۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۵۶۷۷۷
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۰ - ۱۳-۰۲-۱۴۰۴
کد ۱۰۵۶۷۷۷
انتشار: ۱۸:۵۰ - ۱۳-۰۲-۱۴۰۴

آنچه سمفونی مذاکرات را تنظیم و خوش ریتم می‌کند

آنچه سمفونی مذاکرات را تنظیم و خوش ریتم می‌کند
در ایران هم اکنون در بهترین وضعیت هماهنگی ساختاری میان ارکان و اضلاع ساخت قدرت قرار داریم و می‌شود به این مهم دست یافت و ساز مذاکرات را درست و با ریتم موزون کوک کرد.
   
   عصر ایران؛رضا رئیسی-  از ماجرای مک‌فارلین تا مذاکرات این دوره مسقط، بارها و بارها به سبک و سیاق متفاوت، دیپلماسی در پرونده مناقشه ۴۶ ساله ایران و ایالات متحده، بر دیگر وجوه مواجهه برتری و غلبه یافته و مبنای عمل بوده است. 
 
   اما نکته آنجاست که همه این چند دهه، در جریان مذاکرات پیدا و پنهان میان دو طرف، چه آنگاهی که مذاکرات نتیجه بخش بوده و به توافق انجامیده، چه آن برهه که تدابیر کارگر نیفتاده و میز مذاکره بدون خروجی ملموس، برچیده شده است. هیچ‌گاه نشده که دیپلماسی بتواند، بر پرونده مناقشه چند دهه‌ای مهر پایان و اختتام بزند و در نهایت نقش یک تکسین دهنده موقت در روند معادلات را داشته است. 
 
   این وضعیت از آن رو رقم خورده است که هیچ یک از دو طرف با قصد و نیت حل مشکلات کلان و بنیادین میان دو طرف به میدان نیامده و همیشه عطف به ملاحظات و معادلات جاری و ساری در گذشته روابط فی ما بینی و نیز معضلات و نگرش‌های درون ساختاری، نه برای گذر از تنش و برقراری ارتباط که برای کاهش تنش و حل موضعی پرونده های مورد بحث به دیپلماسی رجوع کردند. 
 
   در واقع همیشه رویکرد قالب دو طرف تکیه بر وجه سلبی داشته است نه حرکت در مسیر ایجابی، بدان معنی و مفهوم که همواره در قالب مهار تهدیدات متصور برای طرف مقابل، اقدام و گازل چینی کرده‌اند، به عنان مثال در همین ماجرای هسته‌ای آمریکا به قصد مهار قدرت ایران و عدم حرکت آن به سمت یک قدرت هسته‌ای نظامی وارد گود مذاکره شده و طرف ایرانی برای رفع تحدیدات ناشی از تحریم ها برای اقتصاد ایران و ثبات و امنیت داخلی کشور. 
 
  در واقع هر دو طرف می خواسته‌اند، طرف مقابل خود را ناکام ساخته و تهدیدات از جانب آن را محدود و مهار سازند، این در حالی است که دو طرف می توانستند، فراتر از این گزاره ها و گزینه‌ها بر روی وجه ایجابی و داد و ستد در زمینه آورندگی حداکثری در راستای منافع مشترک گام بردارند.
 
    کیست که نداند، پرونده هسته‌ای ایران از ابتدا که روی میز مناقشه قرار گرفت در راستای تحرکات سازمان مجاهدین (منافقین)  و در پیامدش اسراییل  و در راستای پروژه ایران هراسی بود والا که اطهر من الشمس است که ایران هیچ‌گاه به سمت ساخت سلاح هسته‌ای نرفته و در دکترین دفاعی آن هم جایی ندارد و حتی و حتی اگر چنین اقدامی هم در دستور کار ایران قرار داشت و بدان نیز دست می‌یافت، تهدیدی متوجه ایالات متحده در این رابطه نیست و در واقع آمریکایی‌ها در راستای منافع متحدان خود، ٢٠ سال است که درگیر در پرونده‌ای هستند که علاوه بر هزینه ه‌سازی برای ایران، برای آمریکا نیز جز هزینه و عدم انتفاع از مواهب برقراری روابط با ایران را رقم زده و ایران با موقعیت خاص و منحصر به فرد ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی را به سمت رقبای جهانی سوق داده است؟. 
 
  از طرف دیگر حتی سیاست های منطقه‌ای ایران که در برابر ایالات متحده در طول سه دهه اخیر و پس از پایان جنگ هشت ساله، تعریف شده است، جملگی به نوعی واکنش دفاعی ایران نسبت به تهدیدات ایالات متحده بوده است، والا که سال‌های سال است که از ماجرای صدور انقلاب گذشته و از این ناحیه تهدیدی متوجه شرکای منطقه‌ای آمریکا نیز نیست. 
 
