تلگراف امروزه نماد فناوریهای منسوخشده بهشمار میرود. آخرین تلگراف در سال ۲۰۱۴ ارسال شد و چراغ کد مورس هم چند سال پیشتر از آن برای همیشه خاموش شد. بااینحال، میزان تأثیرگذاری ساموئل مورس که ۲۳۴ سال پیش در چنین روزی به دنیا آمد، همچنان در ارتباطات دیجیتال بهچشم میخورد.
به گزارش زومیت، کارلتون میبی، زندگینامهنویس مورس، از او بهعنوان «لئوناردوی آمریکایی» یاد میکند؛ لقبی در وصف تنوع استعدادهای او. مورس در ابتدا به عنوان یک هنرمند بصری آموزش دید و خیلی زود به یکی از برجستهترین نقاشان دوران جمهوری نوپای آمریکا بدل شد. او همچنین یکی از نخستین کسانی بود که فناوری عکاسی داگرئوتایپ را پذیرفت و به کار گرفت.
بااینحال، تاثیر مورس تنها به دنیای هنر محدود نمیشود. او در سیاست قرن نوزدهم آمریکا نیز چهرهای تأثیرگذار بود؛ هرچند در جهتی بحثبرانگیزتر: مورس سه بار برای کسب مقامهای دولتی نامزد شد و از جنبشهای ضدکاتولیک و طرفدار بردهداری حمایت کرد.
حتی اگر شهرت مورس تنها به اختراع مشهورش خلاصه میشد، باز هم جایگاهش بسیار فراتر از چیزی بود که امروز در خاطر داریم. تلگراف، در زمان خود انقلابی در دنیای ارتباطات به پا کرد؛ انقلابی که در ابعاد خود، با اختراع چاپخانه یا حتی ظهور اینترنت قابل مقایسه است.
برای نخستین بار در تاریخ، به لطف اختراع مورس، ارتباطات دیگر به سرعت جابهجایی فیزیکی پیامها محدود نبود. انسانها، مادامی که توسط سیمهای تلگرافی به هم متصل بودند، از «استبداد فاصله» رهایی یافتند. در آن زمان، معاصران مورس با افتخار میگفتند: «ساموئل مورس موانع زمان و مکان را از میان برداشت.»
ساموئل فاینلی بریس مورس (Samuel Finley Breese Morse) در ۲۷ آوریل ۱۷۹۱ در چارلزتاون ماساچوست بهدنیا آمد. او فرزند اول پاستور مورس و الیزابت آن فاینلی بریس بود. پدر ساموئل جغرانیدان و یکی از اعضای ارشد کلیسای کنگرهگرایان بود. ساموئل در سالهای کودکی، زیرنظر پدرش تعلیمات علمی و مذهبی آموخت. او تحصیلات رسمی خود را در ۹ سالگی و با ورود به آکادمی فیلیپس در آندور ماساچوست شروع کرد.
مورس در نوجوانی و با فروش نقاشی، بهنوعی وارد دنیای کسبوکار شد
ساموئل مورس در ۱۴ سالگی به کالج ییل رفت. در آن زمان، او هزینهی زندگی و تحصیل خود را از فروش نقاشیهای پرتره تأمین میکرد. او برای پرترههای عادی از دانشجویان و استادان، یک دلار و برای پرترههای مینیاتوری روی قطعاتی همچون عاج فیل، ۵ دلار دریافت میکرد. از استادان مهم او در آن سالها میتوان به بنجامین سیلیمان و جرمیا دی اشاره کرد که کلاسهایی درزمینهی الکتریسیته برگزار میکردند. البته، تمرکز مورس در اولین سالهای تحصیلات دانشگاهی روی هنر و نقاشی بود.
در سالهایی که مورس تحصیلات ابتدایی خود را میگذراند، تحقیق و توسعه در صنعت الکتریسیته در جریان بود. در سال ۱۸۰۰، الساندرو ولتا، مخترع ایتالیایی، توانست پیل ولتایی را طراحی کند و توسعه دهد که جریانی پایدار و ثابت از الکتریسیته را فراهم میکرد. در سالهای بعد و توسعهی فناوری تلگراف، آن اختراع نقشی حیاتی ایفا کرد.
