۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۱:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۶۰۲۸۲
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۷ - ۲۵-۰۲-۱۴۰۴
کد ۱۰۶۰۲۸۲
انتشار: ۱۸:۳۷ - ۲۵-۰۲-۱۴۰۴

سریال آبان ؛ همان پایان همیشگی و مخاطبان ناراضی

سریال آبان ؛ همان پایان همیشگی و مخاطبان ناراضی
سریال آبان هم مانند بسیاری از محصولات نمایش خانگی این روزها اگرچه آغازی توجه برانگیز داشت اما هرچه بیشتر به جلو رفت ارتباطش با مخاطب کمتر شد و دوباره مشکل فیلمنامه، فیلمنامه، فیلمنامه ...

عصر ایران ؛ نهال موسوی - سریال «آبان» به کارگردانی رضا دادویی و تهیه‌کنندگی مجید مولایی به پایان رسید. متاسفانه سریال آبان هم مانند بسیاری از محصولات نمایش خانگی این روزها اگرچه آغازی توجه برانگیز داشت اما هرچه بیشتر به جلو رفت ارتباطش با مخاطب کمتر شد در این نوشتار یک ارزیابی مختصر درباره نقاط قوت و ضعف این سریال داریم که در 17 قسمت پخش شد.

داستان با طرح یک سؤال اخلاقی شروع می‌شود: آیا پیشرفت تکنولوژی باید به بهای از بین رفتن مرزهای انسانی تمام شود؟ این درون‌مایه فلسفی، در کنار روند پرتعلیق سریال، باعث شده مخاطب تنها به دنبال سرگرمی نباشد بلکه درگیر تفکر نیز شود.

یک نخبه هوش مصنوعی به نام آبان الگوریتمی را برای سرمایه‌گذاری و کسب سود در بازارهای مالی طراحی کرده است. آبان اما با سرمایه‌گذار پیشینش به مشکل برخورده و حالا باید بدهی چند میلیاردی‌اش را به سرعت تسویه کند، در غیر این صورت به زندان خواهد افتاد.

شخصیت‌های سریال به دو دسته خیر و شر تقسیم می‌شوند. فضا همان فضای مشابه خیر و شر افراطی را دارد که در بسیاری از درام‌های پلیسی، جنایی و معمایی شبکه نمایش خانگی شاهد آن هستیم. اینجا دسته شر یک هولدینگ بزرگ به سرکردگی شخصیتی به نام فریبرز ثابت با بازی شهاب حسینی و دوست و دستیارش (امین حیایی) است که ظاهراً هم روی نابغه‌ها و پروژه‌های خاص (اینجا نرم‌افزار الگوریتمی برای سرمایه گذاری و کسب سود در بازارهای مالی) سرمایه‌گذاری می‌کند هم قاچاق مواد مخدر.

یک دسته شر دیگر هم وجود دارد که بخش قمه‌کشی و نزول‌خواری قصه به آن مربوط است. همان فضای آشنای درام‌های شبکه نمایش خانگی. آدم‌بده‌های قصه ثروتمندند و طبعاً در فساد فرو رفته‌اند و آدم خوب‌های قصه دست‌خالی و بی‌کس‌اند و به زودی قرار است به فنا بروند.

چنین خط داستانی‌ای را پیش از این در سریال‌های دیگر شبکه نمایش خانگی باز هم با محوریت یک شخصیت دختر جوان خوش‌آتیه و باهوش دیده‌ایم. البته اینجا ما یک زن نابغه طرفیم که معصومیتش نه از نادانی و بی‌تجربگی که از پاکی و اخلاقگرایی است.

سریال آبان ؛ همان پایان همیشگی و مخاطبان ناراضی

خط داستانی سریال اگرچه در قسمت‌های میانی دچار افت ریتم می‌شود، اما در مجموع با طراحی چند گره اصلی و بازی با تضادهای درونی شخصیت‌ها، توانست تعلیق خود را حفظ کند. روایتی که هم درونی است (تقابل درونی آبان با خود) و هم بیرونی (درگیری‌اش با نهادهای مالی، شریک تجاری، و حتی خانواده).

