابطال تمام ادعاهای آمریکا علیه ایران
۵. تضمین عدم مداخله آینده آمریکا در امور داخلی ایران
۶. بازگرداندن منابع مالی مسدودشده ایران
ریتزل دو شرط «حق شکایت از سیاستمداران آمریکایی» و «عذرخواهی آمریکا» را خط زد و بازگرداندن اموال شاه را منوط به طی مراحل قانونی کرد. طباطبایی پس از تأمل، این پیشنهادات را پذیرفت و ادامه روند به موافقت امام خمینی بستگی داشت. ظرف سه روز، موافقت امام با شروط مطرحشده به طرف آلمانی اطلاع داده شد.
از ۱۷ تا ۲۱ سپتامبر ۱۹۸۰، وارن کریستوفر، قائممقام وزارت خارجه آمریکا، در چند نوبت با صادق طباطبایی در ویلایی در ۱۰ کیلومتری شهر بن دیدار کرد. سرانجام، با میانجیگری آلمان، دو طرف بر سر شروط ایران و نحوه آزادی گروگانها به توافق رسیدند. در ۲۲ سپتامبر، طباطبایی که از این دستاورد بزرگ سیاسی خرسند بود، در هواپیما به سمت تهران پرواز میکرد که ناگهان با خبری شوکهکننده روی صفحه تلویزیون هواپیما مواجه شد: حمله نظامی عراق به ایران.
در این شرایط، امضای توافق با آمریکا برای ایران که حمله عراق را نتیجه تحریکات غربیها میدانست، تقریباً غیرممکن بود. گویی بازی گروگان گیری به نقطه اول بازگشته و تلاشهای ریتزل بینتیجه مانده بود.
گرچه توافق در این مرحله متوقف شد، اما توافقی که چهار ماه بعد در ژانویه ۱۹۸۱ به دست آمد، بر پایه همان مذاکرات با میانجیگری آلمان و این بار با کمک الجزایر شکل گرفت. بنابراین، قدردانی جیمی کارتر از آلمانها در دیدار با گروگانهای آزادشده بیدلیل نبود.