مورس در سال ۱۸۱۰، به خانه بازگشت و قصد داشت فعالیت اصلی خود را روی نقاشی متمرکز کند. واشینگتون آلستون، نقاش مشهور آمریکایی، در آن زمان مورس را تشویق میکرد فعالیت هنری را بهطور جدی پیگیری کند. درمقابل، پدرش اصرار داشت او بهعنوان کارآموز در کتابفروشی کار کند و بهمرور، وارد حرفهی انتشارات شود. مورس به اصرار پدر بهعنوان منشی و کارآموز در شرکت انتشاراتی دنیل مالوری مشغولبهکار شد. پس از یک سال تلاش و تقلا، درنهایت والدین مورس راضی شدند او برای ادامهی تحصیل در رشتههای هنری بههمراه آلستون به لندن برود.
دوران آموزش هنر در لندن با ورود به آکادمی سلطنتی هنر شروع شد. مورس در آنجا با تعدادی از نقاشان مشهور آن زمان، همچون بنحامین وست دیدار کرد و هنر را بهصورت حرفهای نزد آنها آموخت. از هنرمندان شاخصی که در آن سالها با مورس دوست و همکار بودند، میتوان به چارلز لزی، ساموئل تیلور کالریج، شاعر مشهور، چالرز برد کینگ، نقاش آمریکایی و جان هاوارد پیت، هنرپیشهی آمریکایی، اشاره کرد.
ازجمله آثار مهم هنری مورس در آن سالها میتوان به «مجسمهی کوچک و پرترهی هرکول درحالمرگ» اشاره کرد که تحسین منتقدان را بههمراه داشت. آن پرتره مدال طلای نمایشگاه هنر انجمن آدلفی را نیز برای مورس بههمراه آورد.
ساموئل مورس پس از بازگشت به آمریکا در سال ۱۸۱۵، در بوستون ساکن شد. او استودیویی هنری تأسیس کرد و بهعنوان نقاش مشغولبهکار شد. او در سالهای بعد، با سوزان واکر مورس ازدواج کرد که حاصل آن ازدواج سه فرزند بود. در آن سالها، مورس علاوهبر نقاشی، اختراعهای متفرقه هم میکرد که یکی از آنها بههمراه برادرش، به ساخت پمپآبی دستی برای موتورهای آتشنشانی منجر شد که البته، با شکست تجاری همراه شد.
در تمام سالهای فعالیت، نقاشی پرتره بخش مهمی از فعالیتهای مورس بود
در زمانیکه مورس مشغول کسب درآمد از نقاشی و تحقیقات جستهوگریخته بود، نوآوریهای صنعت الکتریسیته بهمرور خود را نشان میدادند. در سال ۱۸۲۰، هانس کریستن اورستد، فیزیکدان دانمارکی کشف کرد که جریان موجود در سیمها، میدانی مغناطیسی ایجاد میکند که توانایی تغییرجهت سوزنهای قطبنما را دارد. کشف او هم یکی از عوامل مهمی بود که در سالهای بعد به توسعهی سیستمهای تلگرافی الکترومغناطیسی انجامید.
در سال ۱۸۲۲، مورس اختراع دیگری کرد و اینبار در حوزهی مجسمهسازی. او ماشینی برای برش سنگ مرمر طراحی کرد که قابلیت ساخت مجسمههای سهبعدی در انواع سنگ را به هنرمندان میداد. مورس پس از مدتی متوجه شد اختراع خود را بهصورت پتنت نمیتواند ثبت کند؛ چراکه در سال ۱۸۲۰، توماس بلنچارد طرحی مشابه را ثبت کرده بود.
در دوران فعالیت در بوستون، مورس تعدادی نقاشی و پرترهی مهم خلق کرد. با اینکه این آثار با استقبال منتقدان و عموم مردم مواجه نشد، آثاری درخورتوجه بهشمار میآیند. مهمترین نقاشیهای او، پرترههایی از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا بودند. از دیگر آثار مهم نقاشی او پرترهای از مارکوس دلافایت، از حامیان بزرگ فرانسوی انقلاب آمریکا است.
