عصر ایران؛ الهام بهروزی- این روزها انتشار فیلمی چند دقیقهای در فضای مجازی از رفتارهای بازجوطلبانه و خارج از اصول مطالبهگری برخی از دلواپسان با سرپرست ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر درباره صدور مجوزهای فستیوال کوچه شبکههای اجتماعی ترند شده و این فیلم نه تنها در شبکهها و رسانههای داخلی؛ بلکه در رسانههای خارجی نیز خبرساز شده است.
در این فیلم با بروز رفتارهای تند و طلبکارانه، مسئولی که طبق وظایف ذاتی و قانونی مجموعه متبوعش اقدام به صدور و حمایت از برگزاری یک رویداد فرهنگی هنری در بوشهر کرده، تحت فشار قرار میگیرد و در جاهایی از فیلم شأن و مسئولیت و تدبیر وی با کلماتی نامناسب زیر سوال میرود اما این مسئول که محمدحسین زندویان است، باز هم تلاش میکند تا بر مجرای گفتوگو و اخلاقمداری به پرخاشگری این افراد پاسخ دهد.
در این فیلم مدارای زندویان مشهود است و همین مسأله موجب میشود که افراد دلواپس به خود جرات بیشتری برای توهین و زورگویی بدهند! این در حالی است آنها که اینچنین صدای خود را بالا بردهاند، میدانستند که فستیوال کوچه در سه مکان مشخص و با مجوزهای لازم از سوی نهادهای امنیتی و فرهنگی از سوی گروهی که در عرصه فرهنگ و هنر ایران شناخته شدهاند، برگزار شده است. همه برنامههای این فستیوال هم طبق چارچوبها و موازین تعیین شده در مکانی غیر از کوچه و بافت تاریخی بوشهر برگزار شد ولی این افراد که تقلای بسیاری برای به قهقرا رفتن این رویداد فرهنگی- گردشگری کرده بودند همچنان عزم خود را برای تضعیف کارکرد این اتفاق مردمی حتی در دوره پسابرگزاری آن جزم کرده و هر بار هم به ترفندی و بهانهای اقدام میکنند.
بیشک تداوم این خشم برای فرهنگ استان سم است و میطلبد که بیش از اینکه دیر شود، مسوولان ارشد به موضوع ورود کنند و با ریشهیابی علل این برخوردها به رفع آن بپردازند. این افراد تصور کردند با یورش بردن به اداره فرهنگ استان میتوانند قدرتنمایی کنند و با مذهبی جلوه دادن مطالبه خود اجازه نقد رسانه را از رفتار آسیبزای خود سلب کنند، زهی خیال باطل، قطعا این افراد اگر دغدغه دین و باور را داشتند، با زبان متمدنانه و رفتار ملایم و انسانی همانگونه که دین بدان توصیه کرده، به بیان دغدغه و نگرانیهای خود میپرداختند نه اینکه با داد و هوار کردن و ورود به حریم یک مسئول و نهاد تصمیمگیر و تصمیمساز در حوزه فرهنگ و ضبط کردن بازجوییهای غیرقانونی خود اقدام میکردند.
اینگونه به نظر میرسد که این افراد، اداره فرهنگ را چنان بیپناه و بدون پشتوانه دیدند که خود را مجاز محق به بروز هر رفتاری ببینند، اما فرهنگ بیپناه نیست و میطلبد که نه تنها مسئولان ارشد استان، بلکه دادستانی به این موضوع مهم ورود کرده و الفبای مطالبهگری را به این دلواپسان مدعی به شکل اصولی بشناساند.
عبور کردن سهلانگارانه از چنین رفتارهایی که حریم یک نهاد فرهنگی را زیر پا گذاشته و مدیر آن مجموعه را به دلیل حمایت از یک کار فرهنگی با الفاظ نامناسب و زشت تحقیر میکند، میتواند زنگ خطری برای مطالبهگری و کنشمندی در استان بشود.
خوشبختانه در این زمینه برخی از روزنامهنگاران و چهرههای فرهنگی نظیر رضا معتمد، سیدعبدالجواد موسوی و... که دغدغه فرهنگ و هنر را دارند، ساکت ننشسته و در یادداشتهایی این نوع مطالبهگری و بیتوجهی به فرهنگ بوشهر و اعتبار آن و افرادی که در رسانه آتشبیار معرکه شدند، خرده گرفتند؛ چراکه فستیوال کوچه طبق مجوزهای قانونی برگزار شد و اتفاقاتی هم که در بافت تاریخی همزمان با این رویداد پیش آمد خارج از چارچوب این رویداد هویتدار بود.
این شادیهای خودجوش جوانانه اتفاقی بود که پرده از کژکارکردی سیاستهای فرهنگی کشور برداشت؛ چراکه متولیان فرهنگی و شهری در سیاستگذاریها و برنامهسازی و توسعه زیرساختهای فرهنگی و تفریحی در سالهای اخیر به نیاز و سلیقه و نوع تفکر جوان امروزی بیتوجه بودند و تنها به همان برنامههای کلیشهای و تکبعدی اکتفا کردند. این در حالی بود که همین مدیران پیش از این در مناسبتهایی چون روز بوشهر و اعیاد دیگر میتوانستند با برگزاری کنسرتهای مختلف در فضای روباز برای جوانان شادی بیافرینند و برای گردشگرانی که از طریق فستیوال کوچه با فرهنگ مداراجویانه بوشهر آشنا شدهاند، در ایام نوروز و فصل گردشگری استان برنامهسازی میکردند.
