عصرایران؛ علی خیرآبادی- مارادونا فرصت شرکت در جام جهانی 1978 را از دست داده بود و به حدی ناراحت بود که قصد داشت فوتبال را کنار بگذارد. دیگو باور نداشت که این فرصت را از دست داده است. قضیه وقتی برای مارادونا دردناک تر شد که هم دیگو و هم منوتی سرمربی وقت تیم میدانستند او بازیکن با کیفیت تری از خیلی بازیکنانی بود که در لیست نهایی جام جهانی حضور داشتند. منوتی بعدترها بابت دعوت نکردن دیگو عذرخواهی کرد و اعلام کرد که به جام جهانی جوانان فکر کرده و به این دلیل نام او را از لیست خارج کرده است.
تابستان همان سال مارادونا در آستانه انتقال یک و نیم میلیون یورویی به شفیلد یونایتد قرار گرفته بود. هسلم مربی وقت شفیلد برای ارزیابی استعدادهای آرژانتینی راهی بویئنس آیرس شده بود و در آنجا با دیدن مارادونا محو او شده بود. باشگاه هم مخالفتی با انتقال مارادونا نداشت، اما فدراسیون فوتبال آرژانتین در بیانیه 40 بازیکن جوان از جمله مارادونا را از بازی در خارج ارژانتین منع کرده بود و این امر مانع این انتقال شد.
مارادونا از همان زمان ارزش تبلیغاتی بالایی داشت؛ دارایی ارزشمندی که روح فوتبال را تحت الشعاع قرار میدهد با این حال او با همان اشتیاق کودکانه و کنجکاوی دوران نوجوانی رؤیاهایش را زنده و دست نخورده نگه داشته بود.
گی یرمو بلانکو برگزارکننده و روایتگر ملاقات تاریخی پله و مارادونا تعریف می کند: دیه گو هجده ساله در تورنمنت زیر بیست سال امریکای جنوبی در اروگونه بازی میکرد تا خودش را برای جام جهانی ۱۹۷۹ آماده کند. منوتی یک روز به تیم استراحت داده بود. آن روز را در سواحل آتلانتیدا و کنار خانواده ی دیه گو سپری کردیم... دیه گو آنجا برای اولین بار اقرار کرد که یکی از رؤیاهایش ملاقات با پله است.
آرژانتین به جام جهانی زیر بیست سال که آن زمان به اسم جام جهانی جوانان شناخته میشد در ژاپن راه پیدا کرد و نمایشهای دیه گو بالاخره او را به روی جلد ال گرافیکو رساند؛ اتفاقی که پس از آن بارها و بارها تکرار شد. بلانکو پیشنهاد ملاقات پله و مارادونا را به این نشریه ی معتبر داد. اما به گفته ی بلانكو، وقتی دیه گو میتوانست برنامه ی پله جور نمی شد و وقتی برنامه ی پله جور می شد دیه گو نمی توانست.
مارادونا در هشتم آوریل، بعد از بازی آرژانتینوس جونیورز مقابل هوراکان، چراغ سبز نشان داد و همراه بلانکو به فرودگاه اسیسا در بوئنوس آیرس رفتند. آنجا دون دیهگو و خورخه سیتر سپیلر منتظرشان بودند. دیهگو که از درد بعد از مسابقه کلافه بود، گفت فقط پنج یا ده دقیقه ملاقات کافی است، چون اطراف پله حسابی شلوغ میشود.
نیمهشب به هتلشان در ریودوژانیرو رسیدند. مارادونا غذای سبکی خورد و روی پایش یخ گذاشت.روز بعد ساعت یازده صبح، پله در آپارتمانی در کوپاکابانا منتظر بود. بلانکو در «الگرافیکو» نوشت پله با پیراهن زرد و گلهای سفید، با دستان باز و لبخندی پهن، از آنها استقبال کرد. اول پله دون دیهگو را در آغوش گرفت، بعد با او احوالپرسی کرد.
پله گفت:«بعد از بازی سختتان اینقدر راه آمدید که من را ببینید؟ واقعاً شرمندهام. کاش خانه میماندید، این دردسر ارزشش را ندارد.»
مارادونا با زحمت دو جمله کنار هم گذاشت، انگار سالها منتظر این لحظه بود: «خواهش میکنم. کدام از خودگذشتگی!»
پله ادامه داد:«من باید زود بروم. با وکیلم سمیر قرار دارم تا مدارک مالیات را امضا کنم و به سانتوس برگردم. اما اگر اینجا هستید، دوست دارم با هم ناهار بخوریم. بگویید تیمتان چه وضعی دارد.»
مارادونا پاسخ داد:«صدر جدولیم و فصل خوبی داریم. دیروز هوراکان را ۳-۱ بردیم. هواداران حمایتمان میکنند.»
بلانکو بخشی از نوشته خود در مورد این دیدار را به نصیحتهایی که پله مارادونا را کرد اختصاص داده است. پله رو به مارادونا گفته است: «برای تشویق مردم تلاش کنید، اما زندگیتان را برای تشویق بازیکنان نسازید. درباره قرارداد، هر بازیکنی دردسرهای خودش را دارد. همیشه برای ارزشتان بجنگید و به امضایتان احترام بگذارید. وقتی قراردادی بستید، دیگر بهانه نیاورید.»
مارادونا پرسید:«پله، دیگر بازی نمیکنید؟ بازیتان را در بوئنوس آیرس دیدم.»
پله گفت:«بله، آخرین بازیام در آرژانتین بود. البته در بازیهای خیریه شرکت خواهم کرد.»
ناگهان پله دست مارادونا را گرفت و عکاس دوباره آماده شد. پله به دیهگو یک پیراهن تیم ملی و یک توپ امضاشده هدیه داد. سپس ساعتی و مدالی کمیاب هم به او تقدیم کرد و گفت به یکی از برادرانت بده.
ملاقات تقریباً یک ساعت طول کشید. در مسیر فرودگاه، مجسمه مسیح نجاتدهنده را دیدند. دیهگو بعداً در تمرین باشگاهش تعریف کرد که پله مثل پدر با او رفتار کرد. مارادونا گفت این ملاقات برایش ارزشمندتر از جام جهانی بود. او رو به هم تیمیهایش در مورد این دیدار گفته است میدونستم فوتبالش خداست حالا فهمیدم شخصیتش همینطور.
این اولین دیدار دو ستاره ماندگار و جاویدان تاریخ فوتبال است. از 1979 تا زمانی ک از دنیا رفتند دیدارهای دیگری بین این دو رخ داده است که در صورت استقبال شما از این گزارش در ادامه و در هفتههای آتی آنها را بررسی میکنیم.
منبع: کتاب مارادونا، نویسنده گیم بالاگه، ترجمه عادل فردوسیپور و علی شهروز از نشر چشمه