   در ٣ دور مذاکرات با میزبانی عمان، روند مذاکرات بسیار فراتر از آن چیزی که گمانش می‌رفت، پیش‌رفت. این در حالی بود که شاید در هیچ دوره‌ای سطح تنش میان دو کشور وفق تحولات یک سال و اندی اخیر خاورمیانه، تا بدین سطح افزایشی نبود آنهم با حضور شخصیتی چون ترامپ در راس کاخ سفید. 
 
  حال سوال اینجاست، که چرا مذاکرات چنین روندی داشت و با ادوار قبلی چه تفاوتی داشته است. 
 
  در این دوره بدون دخالت دادن گزینه ها و گزاره های فرا متنی و چند جانبه، ترامپ و تیمش متمرکز روی پرونده هسته‌ای شده اند که از حاشیه و تعارفات کم کرده و از همه مهم‌تر برای اولین بار به نظر می‌رسد، طرفین بدون دخالت طرف‌های ثالث، عزم آن دارند که علاوه بر رفع دغدغه ها، روی منافع مشترک نیز تمرکز داشته و فارغ از پرونده‌‌های پر تعداد و دیرباز مناقشه‌برانگیز با نگاه به آینده، روی موضوعات منفعت آمیز نیز تمرکز و توجه داشته باشند. 
 
  اتفاقی که رخداد آن می‌تواند برای دشمنان همیشگی ایران در منطقه سم مهلک بوده و پروژه ایران هراسی چند دهه‌ای با هزینه‌های هنگفت را ابتر و ناکام سازد و از طرف دیگر برای رقبای جهانی ایالات متحده نیز یک ضربه مهلک باشد و به خصوص در هیئت حاکمه ایالات متحده که اسرائیل نفوذ گسترده‌ای دارد با کارشکنی فراوان و سنگ اندازی گسترده روبرو شود و در داخل ایران نیز حساسیت‌های زیادی را از طرف غرب‌ستیزان سنتی به دنبال داشته باشد. 
 
  شاید این برای اولین بار در همه ۴۶ سال گذشته است که طرفین در مذاکرات خود نشانه‌هایی از حرکت در این مسیر نشان می‌دهند و البته با توجه به ملاحظاتی که اشاراتی بدان رفت، هیچ یک شفاف و واصح از این قصد خود رونمایی نمی‌کنند و شاید هم مترصد حرکات، رف مقابل در این مسیر باشند اما آنچه که از لابلای تحولات و واکنش‌ها و گفتارها هویداست دال بر پیگیری این روند می‌دهد. 
 
  روندی که می تواند سرنوشت این دور از مذاکرات را فراتر از هر فعل و انفعالاتی همچون تعویق موقت کنونی، در مسیر یک تواغق راهبردی و تغببر استراتژیک قرار دهد. 
 
  نکته آنکه آمریکایی ها برخلاف ادا و اطوارها و لفاظی های برخی مقامات خود می‌دانند که حذف ایران از دایره تحولات منطقه‌ای ممکن و میسر نیست و حتی با حمله نظامی تمام عیار هم نه امکان برچیدن برنامه هسته‌ای ایران را دارند و نه می ت. آنند ساختار سیاسی إن را دچار اضمحلال و فروپاشی کنند و به جای گزینه های هزینه ساز، چه بهتر است با نگاه منفعت محور یا همان استراتژی America First ترامپ تغییر رویکرد داده و با لحاظ منافع مشترک به وادی مذاکره و مراوده با ایران نیل یابند.  
 
  البته این بدان معنی نیست که آمریکایی ها لزوما دست به این تغییر شگرف ببرند و یا خصومت ریشه‌ای را کنار گذاشته باشند و یا ما بی گدار به آب زده و همه جوانب کار را نبینیم، اما اگر عقلانیت و اراده و عزم جدی برای حل پرونده ایران و آمریکا از طرف هیئت حاکمه ایالات متحده در کار باشد، اکنون این تنها گزینه معقولانه است و شخصیتی چون ترامپ با همه کاراکتر های شخصیتی و موقعیتش در هرم قدرت ایالات متحده می‌تواند در این وضعیت فارغ از ساختار سنتی با جو غالب ضد ایرانی در ساخت قدرت سیاسی ایالات متحده این تحل را رقم بزند. 
 
   در ایران هم اکنون در بهترین وضعیت هماهنگی ساختاری میان ارکان و اضلاع ساخت قدرت قرار داریم و می‌شود به این مهم دست یافت و ساز مذاکرات را درست و با ریتم موزون کوک کرد. 
ارسال به دوستان