درست همان کاری که برادران عبدیپور و همراهانشان در فستیوال کردند، آنها فقط زیباییهای فرهنگ و هنر بومی جنوب و موسیقی نواحی را به جوانان و گردشگران بازنمایی کردند ولی مسئولان در مقابل چه کردند؟! اینجا دیگر وقت آن رسیده که به جای متهم کردن جوانان، سیاستهای فرهنگی رنگ باخته و سوءمدیریتهای عیانشده را به نقد کشید تا به راهکارهایی راهگشا برای شادیسازی جوانان و جشنهای مردمی رسید.
در جامعه پر از بحران امروز، شادیسازی و امیدافزایی بر پایه هنر و فرهنگ بومی و همچنین ایرانی شاید کمترین کاری است که میتوان برای مردم کرد. بنابراین پیش از اینکه شادیها را هنجارشکنی و جوانان را هنجارشکن بخوانیم، اندکی تامل کنیم که برای شادی مشروع این جوانها چقدر برنامهریزی شده است و چه اقداماتی صورت گرفته است؟ طبیعتا دوره جوانی، طبق نظر روانشناسان و حتی جامعهشناسان حوزه سلامت اجتماعی، دورهای مملو از هیجانهای کاذب و زودگذر است، بنابراین دولتمردان و سیاستگذران فرهنگی کشور تا چه میزان با شناخت از این قشر برنامهسازی کردهاند! آن هم جوانی که منسوب به نسل زد است! نسلی که ویژگیها و نیازهایی متفاوتتری نسبت به نسلهای پیش از خود دارد.
نسلی که به نسل نت منسوب و ویژگی بارزش هوشمند بودن و بهروز بودن آن است. بیشک این نسل با نسلهایی چون نسل خاموش، نسل بی، نسل ایکس و ... تفاوتهای فاحشی دارد به عقیده جامعهشناسان، این نسل، نسلی ریسکپذیر و ناسازگار است! نسل زد بهدنبال نوآوری و خلاقیت و اظهار نظر و بروز آزادانه احساسات خود است. اعتقاد جدی به گفتوگو و واقعگرایی و احترام به اصول انسانی دارد منتها به شیوه و زبان خود.
با این اوصاف، مشخص میشود که جوانانی که اغلب از این نسل هستند، به راحتی پایان فستیوال کوچه را در بافت تاریخی پذیرا نشدند و با شادیهای خودجوش، به تصمیمگیریها معترض شدند. نکته قابل درنگ این است که این نسل با «شادی» دست به اعتراض میزند نه با ابزار دیگری! بنابراین اگر قرار است این مسئله برای یک بار حل شود، بایستی در نشستهای تخصصی با اتکا به رفتارشناسی این نسل موضوع را بررسی کرد و دست به تولید محتوا و برنامهسازی زد تا زمینه برای ترویج شادیهای مطابق با ساختار فرهنگی و اجتماعی جامعه امروزی فراهم شود؛ چراکه شادی و امیدافزایی لازمه یک جامعه سالمِ عاری از آسیب اجتماعی است. قطعا در برنامهسازی برای شادابی جامعه باید سلیقه و نیاز همه طیفهای فکری و سنی لحاظ شود تا جلوی بحرانهایی اجتماعی گرفته شود و از آن پس شادی، جرم یا هنجارشکنی شناخته نشود.
فستیوال کوچه، صرفا یک فرصت برای امیدبخشی و شادیافزایی در جامعه است و نه تهدیدی برای باورها و فرهنگ دینی یا بومی بوشهر. این واقعیتی است که متاسفانه عدهای خواهان پذیرش آن نیستند. قطعا اگر همکاری لازم با این رویداد برای برگزاری در بافت تاریخی در فضاهای بزرگتر صورت میگرفت، این دوره شاهد شادیهای مردمی در زیر لوای قانون بودیم و هیچ مزاحمتی برای هیچ شهروندی ایجاد نمیشد! این فستیوال در سه مکان تعیینشده با مخاطبانی فرهیخته در نهایت آرامش و امنیت برگزار شد. این فستیوال نشان داد که خواهان تقابل با تفکر مخالف خود نیست، بلکه در پی نشر شادی و امیدسازی برای جامعه خسته امروز است؛ حقیقتی که متولیان فرهنگ کشور به آن باور داشتند از همین رو به آن مجوز دادند.
فستیوال کوچه در حقیقت بخشی از مسئولیتهای مغفول مانده مدیریت شهری و گردشگری و فرهنگ استان را در طول سه سال گذشته برعهده گرفت و جور کارهای نکرده آنها را کشید، پس عادلانه نیست که نفس و ماهیت این رویداد از سوی افراد واپسگرا که فقط خود را حق میدانند و خود را مسلمان میدانند اینچنین زیر سوال برود. این رویداد با تعطیلی زودهنگام خود به نشانه همدردی و احترام به غم مردم هرمزگان، نشان داد که انسانیت و مهربانی و صلح اصل کارش است و میکوشد آنها را به زبان داستان و موسیقی در کوچههای فرهنگ اصیل جنوب جاری کند.