یکی از نکات مثبت سریال «آبان»، توجه ویژه به فضاسازی فنی و طراحی صحنه‌های مرتبط با تکنولوژی است. دفاتر تحقیقاتی، جلسات رسمی، سرورها و فضاهای دیجیتال تا حد امکان واقع‌گرایانه طراحی شده‌اند و سریال در تلاش است تا حس دنیایی واقعی اما پیشرفته را القا کند. استفاده از نورپردازی‌های سرد، رنگ‌های نقره‌ای و آبی، و همچنین موسیقی الکترونیک، فضای علمی-تخیلی سریال را تقویت کرده‌اند.

شخصیت اصلی یعنی آبان با بازی لاله مرزبان شخصیتی چندلایه است؛ زنی که از یک سو درگیر هیجان و آرمان‌گرایی علمی است، و از سوی دیگر زیر بار فشارهای اجتماعی، خانوادگی و مالی خم می‌شود. مرزبان توانسته با نوسانات احساسی‌اش، طیف گسترده‌ای از احساسات آبان را به‌تصویر بکشد، هرچند گاهی در انتقال لایه‌های درونی شخصیت، بازی‌اش دچار نوسان می‌شود.

در مقابل، شهاب حسینی در نقش  فریبرز ثابت، استاد و شریک آبان، حضوری کاریزماتیک و مسلط دارد. او به‌خوبی توانسته تضاد درونی شخصیتی را نمایش دهد که میان عقلانیت علمی و قدرت‌طلبی تجاری در نوسان است. بازی امین حیایی نیز گرچه کمی تیپیکال به‌نظر می‌رسد، اما نقش خود را به‌درستی اجرا کرده و توازن لازم را در برخی صحنه‌های پرتنش ایجاد می‌کند.

از ایرادات وارد بر سریال، تیپ‌سازی در برخی نقش‌های فرعی است. شخصیت‌هایی که تنها برای پیشبرد داستان به‌کار می‌آیند و عمق چندانی ندارند. این مسأله به‌ویژه در روابط خانوادگی آبان و همچنین برخی مدیران دولتی یا سرمایه‌گذاران دیده می‌شود.

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات سریال، نبود تمرکز در روایت بود. داستان اصلی در بخش زیادی از سریال زیر سایه مسائل فرعی مثل روابط خانوادگی، عشق‌های نیمه‌کاره یا درگیری‌های مدیریتی قرار گرفت. گاهی حتی بیننده فراموش می‌کرد خط اصلی داستان چیست!

سریال آبان ؛ همان پایان همیشگی و مخاطبان ناراضی

برخی سکانس‌ها اضافه به‌نظر می‌رسیدند و پیشرفت خاصی در داستان ایجاد نمی‌کردند، همین باعث شد بخشی از مخاطبان انگیزه‌شان برای ادامه کاهش پیدا کند. برای مثال در چند قسمت بارها شاهد فلش‌بک به کودکی آبان و رابطه‌اش با پدرش بودیم. این فلش‌بک‌ها به‌جای عمق دادن به شخصیت آبان، تکراری و کم‌اثر شدند چون نکته جدیدی به مخاطب اضافه نمی‌کرد و فقط احساسات رو کش می‌داد.

شخصیت بابک با بازی امین حیایی که در ابتدا تصور می‌رفت نقش مهمی در تصمیم‌های آبان داشته باشد، کم‌کم در حاشیه قرار گرفت. سکانس‌های دیدار آن‌ها در کافی‌شاپ، پارک یا مکالمه‌های کلیشه‌ای احساسی، بدون این‌که تأثیر خاصی در روند داستان داشته باشند، فقط وقت پر می‌کرد.

یا چند قسمت درگیر ماجرای حاشیه‌ای مادر آبان و اصرارش به فروش یا نگه‌داشتن خانه‌ی پدری بودیم. این خط فرعی نه ارتباطی با تم اصلی داشت، نه شخصیت آبان رو پیش برد، و نه تأثیر در گره‌های داستانی داشت. بیشتر به نظر می‌رسید برای بالا نگه داشتن زمان قسمت‌ها اضافه شده است.