مرگ همسر جرقه تفکر درباره سیستم ارسال پیام را در ذهن مورس روشن کرد
مورس حین خلق پرترهی دلافایت در سال ۱۸۲۵، خبر بیماری همسرش را دریافت کرد. او از واشنگتن خود را بهسرعت به خانهاش در نیوهاون رساند؛ اما همسرش چند روز قبل، از دنیا رفته بود. همین حادثه نقطهی عطفی در زندگی مورس بود. اگرچه در آن سال موفقیت بزرگی در زندگی مورس رخ داد و بهعنوان مدیر انجمن نقاشی نیویورک انتخاب شد، ذهنش درگیر حل مسئلهای مهم شده بود.
او که از سرعت کُند انتقال پیام در ماجرای مرگ همسرش ناراحت و عصبانی بود، تحقیقات خود را برای توسعهی سیستمی برای ارسال سریعتر پیامها شروع کرد. در همان سال، ویلیام اشتروگن سیستمهای الکترومغناطیسی را اختراع کرد. این سیستمها یکی از اختراعهای مهم و تأثیرگذار در تاریخ تلگراف محسوب میشوند.
در دهههای ابتدایی قرن نوزدهم، جوامع هنری آمریکا احترام زیادی برای مورس قائل بودند و او نیز فعالیتهایی جدی در سطح انجمنها داشت. مورس در سال ۱۸۲۶، آکادمی ملی طراحی را در نیویورک تأسیس کرد و بهعنوان بنیانگذار اصلی و اولین مدیر مشغولبهکار شد.
آن انجمن بهنوعی رقیب آکادمی هنرهای زیبای آمریکا محسوب میشد. در ژوئن همان سال، پدر ساموئل از دنیا رفت. یک سال بعد، ساموئل که سابقهای هم در صنعت نشر داشت، نشریهی Academics of Art را در نیویورک چاپ کرد.
درگیری ذهنی مورس برای اجرای سیستمهای ارتباطی، با کلاسهای استادی معروف از کالج کلمبیا همزمان شد. جیمز فریمن دانا در آن زمان کلاسهایی با موضوع الکتریسیته و الکترومغناطیس در دانشگاه Athenaeum نیویورک برگزار میکرد که مورس نیز در آنجا مشغول تدریس بود. مورس در خلال دوستی با آن استاد برق، با فناوری انقلابی آن سالها بیشتر آشنا شد.
ساموئل مورس در سال ۱۸۲۹، فرزندانش را برای نگهداری به اعضای فامیل سپرد و سفری دریایی را بهسمت اروپا آغاز کرد. او پس از دیداری مجدد با دلافایت، برای نقاشی در گالریهای واتیکان به رُم رفت. مورس در سالهای بعد، تحقیقات متعددی برای درک بهتر آثار استادان بزرگ هنری کرد و از کلکسیونهای متعدد هنری بازدید کرد. او نقاشی منظره را هم از همان سالها شروع کرد و اکثر زمان خود را با جیمز فنیمور کوپر، دوست رماننویسش میگذارند.
در سال ۱۸۳۱، اتفاق مهمی در مسیر توسعهی تلگراف رخ داد. جوزف هنری، دانشمند آمریکایی، اعلام کرد میدانی الکترومغناطیسی با استفاده از چندین لایه سیم عایقبندیشده کشف کرده است. او نشان داد چگونه آن میدان مغناطیسی توانایی ارسال سیگنالهای الکتریکی را در فواصل طولانی دارد و احتمال موفقیت سیستمهای تلگرافی را برای اولینبار مطرح کرد.
مورس در سال ۱۸۳۲ و در سفر دریایی به نیویورک، با چارلز توماس جکسون گفتوگو کرد و برخی مفاهیم الکترومغناطیس را برایش توضیح داد. جکسون نیز جزئیاتی از تحقیقات اروپاییها دربارهی پدیدهی الکترومغناطیس را برای مورس بیان کرد. نقاش آمریکایی که از یافتههای جدید الهام گرفته بود، طراحی نمونهی اولیهای از تلگراف الکترومغناطیسی را بههمراه سیستم ارسال پیام کدگذاریشده با خط و نقطه در دفترچهاش کشید.
