عصرایران ؛ یونس قیصی زاده - در روزهای اخیر، همزمان با فاجعه تلخ آتش سوزی در بندر شهید رجایی و داغدار شدن جمعی از مردم هرمزگان، شاهد همدردی تعدادی از هموطنان در سراسر کشور بودیم، شروع این همدردی از بوشهر بود که با پایان زودهنگام به فستیوال کوچه به همین مناسبت، سنج و دمام های عزاداری را به صدا درآوردند و رخت ماتم پوشیدند، در ادامه نیز شاهد گسترش این عزاداری همدردانه در سراسر کشور بودیم. پس از آن برخی کوشیدند تا به بهانههای مختلف، از اهمیت این سوگواری همگانی بکاهند.
از منظر روانشناسی اجتماعی، سوگواری دستهجمعی در کاهش بار روانی مصیبت، اهمیت فراوان دارد. در این سوگواری دستهجمعی، هموطنان از سراسر کشور هیجانات دردناک خود را با مردم هرمزگان به اشتراک گذاشتند و به این وسیله باعث کاهش احساس «تنهایی در رنج» آنها شدند.
مصیبت معمولا باعث احساس گسست یا بیپناهی افراد میشود. حضور هموطنان از سراسر کشور در این سوگواری، تعلق به کشور و حمایت اجتماعی را گوشزد نمود که عامل قوی در تابآوری روانی افراد در هنگام بروز مصیبت است.
پژوهشهای روانشناسی نشان دادهاند که همدردی جمعی میتواند مراحل سوگواری همانند «پذیرش واقعیت فقدان» و «تجربه درد سوگ» را تسهیل کند.
بنابراین میتوان گفت سوگواری ملی ایرانیان در وقایع فاجعهآمیز همانند آنچه در هرمزگان رخ داده است، نقش مهمی در کاهش بار روانی مصیبتدیدگان دارد. اشتراکگذاری هیجانات دردناک با دیگران، احساس تنهایی را کاهش داده و تخلیه هیجانی را تسهیل میکند. حضور فیزیکی یا مجازی در این سوگواری، احساس تعلق و حمایت اجتماعی را تقویت کرده و به افراد کمک میکند تا به تجربه رنج خود معنا ببخشند. این فرآیند، مراحل طبیعی سوگواری را تسریع میکند و تابآوری روانی را افزایش میدهد. از منظر روانشناسی اجتماعی، آیینها و مناسک جمعی سوگ، یکی از ابزارهای اساسی در کمک به بازسازی روانی پس از فقدان به شمار میروند.
از طرفی سوگواری دستهجمعی و ملی فراتر از تسکین آلام فردی، صحنهای برای بازآفرینی هویت ملی و استحکام انسجام اجتماعی است. همانگونه که «دورکیم» (جامعهشناس) باور داشت، در لحظات سوگ، افراد از خویشتن فردی، فراتر میروند و در وجدان جمعی ادغام میشوند؛ همانگونه که «اندرسون» (نظریهپرداز هویت ملی) نشان داد، آیینهای عمومی، ملتها را به مثابه اجتماعهایی زنده و حسپذیر مجسم میکنند. در سوگواری مشترک و ملی، خاطرههای ملی جان میگیرند، پیوندهای اجتماعی احیا میشوند و در تار و پود اندوه، امیدی جمعی برای تداوم و بقا تنیده میشود. مصیبتها، اگر در آغوش جمعی تجربه شوند، به جای گسستن، ملتها را به هم نزدیکتر میکنند.
در مجموع، سوگواری دستهجمعی در مواجهه با فجایع ملی نه تنها در کاهش آلام فردی مصیبتدیدگان مؤثر است، بلکه نقشی بنیادین در تحکیم هویت ملی و تقویت انسجام اجتماعی ایفا میکند.
در سایه سوگواریهای دستهجمعی، ملتها از دل اندوهها برمیخیزند و پیوندهایشان را استوارتر از پیش میسازند. همدردی گسترده مردم ایران با داغداران حادثه بندر شهید رجایی، نمونهای روشن از کارکرد روانی و اجتماعی مناسک جمعی سوگ است. این آیینها با تخفیف رنجهای فردی، بازآفرینی خاطرههای ملی و یادآوری پیوندهای مشترک، جامعه را در برابر بحرانها مقاومتر و یکپارچهتر میسازند.
همدلی ملی ایرانیان با داغدیدگان فاجعه بندر شهید رجایی، جلوهای باشکوه از روح جمعی و پیوند ناگسستنی این سرزمین است. در سایه چنین همبستگیهایی، رنجها به نیرویی برای تداوم حیات جمعی بدل میشوند. در طنین سنج و دمامهای عزاداری، در اشکهای مشترک و ماتمهای همگانی، نه تنها زخمها را التیام میبخشیم، بلکه بر بستر سوگ، بنای استوارتری از هویت و همبستگی ملی خود برمیافرازیم.