جلسات بین آبان،  فریبرز ثابت، و بقیه اعضای تیم که فقط دور میز نشسته بودند و درباره یک مسئله یا بودجه حرف می‌زدند، با ریتم کند و دیالوگ‌های تکراری همراه بودند. مثلاً بحث‌های پشت‌سر هم درباره گرفتن بودجه از سرمایه‌گذار، حداقل در سه قسمت تکرار شد.

با اینکه طراحی صحنه نسبت به آثار مشابه بهتر بود، اما از نظر کارگردانی و قاب‌بندی، سریال نوآوری خاصی نداشت. اکثر پلان‌ها ایستا و مبتنی بر گفتگو بودند. کمتر شاهد سکانس‌هایی با خلاقیت بصری یا زبان سینمایی خاص بودیم.

سریال آبان ؛ همان پایان همیشگی و مخاطبان ناراضی

جنبه‌های علمی و فنی پروژه بیشتر در حد دیالوگ‌های سطحی بود. این موضوع باعث شد مخاطبی که دنبال یک داستان علمی جدی بود، احساس سطحی بودن کند.

نقطه‌ضعف دیگر، پایان‌بندی سریال است که با وجود بار معنایی قابل‌تأمل، تا حدی ناگهانی و فاقد پرداخت کافی است. به‌نظر می‌رسد نویسندگان برای جمع کردن گره‌های مختلف داستانی عجله کرده‌اند و برخی شخصیت‌ها بدون نتیجه‌گیری مشخص، کنار گذاشته می‌شوند.

