عصر ایران؛ مهدیه ملک شیخی- در روزهای منتهی به امتحانات، بیشتر خانواده ها ناخودآگاه دچار اضطراب میشوند. اضطرابی که نه تنها به دانشآموز کمک نمیکند، بلکه موجب افت تمرکز و اعتماد به نفس کودک میشود.
نخستین مسأله ای که والدین بهتر است به آن توجه کنند، تنظیم فضای روانی خانواده است. فضای آرام، بدون تنش و حمایت گرانه برای فرزند خود ایجاد کنند. به عنوان مثال به جای تاکید دائم بر "بیشتر بخوان" بگویند "برنامهات چطور است؟"، "میخواهی با هم بررسی اش کنیم" و گام دوم برنامهریزی واقع بینانه است.
گاهی والدین انتظاراتی دارند که با توان کودک، سبک یادگیری و یا شرایط روحی او هماهنگ نیست. بهتر است به کودکان کمک کنیم، برنامه ای متعادل میان درس، استراحت و حتی تفریح داشته باشند.
نکته سوم الگوسازی توسط والدین است. وقتی بچهها ببینند پدر و مادر نیز اهل برنامهریزی، نظم و تعهد به زمان هستند، خود به خود این رفتارها در کودکان درونی می شود.
نتایج پژوهشهای جدید نشان میدهد؛ دانش آموزانی که در روزهای منتهی به امتحان توسط والدین در تدوین برنامه درسی همراهی میشوند، بسیار کمتر دچار اضطراب امتحانات میشوند.
نکته مهم اینجاست که این همراهی باید به شکل "راهنمایی غیر مستقیم" باشد نه از طریق کنترل و فشار بیش از اندازه.
پژوهش دیگری به نقش زمان بندی مشارکتی بین والدین و فرزندان اشاره دارد و نشان میدهد وقتی والدین به فرزندان کمک میکنند تا فعالیت های خود را اولویت بندی کنند، نه اینکه فقط برنامهریزی کنند، کیفیت یادگیری و رضایت شخصی از مطالعه به طرز چشم گیری افزایش پیدا میکند.
آنچه واضح است این که والدین "همراه یادگیری" باشند نه فقط "ناظر یادگیری".
این همراهی از طریق گفت وگوی روزمره با فرزندان، گوش دادن بدون قضاوت و ایجاد حس امنیت عاطفی اتفاق میافتد. چنانچه والدین بتوانند در دوران امتحانات به جای تمرکز صرف بر نتیجه، فرایند یادگیری و مدیریت زمان را با فرزند خود تمرین کنند؛ در واقع یک مهارت کلیدی زندگی را به او هدیه میدهند. مهارتی که بعدها در دانشگاه، کار و حتی روابط انسانی که خواهد داشت، به آن تکیه میکنند.
به طور کلی مدیریت زمان در کم تر از یک ماه باقی مانده تا امتحانات به معنی تبدیل استرس به ساختارکارآمد برای کسب نتیجه مفید و موثر است.
سه مرحله کلیدی که میتواند برای والدین و دانش آموزان بسیار کاربردی باشد و آنها را برای امتحانات آماده کند:
- هفته اول: شفاف سازی و هدف گذاری
این هفته باید صرف تهیه یک تصویر کامل از وضعیت درسی فعلی دانش آموز باشد. به عنوان مثال در کدام درسها قویتر عمل کرده و در کجاها عقب ماندگی وجود دارد.
والدین بهتر است نقش مشاور داشته باشند، نه ناظر و یا قاضی. مثلاً به جای "چرا اینو بلد نیستی؟" از کودک خود سوال کنند "دوست داری برای این بخش چه برنامهای بچینیم؟"
- هفته دوم و سوم: اجرای برنامه با انعطاف
در این بازه زمانی، دانش آموز باید بر اساس جدول زمانی که خودش(با راهنمایی والدین) طراحی کرده است، پیش رود. این جدول شامل زمان مطالعه، مرور دروس، استراحت و خواب منظم است.
شواهد نشان میدهد دانش آموزانی که خواب کافی و زمان استراحت در برنامه ریزی خود داشته باشند، عملکرد بسیار بهتری نسبت به کسانی که به صورت فشرده مطالعه میکنند، نشان میدهند.
- هفته چهارم: مرور، تثبیت، اعتماد
در هفته آخر، بیشتر به مرور مطالب، تکنیکهای مدیریت اضطراب و بازسازی اعتماد به نفس اختصاص پیدا می کند. دانش آموزان باید این احساس را داشته باشند که "من بلدم" نه اینکه "فقط خواندم".
چنانچه والدین بتوانند در این هفته بیشتر شنونده باشند تا گوینده و به فرزندشان اجازه دهند درباره نگرانیهای خود صحبت کند، به او فرصت دهند تا اضطرابش تخلیه شود، بنابراین ذهنش برای آزمون آمادهتر میشود.
از آنجا که کمتر از یک ماه به امتحانات باقی مانده، این زمان به نوعی یک دوره طلایی محسوب میشود. از نگاه اجتماعی اغلب ما در این دوره با پدیدهای مواجهیم که میتوانیم نام آن را "فشار ناپیدای جمعی" بگذاریم. خانوادهها سعی میکنند از یکدیگر پیشی بگیرند، بچهها را مقایسه میکنند، کلاسهای فوق برنامه و آزمونهای متعدد تدارک میبینند، همین باعث میشود دانش آموزان به جای تمرکز، دچار پراکندگی ذهن شوند.
حمایت والدین در این دوره، بیشتر از نوع عاطفی و ذهنی موثر است. اینکه فرزند احساس کند در مسیر مطالعه تنها نیست و پدر و مادرش همراهش هستند. لذا از هر ساعت مطالعه، بیشتر بهره میبرد.
در نهایت خاطرنشان کنیم، امتحانات فقط یک ایستگاه تحصیلی نیست؛ فرصتی است برای آموزش مهارتهایی مانند مدیریت زمان، تاب آوری و خودآگاهی.
ما به عنوان والدین چنانچه بتوانیم این فرصت باقی تا امتحانات را به جای میدان رقابت به میدان رشد تبدیل کنیم، در واقع آیندهای را میسازیم که فرزندانمان در آن نه از امتحان و نه از مصایب زندگی نخواهند ترسید. مهم تر از همه اینکه هیچ موفقیتی بالاتر از این نیست که فرزندمان حس کند "پذیرفته شده و توانمند است".