۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۵۹۱۱۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۵ - ۲۲-۰۲-۱۴۰۴
کد ۱۰۵۹۱۱۰
انتشار: ۰۹:۳۵ - ۲۲-۰۲-۱۴۰۴

محاکمه پسر ۲۱ساله به اتهام قتل دختر ۱۶ ساله: تحقیرم کرد، او را کشتم

محاکمه پسر ۲۱ساله به اتهام قتل دختر ۱۶ ساله: تحقیرم کرد، او را کشتم
بابک ماجرای پرورشگاهی بودن مرا به مقتول گفته بود. روز حادثه وقتی به مقتول گفتم به جای بابک با من زندگی کن مرا تحقیر کرد و گفت تو بچه پرورشگاهی هستی و اصل و نسبی نداری که بخواهم آینده‌ام را با تو بسازم. من هم خیلی عصبانی شدم.
شهریور ۱۴۰۳ پدر و مادر دختر ۱۶ ساله‌ای با مراجعه به پلیس گزارش ناپدید شدن دخترشان را اعلام کردند. خواهر وی نیز به مأموران گفت: «خواهرم چند ماه قبل با پسری به نام بابک در ارتباط بود اما بابک به خاطر جرمی‌که مرتکب شده بود به زندان افتاد.»
 
روزنامه ایران نوشت: در حالی که تلاش برای یافتن دختر نوجوان ادامه داشت، جسد سوخته وی در اطراف تهران کشف شد.
 
در ادامه تحقیقات پلیس دوربین‌های مداربسته نزدیک محل کشف جسد را مورد بازبینی قرار دادند و مشخص شد پسری جوان جسد را با موتور به آن محل برده و رها کرده است.
 
با شناسایی پسر جوان به نام نیما وی بازداشت شد و در همان ابتدا به قتل و آتش زدن جسد اعتراف کرد.
 
بدین ترتیب پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
 

 در دادگاه چه گذشت؟

در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند.
 
سپس متهم به جایگاه رفت و با پذیرش اتهام قتل گفت: «بعد از اینکه دوستم بابک به زندان افتاد من ارتباطم را با مقتول بیشتر کردم. روز حادثه او به خانه‌ام آمد اما احساس کردم حال خوبی ندارد. ناگهان بند لباسش را برداشت و دور گردنش پیچید تا خودش را خفه کند. من می‌خواستم بند را از دستش بگیرم که او محکم روی زمین افتاد و پیشانی‌اش ورم کرد. وقتی دیدم حرکت نمی‌کند، ترسیدم. نمی‌دانستم با جسدش چه کار کنم. از باک موتورم بنزین کشیدم تا با سوزاندن او ردی از من باقی نماند.»
 
قاضی از متهم پرسید: «اما طبق نظریه پزشکی قانونی روی سر مقتول آثار ضربات متعدد با جسم سخت بوده است. چه توضیحی داری؟»
متهم بعد از کمی‌سکوت گفت: «وقتی او روی زمین افتاد با سنگ چندین ضربه به سرش زدم.» 
 
او ادامه داد: من یک بچه پرورشگاهی هستم. ۳ سال پیش که به ۱۸ سالگی رسیدم پرورشگاه را ترک کردم. همان زمان تصمیم گرفتم زندگی سالمی‌داشته باشم. بعد از مدتی با بابک و شاهرخ دوست شدم. به آنها اعتماد کردم و داستان زندگی‌ام را گفتم اما بابک ماجرای پرورشگاهی بودن مرا به مقتول گفته بود. روز حادثه وقتی به مقتول گفتم به جای بابک با من زندگی کن مرا تحقیر کرد و گفت تو بچه پرورشگاهی هستی و اصل و نسبی نداری که بخواهم آینده‌ام را با تو بسازم. من هم خیلی عصبانی شدم.
 
قاضی سؤال کرد: «نگران نبودی بابک متوجه ارتباط تو با مقتول شود؟»
 
متهم گفت: «چرا مطمئن بودم آن دختر برایش تعریف می‌کند به همین خاطر او را کشتم.»
 
در این هنگام پدر و مادر مقتول به قضات گفتند: «ما نمی‌دانستیم که او با دخترمان ارتباط برقرار کرده به همین خاطر علاوه بر شکایت قتل به خاطررابطه نامشروع هم شکایت داریم.»
 
با پایان جلسه رسیدگی به اتهام قتل، قرار شد در جلسه غیرعلنی دیگری به اتهام رابطه نامشروع وی رسیدگی و پس از آن رأی صادر شود.
برچسب ها: تحقیر ، قتل ، مقتول
ارسال به دوستان
جکی چان: بدلکاری هالیوودی دیگر مثل قبل نیست توصیه‌های مهم پزشکان تغذیه برای نوشیدن آب که تا کنون نمی‌دانستید! رئیس سازمان برنامه و بودجه: اگر کل جهیزیه فقرا را مجانی بدهیم و مسکن را رایگان بسازیم، ارزان‌تر از تسهیلات ۴ درصدی در می‌آید ارتباط موثر در محیط کار | 7 مهارت ارتباط موثر با مافوق و همکاران «پالمیرا» ۲۰۰۰ سال دوام آورد اما جنگ ۱۳ ساله آن را ویران کرد(+فیلم و عکس) قالیباف : امروز جنگ اقتصادی بر ما تحمیل شده است/ ما نیازمند یک نهضت مردمی سازی در کشور هستیم یک پیشرفت بزرگ در درک «خودآگاهی» آیا حق مسکن کارگران در سال ۱۴۰۴ افزایش می‌یابد؟ امروز ۹۰۰ هزار تومان یک‌سومِ هزینه های اثاث کشی ست آبان ؛ شروعی خوب با شهاب حسینی اما ادامه ای نچسب / پایان بندی اش، چگونه خواهد بود؟ عراقچی وارد عمان شد پوتین : روسیه آماده مذاکرات جدی با اوکراین با هدف حذف ریشه‌های درگیری است روزنامه جمهوری اسلامی: حوزه علمیه قم از مردم فاصله گرفته است عراقچی : یکی از مشکلات ما در مذاکرات صحبت‌های ضدونقیض مقامات آمریکایی است نئشگی مرگ آور با «میمون»/ مورفین؛ مسکنی که می‌کشد قطر: از تلاش‌های دولت ترامپ برای کاهش تنش با ایران حمایت می‌کنیم