«آبان» را می‌توان یکی از معدود تلاش‌های جدی در نمایش خانگی ایران دانست که سراغ ژانر علمی‌-فلسفی رفته است. سریالی که با تمرکز بر مسائل اخلاقی، هویت زنانه، و قدرت، داستانی جدید را روایت کرده است. با همه‌ی فراز و فرودها، «آبان» نشان داد که نمایش خانگی می‌تواند فراتر از ملودرام‌های خانوادگی حرکت کند و مخاطب را به فکر و چالش دعوت کند.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
شریف
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۱۰ - ۱۴۰۴/۰۲/۲۵
4
19
سلام
یکی از مذخرف تربن سریالهایی که تا حالا دیدم
فقط به خاطر شهاب حسینی و امین حیایی پاش نشستم
ولی متاسفم از این وقت تلف شده
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۲۰ - ۱۴۰۴/۰۲/۲۵
1
1
به نظر من وقت گذاشتن برای سریال های ایرانی جز تلف کردن وقت چیزی نداره. حتی به عنوان سرگرمی هم ارزشی ندارند، درس آموزی و انتقال مفاهیم بماند.
.
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۲۶ - ۱۴۰۴/۰۲/۲۵
1
1
نه لابد مختار قشنگه?
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۲/۲۵
1
1
یک فیلم چرت که نشون میده یک پیر مرد خرفت به دلیل پولداری زن شوهر دار رو صاحب میشه چرت بودنش هم این بود که هم پیر مرد رو آدم خوبی نشون داد هم زنی که به خاطر پول از شوهرش جدا شد هم شوهر اول زنه ، نشون داد پول خیلی با ارزش تر از اصل خانوادست
پارسا
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۴۱ - ۱۴۰۴/۰۲/۲۵
0
1
اشغال ترین فیلم سینمای خانگی و فقط بی‌بند و باری در خانواده ایرانی مزخرفات اشغال بود یک فیلم یعنی همین
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۵۸ - ۱۴۰۴/۰۲/۲۵
0
1
ذلت و حقارت سینمای ایران تنها پیام این سریال بود
الی
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۰۳ - ۱۴۰۴/۰۲/۲۵
0
0
خیلی چرت بود. مخصوصا ابان وامیر. ومن فقط بخاطر اقای. شهاب حسینی واقای حیایی فیلم رو دنبال میکردم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۴۰ - ۱۴۰۴/۰۲/۲۵
0
1
یکی از کثیف ترین سریال های که تا حالا دیدم. این خانم آبان که مثلا نابغه و نخبه علمی بود در حد یک آدم کودن و خبل که نمیدونه دو دو تا چند تا میشه ظاهر شد! کجا نشون داد که این خانم نخبه و نابغه ست؟ نخبه ها و نابغه ها باور کنید در زندگی های خودشون در سر بزنگاه ها تصمیمات خلاقانه می گیرند. آبان که در زندان به امیر یعنی همسرش میگفت اگر بلایی سر تو باد من می میرم! و ده سال زندگی با عشق را گذرونده بود عاشق کسی شد که او را از اتاق خواب و از کنار همسر ده ساله ش و دخترش با زور و تهدید و توطئه کشید بیرون و بردش تو خونه پهلوی خودش. بعد هم به زور طلاقش رو از شوهرش گرفت. زنی که عاشق چنین مردی میشه باید بهش عنوان لجن ترین رو داد و نه نخبه و نابغه!!! و دیگه اونقدر صحنه های چرت و پرت و الکی و بی ربط و شخصیت هایی ک اصلا معلوم نبود برای چی اومدن و رفتن مثلا برادر ثابت. اگر از اول نبود اتفاقی برای داستان اصلی میافتاد؟ یا اون دزدیدن بچه آبان و مادری که در 13 قسمت مت سرجمع پنج دقیقه ندیده بودیمش با دخترش یهو با شنیدن دزدیده شدن دختر اونجوری غش میکنه و بعد هم یک مرتبه همه نخبه گری و نبوغش ته میکشه که نمیره به پلیس بگه اینجوری شده!!! صحنه سازی قتل برای اینکه امیر را وادار کنند زنش رو طلاق بده دیگه آخر نبوغه! آخر سریال وقتی گرفتنش گفت ثابت اون رو کشته. پلیس هم با همین حرف پاشد رفت ثابت رو دستگیر کرد. خوب احمق همون اول میرفتی و میگفتی اینا آدم کشتند میخوان بندازند گردن من. اگر به این سادگی پلیس حرف متهم را باور میکنه. آخر سر هم که نامه ثابت و ایتکه تو ادامه من هستی!!! یعنی چی؟ یعنی از حال نوبت تووه بری شوهرهای مردم رو از دستشون دربیاری و شوهر خودت بکنی؟!! حقیقتاً آشغالی به تمام معنا.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۲۰ - ۱۴۰۴/۰۲/۲۶
0
0
یکی از اشغالترین سریال بود ،شروع خوبی داشت مثل سریال گردن زنی ولی هیچ حرفی برای گفتن نداشت ،واقعا چرت بود ،سریال جان سخت واقعا با محتوا ونرمال به پایان رسید
«سیلیکون ولی» روسیه را می شناسید ؟!(+ عکس) رسانه اسرائیلی: گفت‌وگوهایی میان مقامات اسرائیلی و سوری با میانجی‌گری قطر برگزار شده  تبریک علی دایی برای قهرمانی تراکتور علی اکبر صالحی: با ناترازی‌های زیادی مواجه هستیم؛ به ناترازی در عقل هم توجه کنیم وزیر خارجه آمریکا: معافیت‌های اولیه تحریم‌های دمشق صادر می‌شود سفیر ایران: آمریکا شریک نسل‌کشی رژیم صهیونیستی و ادامه‌دهنده نکبت است حماس خطاب به ترامپ: غزه فروشی نیست سپیدایی یا اثر آلبدو؛ یک راه ساده و بسیار اثرگذار در برنامه‌ریزی‌ های شهری و ساختمانی(+عکس) دیدار وزرای خارجه آمریکا و سوریه؛ تاکید روبیو بر رفع تحریم‌های دمشق «ترین‌های» لیگ بیست و چهارم فوتبال پیشنهاد جدید آمریکا به ایران: فقط 3 سال غنی سازی نکنید تا صلح کنیم بیفوما رسما به پرسپولیس پیوست سازمان ملل: نزدیک به دو میلیون فلسطینی بارها به اجبار آواره شده‌اند خنده و خلاقیت در یک قاب؛ نقاشی‌های کودکان، سوژه ویدئویی پربازدید شدند (فیلم) بی بی سی: شناسایی یک اردک سابقه دار در سوئیس که با سرعت غیرمجاز پرواز می کرد (+عکس)