تدریس در رشتهی نقاشی و مجسمهسازی شغل بعدی مورس بود که بهمحض بازگشت به نیویورک و دانشگاه آن شهر، در آن مشغولبهکار شد. البته، ذهن او درکنار تدریس همیشه به توسعهی فناوری پیامرسانی مشغول بود. همان اطلاعات اولیهی سفر با جکسون کافی بود تا نقاش آمریکایی را به توسعهی سیستم تلگراف تکخطی علاقهمند کند. مورس پس از مطالعهی تجربهها و یافتههای جکسون، اولین تلگراف خود را طراحی و جزئیات آن را به دفتر ثبت پتنت آمریکا فرستاد.
مورس در دورهای بهقدری فقیر شد که توانایی خرید غذا هم نداشت
در نوامبر ۱۸۳۲، ساموئل مورس بر سر دوراهی برای توسعهی تلگراف یا ادامهی هنر قرار داشت. او اگر شغلش را بهعنوان هنرمند رها میکرد، درآمدی نداشت. درمقابل، چگونه میتوانست نقاشی کند وقتی ذهنش مشغول توسعهی فناوری است؟ بههرحال، او مجبور بود نقاشی را بهعنوان شغل اول و طراحی تلگراف را بهصورت کاری پارهوقت در زمانهای خالی پیگیری کند.
در آن سالها، برادران ساموئل، یعنی ریچارد و سیدنی، در نیویورک ساکن بودند و از هیچ کمکی برای پیشرفت او مضایقه نمیکردند. آنها اتاقی برای زندگی و تحقیق دراختیار برادرش گذاشتند؛ چراکه درآمد ساموئل روزبهروز درحالکاهش بود. درواقع، او بهسرعت بهسمت فقر حرکت میکرد که بهتفصیل در یادداشتهای ژنرال استراتثر، شاگرد نقاشی مورس نوشته شده است:
برای یادگیری نقاشی به او پول پرداخت میکردم و باهم شام نیز میخوردیم. شام ما غذای اشرافی و خاصی نبود؛ اما بههرحال مناسب بود. پس از شام، مورس میگفت: «این اولین وعدهی عذایی من بعد از ۲۴ ساعت است. هیچگاه هنرمند نشو. هنر، یعنی گدایی. زندگی تو در دستان کسانی میافتد که هیچ درکی از هنرت ندارند و اهمیتی هم به تو نمیدهند. یک سگ خانگی زندگی بهتری دارد. آن احساساتی که هنر هنرمند را به جلو حرکت میدهد، او را زنده نگه میدارد تا زجر بکشد».
زمانیکه مورس دربارهی تلگراف تحقیق میکرد، دانشمندان بزرگ دیگری در اروپا مشغول طراحی و آزمایش سیستمهای مشابه بودند. از آن میان، میتوان به کارلفریدریش گاوس، ریاضیدان مشهور آلمانی و ویلهلم وبر، دانشمند فیزیک، اشاره کرد. وبر در سال ۱۸۳۳ و یک سال پیش از آمادهسازی نمونهی اولیهی مورس، اولین تلگراف الکترومغناطیسی را ساخته بود.
نبردهای پتنتی برای تلگراف، درنهایت بهنفع مورس ختم شد
مخترعان انگلیسی، ویلیام کوک و چارلز ویتستون، محققان دیگری بودند که برای ساخت تلگراف با دیگر دانشمندان رقابت میکردند. آنها ۴ سال پس از شنیدن خبر طراحی مورس، برنامههای تحقیقاتی خود را روی سیستم ارتباطی شروع کردند. منابع مالی بهتر دانشمندان انگلیسی باعث شد مدل کاربردی را سریعتر از دیگران بسازند. کوک تنها ۳ هفته پس از شروع تحقیقاتش، موفق شد تلگراف الکتریکی کوچکی بسازد. ویتستون نیز روی ارتباطات راه دور متمرکز بود.
