در واپسین سالهای حکومت قاجار، دولت مرکزی تضعیف شده و نفوذ بیگانگان در امور داخلی روزبهروز پررنگتر میگشت. در این دوران پرتلاطم، نهادهای سنتی و دینی که نقشی مؤثر در هدایت فکری جامعه داشتند، خود را در برابر چالشهای نوظهوری میدیدند.
روحانیون شیعه که سالها حلقههای علمیشان در نجف و کربلا استوار بود، بهتدریج به این نتیجه رسیدند که وجود مرکزی مستقل و منسجم در قلب ایران نهتنها ضروری بلکه حیاتی است؛ مرکزی که علاوه بر تضمین شیوهمندی آموزشهای سنتی، پاسخگوی مسائل جدید فقهی، اجتماعی و حتی سیاسی نیز باشد.
در چنین شرایطی، زمستان سال ۱۳۰۰، آیتالله عبدالکریم حائری یزدی، یکی از برجستهترین مجتهدان و مدرسان حوزه علمیه نجف، به دعوت علمای برجسته قم چون شیخ محمدتقی بافقی و سیدمحمدتقی خوانساری، وارد این شهر شد. ایشان پیشتر تجربه موفقی در احیای حوزه اراک داشت و بههمین دلیل، امیدهای فراوانی به حضور وی بسته شده بود.
هرچند قرار بود اقامت وی موقتی باشد، اما استقبال گرم علما و مردم قم، شور علمی طلاب و فضای مستعد تحول، مسیر حوادث را بهگونهای دیگر رقم زد.
طی کمتر از یک سال، فشار نیاز به ساختاری مشخص و منسجم برای تدریس علوم دینی، آیتالله حائری را بر آن داشت تا تصمیمی تاریخی اتخاذ کند: تثبیت قم بهعنوان قطب علمی و اجتهادی شیعه. در سوم فروردین ۱۳۰۱، ایشان رسماً بازتأسیس حوزه علمیه قم را اعلام کرد و فرآیند احیای این نهاد را با گامهایی دقیق، تدریجی و نظاممند آغاز نمود.
نخستین اقدام بنیادین، تدوین یک برنامه درسی منظم و مرحلهبندیشده بود؛ دورهٔ مقدماتی شامل صرف، نحو، منطق و اصول ابتدایی فقه، سطح عالی شامل مباحث دقیقتر اصول و فقه، و در نهایت، درس خارج فقه، هر یک با سرفصلهایی مشخص و تحت نظر استادانی با صلاحیت علمی برگزار میشدند. هدف آن بود که مسیر طلاب از ورود تا رسیدن به درجه اجتهاد، ساختاریافته، شفاف و یکدست باشد.
همزمان با این اصلاحات آموزشی، تدابیر مالی نیز برای تضمین پایداری حوزه در نظر گرفته شد. تأسیس صندوق وجوهات شرعی و سازماندهی کمکهای مردمی، به حوزه امکان داد تا از منابع ناپایدار مالی و وابستگی به نهادهای خارج از حوزه اجتناب ورزد. این استقلال مالی، عاملی کلیدی در حفظ هویت و اقتدار حوزه بود.
برای جذب نیروی انسانی مستعد، فراخوانهایی در نشریات مذهبی منتشر شد و طلاب از شهرها و روستاهای مختلف ایران و حتی کشورهای همسایه برای تحصیل به قم آمدند. فراهمکردن خوابگاه، وعده غذایی، خدمات درمانی و سایر تسهیلات معیشتی برای طلاب، یکی از عوامل مهم در رشد سریع جمعیت طلاب بود.
مدرسه فیضیه، که پیشتر تنها یکی از مراکز آموزشی شهر بود، بهسرعت به قلب تپنده درس و بحث تبدیل شد؛ بهطوریکه در زمستان ۱۳۰۲، کلاسها از سپیدهدم تا پاسی از شب بهصورت مستمر و پرشور برگزار میشدند.
این تحولات ساختاری، آموزشی و مالی، مقدمات انتقال تدریجی مرجعیت دینی شیعه از نجف به قم را فراهم ساخت. گرچه نجف همچنان جایگاه ویژهای در جهان تشیع داشت، اما پیوستن آیتالله العظمی حسین بروجردی در سال ۱۳۲۳ به قم و سپس وجود امام خمینی در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، قم را بهطور کامل به قطب اصلی تفکر دینی و سیاسی شیعه تبدیل کرد؛ تا آنجا که بسیاری آن را «نجف دوم» نامیدند.
امروز، پس از گذشت یک قرن از آن تصمیم سرنوشتساز، بازتأسیس حوزه علمیه قم نهتنها یک رخداد تاریخی بلکه الگویی پایدار برای تحول نهادهای دینی تلقی میشود. شفافیت در ساختار آموزشی، استقلال مالی و جذب فراگیر طلاب، سه عنصر بنیادین این تجربه هستند. حوزه قم توانست با حفظ سنتهای ریشهدار علمی، خود را با مقتضیات عصر نیز هماهنگ کند و به یکی از تأثیرگذارترین مراکز علمی، فکری و سیاسی در جهان اسلام تبدیل شود.
در پرتو آن تصمیم مدبرانه، قم نهفقط در مسیر تربیت هزاران مجتهد و فقیه، بلکه در هدایت تحولات اجتماعی و سیاسی ایران نیز نقشی کلیدی ایفا کرد. امروز، این شهر و حوزهاش همچنان نقش محوری در گفتوگوهای دینی، بینالمللی و فرهنگی ایفا میکنند. نگاه به تجربه ۱۳۰۱، آینهای است برای آیندهنگری نهادهای دینی در دوران تحول.