دانشمندان انگلیسی در سال ۱۸۳۷، درنهایت اطلاعات خود را باهم ترکیب و سیستمی با استفاده از چند سیم ارتباطی بین دو ایستگاه راهآهن در انگلستان اجرا کردند. اولین ارتباط تلگرافی آنها در خطِآهن گریتوسترن و بهطول حدود ۲۰ کیلومتر اجرا شد.
ساموئل مورس در همان سالهایی که انگلیسیها مشغول توسعهی سیستم تلگراف بودند، طراحی ارتباطات تلگرافی را در دستورکار خود داشت. او مشکل ارتباط راه دور را بهکمک لئونارد گیل، استاد دانشگاه نیویورک، حل کرد؛ اما هنوز راه زیادی تا نهاییسازی تلگراف باقی مانده بود. مورس بهکمک گیل توانست ارتباطی تا حدود ۲۰ کیلومتر را برقرار کند. شوق آن موفقیت اولیه باعث شد ساموئل بهفکر نمایش عمومی دستاورد خود بیفتد. آلفرد ویل، یکی از آشنایان مورس، بهعنوان اولین شاهد فرایند ارسال و دریافت پیام نمونهی اولیهی تلگراف را مشاهده کرد.
در سال ۱۸۳۷، اولین مسئلهی قانونی ثبت پتنت مورس پیش آمد. در آن سال، جکسون ادعای اختراع تلگراف را مطرح کرد و مورس را بهرقابت طلبید. درمقابل، مورس از یادداشتها و طراحیهای دفترچهی خود استفاده کرد و درنهایت، در دعوای حقوقی پیروز شد.
آلفرد ویل، یکی از شاگردان مورس، منابع مالی موردنیاز مورس را تاحدودی تأمین کرد. همچنین، او در مکانیک مهارت داشت و بهمرور، عضوی از تیم مورس و گیل شد. مورس نمایش عمومی خود را در ۱۱ ژانویهی ۱۸۳۸ در کارخانهی Speedwell Ironworks ویل اجرا کرد. تلگراف مورس بدون نیاز به منبع برق توانایی ارسال پیام تا حدود ۳ کیلومتر را داشت. اولین پیامی که برای نمایش عمومی با استفاده از تلگراف مورس ارسال شد این بود: «منتظر صبور هیچگاه شکست نمیخورد».
در سال ۱۸۳۸، اتفاق مهم دیگری در سفر به اروپا برای مورس رخ داد. او با لوئی داگر، مخترع فرایند عکاسی، ملاقات کرد. داگر عکاسی فرانسوی بود که فرایند ثبت عکس با استفاده از نورخورشید را کشف کرد. او رازهای کشف خود را دراختیار مورس گذاشت و هنرمند آمریکایی نیز با اهدافی بلندپروازانه به وطن بازگشت.
مورس اولین عکسهای جهان از انسان را ثبت کرد
آشنایی مورس با فرایندهای عکاسی باعث شد اولین عکسها با استفاده از نورخورشید را در آمریکا ثبت کند. بهعلاوه، او که سابقهای طولانی در نقاشی پرتره داشت، برای اولینبار در جهان از چهرهی انسان عکاسی کرد. داگر هیچگاه عکاسی از انسان یا موجود زندهی دیگر را امتحان نکرده بود؛ چراکه فرایند او به ثبات طولانیمدت سوژه و اکسپوژر نیاز داشت. بههرحال، مورس بههمراه جان دابلیو دراپر، همکارش، آن نوع عکاسی را انجام داد.
مورس پس از رونمایی اولیهی سرویس خود، برای جذب سرمایه و کمکهای دولتی بهمنظور توسعهی هرچهبیشتر آن اقدام کرد. البته، تلاشهایش ناموفق بود؛ بههمیندلیل، مخترع آمریکایی بخت خود را با سفر به انگلستان امتحان کرد. او پس از سفر به انگلستان، متوجه شد کوک و ویتستون بازار را کاملا دراختیار گرفتهاند.
مخترع آمریکایی که از سفر به انگستان هم با ناامیدی به وطن بازگشت، درنهایت موفق شد با مذاکرات متعدد فرانسیس اورمند جاناتان اسمیت، نمایندهی کنگره را به سرمایهگذاری متقاعد کند. در سال ۱۸۴۲، مورس توانست با موفقیت سیستم تلگراف خود را بین دو دفتر پارلمانی در واشنگتن دیسی راهاندازی کند.
پس از اجرای موفق سیستم تلگراف بین دفاتر دولتی، فرصتهای متعدد بهسمت مورس روانه شدند. او موفق شد قراردادی ۳۰,۰۰۰ دلاری منعقد کند تا دو ساختمان کنگره را در واشنگتن و بالتیمور بههم متصل کند. در سال ۱۸۴۳، پروژهی موفق دیگری انجام شد و مورس توانست خطی ۶۱ کیلومتری بین بالتیمور و اوهایو راهاندازی کند. یکی از اولین رخدادهای مهم تاریخی برای مورس و سیستم تلگرافیاش، در ۱ می ۱۸۴۴ رخ داد. در آن زمان، خبر نامزدی هنری کِلی برای ریاستجمهوری آمریکا از بالتیمور به واشنگتن مخابره شد.
رونمایی بزرگ و تأثیرگذار سیستم تلگرافی مورس، در ۲۴می۱۸۴۴ رخ داد. پیام مشهوری که بهعنوان اولین تلگراف رسمی و تاریخی مورس شناخته میشود، در آن زمان و با متن «What hath God wrought» از واشنگتن به بالتیمور ارسال شد. منابع تاریخی آن روز را شروع توسعهی جهانی فناوری تلگراف میدانند. درآمد و سود حاصل از ثبت اختراع مورس، بهصورت ۱۶ سهم تقسیم شد که ۹ سهم به مورس، ۴ سهم به اسمیت، ۲ سهم به آلفرد ویل و ۲ سهم نیز به گیل رسید.
مورس با گذشت زمان و گسترش استفاده از سیستم تلگرافیاش، به فکر کسب حقوق پتنت برای اختراع خود افتاد. او پس از دعواهای حقوقی متعدد، توانست لقب بزرگ «مخترع تلگراف» را بهنام خود کسب کند. در سال ۱۸۴۷ و در استانبول، سلطان عبدالمجید اولین پتنت رسمی را بهدلیل توسعهی گستردهی خطوط تلگراف به ساموئل مورس اهدا کرد. عبدالمجید، فرمانروای آن سالهای عثمانی بود که احترام زیادی برای مورس قائل میشد.
جمله «What hath God wrought»، اولین پیام رسمی است که توسط ساموئل مورس در سال ۱۸۴۴ از طریق تلگراف ارسال شد. این عبارت از کتاب مقدس (سفر اعداد، باب ۲۳، آیه ۲۳) نقل شده و حس شگفتی و حیرت از یک دستاورد بزرگ را بیان میکند که به اراده یا قدرت خداوند نسبت داده میشود.
در سال ۱۸۵۱، استاندارد تلگراف مورس بهصورت جهانی در کشورهای متعدد پذیرفته شده بود. تقریبا تمام اروپا از دستاورد او برای راهاندازی خطوط ارتباطی استفاده میکردند؛ اما انگلستان و کشورهای متعدد مستعمرهای آنها از استاندارد مخترعان هموطن خود، یعنی کوک و ویتستون، بهره میبردند. بههرحال با وجود آنکه مورس درنهایت بهعنوان مخترع تلگراف شناخته شد، هنوز شک و شبهههایی دربارهی آن مطرح میشود. برخی اعتقاد دارند مورس با استفاده از یافتههای هریسون گری دایر، شیمیدان و مخترع آمریکایی، تلگراف را اختراع کرد. طبق نظر آنها، دایر ۱۸ سال پیش از مورس موفق شده بود با تلگراف پیام ارسال و دریافت کند.
با وجود تمامی مشکلات قانونی، مورس و همکارانش توسعهی فناوری خود را بهسرعت ادامه میدادند و خطوط تلگراف یکی پس از دیگری در ایالتهای آمریکا توسعه مییافتند. ازرا کورنل، بنیانگذار دانشگاه کورنل، یکی از مخترعانی بود که توسعهی سریعتر خطوط تلگرافی را ممکن کرد. او ماشینی اختراع کرده بود که لولههایی برای ردکردن خطوط تلگراف در زیر زمین نصب میکرد. در دههی ۱۸۵۰، اختراع او شهرهای آمریکا را یکی پس از دیگری با سرعت فراوان بههم متصل میکرد.
منابع تاریخی میگویند در آن سالها، سفیر آمریکا در پاریس ۴۰۰,۰۰۰ فرانک فرانسه (معادل ۸۰,۰۰۰ دلار آن زمان) از دولتهای فرانسه، اتریش، بلژیک، هلند، پیمونت، روسیه، سوئد، توسکانی و ترکیه دریافت کرد که همگی با هدف قدردانی از ساموئل مورس بهخاطر اختراع تلگراف بود.
مورس نشانها و جایزههای افتخاری متعددی از فرمانروایان و دولتهای متعدد جهان دریافت کرد. برای مثال، در سال ۱۸۴۷، سلطان عبدالمجید نشان افتخار ترکیه از جنس الماس و در سال ۱۸۵۱، پادشاه پروس نشان طلای پروس و در سال ۱۸۵۲، پادشاه ورتمبرگ نشان طلای هنر و علوم را را به مورس اهدا کردند.
از دیگر افتخارات مورس میتوان به دریافت نشان طلای علم و هنر امپراتوری اتریش و صلیب شوالیه در لژیون دونور از امپراتوری فرانسه و صلیبهای افتخاری شوالیه در کشورهایی همچون دانمارک، پرتغال، ایتالیا و اسپانیا اشاره کرد. علاوهبر آن، مورس بهصورت افتخاری در چندین مؤسسه و سازمان علمی جهانی نیز عضویت داشت.
از جدیدترین افتخاراتی که بهنام ساموئل مورس ثبت شدند، ثبت اختراع تلگراف بهعنوان نقطهی عطف سازمان IEEE در سال ۱۹۸۸ است. بهعلاوه، در سال ۱۹۷۵، نام او وارد تالار افتخارات مخترعان آمریکا شد.
مورس در دهههای پایانی زندگی، مشغول دعواهای حقوقی برای شناساندن رسمی حق اختراعش بر تلگراف بود. او که در سال ۱۸۴۸ با سارا الیزابت گریزوالد ازدواج کرده بود، در دههی ۱۸۵۰ و اوج درگیریهای حقوقی، صاحب هفت فرزند بود. بههرحال، دعواهای حقوقی در سال ۱۸۵۴ در آمریکا بهنتیجه رسید و دادگاه عالی آن کشور، حق استفاده از تلگراف را به مورس داد. از آن زمان، همهی شرکتهای آمریکایی مشتریِ سیستم تلگراف باید حق مجوز به مورس پرداخت میکردند.
در سال ۱۸۶۶، سفر خانوادگی مهم مورس در سالهای کهنسالی وی و بههمراه همسر دوم و چهار فرزند انجام شد. آنها به فرانسه سفر کردند و مورس بهعنوان نمایندهی آمریکا در نمایشگاه بینالمللی پاریس حضور یافت. او تا سال ۱۸۶۸ در فرانسه ماند و مجددا به نیویورک بازگشت. در سال ۱۸۷۱، در مراسم بزرگداشتی مجسمهای از ساموئل مورس در پارک مرکزی نیویورک رونمایی شد و او هم پیامی برای یادبود به سرتاسر جهان تلگراف کرد.
ساموئل مورس در ۲ آوریل۱۸۷۲ در ۸۱ سالگی از دنیا رفت و در گورستان گرینوود بروکلین دفن شد. او که زمانی با فقر شدید دستوپنجه نرم میکرد، در زمان مرگ میراثی به ارزش حدودی ۱۰٫۵ میلیون دلار کنونی از خود برجای گذاشت. البته، قطعا آنچه بیش از ثروت مادی مورس اهمیت دارد، یادگار بزرگ او، یعنی تلگراف است که پایههای ارتباطات دنیای مدرن را شکل داد.