عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- مقایسه همسرتان با کسان دیگری که میشناسید یا حتی نمیشناسید، بسیار وسوسهانگیز است. آنها ممکن است دوستان یا خانوادهی خودتان، یا افراد مشهور یا اینفلوئنسرهایی باشند که در رسانههای اجتماعی دنبال میکنید. مقایسه خطرناک است زیرا به شما احساس نارضایتی و کمبود می دهد.
فرصتهای مقایسه همه جا هستند.تقریباً هر جایی که نگاه میکنید، فرصتی برای مقایسه همسرتان با دیگری وجود دارد. بدن فرد دیگر، گرمی روابط فرد دیگر، لبخند، چهره، درآمد، حس شوخطبعی، خانه، مهربانی فرد دیگر و این لیست ادامه دارد.
ما در دورهای زندگی میکنیم که رسانههای اجتماعی هر روز زندگی دیگری را به صورت و ذهن ما میکوبند. ما با بدنهای فوقالعاده، «روابط موفق» و زندگیهای کامل احاطه شدهایم. این نمایش مداوم کمال باعث میشود از خود سوالاتی بپرسیم مانند: «آیا من به اندازه کافی از زندگیام لذت میبرم؟» و «آیا همسرم واقعاً مرا خوشبخت می کند؟»

یادتان باشد که زندگی هیچکس شبیه محتوای مرتب شده اینستاگرامش نیست. هیچکس.
ما به صورت افراد یک جامعه داریم از تأثیر رسانههای اجتماعی بر سلامت روانمان آگاه میشویم، اما در مورد ازدواجمان چطور؟ چگونه با حضور مداوم کمال و زیبایی، ثروت و موفقیت کنار میآییم؟ و چگونه ازدواجمان را از آسیب ناشی از مقایسه محافظت کنیم؟
کاهش سلامت روان، که برخی آن را تا حدی یا کاملاً ناشی از افزایش رسانههای اجتماعی میدانند، نتیجه مقایسه مداوم است.
من شبیه آن نیست. همسرم شبیه آن نیست. همسرم به آن بامزگی، بازیگوشی، جذابیت، امنیت نیست. زندگی ما به آن خوبی نیست.
بعد از مدتها بازی مقایسه، کمکم فکر میکنیم همسرم دارد چیزی را از ما دریغ میکند. یا اینکه ما به شدت ناسازگاریم. یا بدتر. شاید این فکر به ذهنمان خطور کرده که تو هرگز نمیتوانی چنین زندگیای را با همسر فعلیات بسازی.
متأسفانه، ما به جای ساختن و ترمیم، وقتمان را صرف مقایسه میکنیم. حتی یکی از افکار بالا مفید نیست. آنها ما را برای ارتباط برقرار کردن یا خلق ازدواجی که هر دو عاشقش باشیم، الهام یا ترغیب نمیکنند.
مقایسه دزد شادی است.
تئودور روزولت
این یک گفته قدرتمند است. وقتی همسرتان را با دیگری مقایسه میکنید، شادیای را که قبلاً در همسرتان یافتهاید، از خود میدزدید. به همین سادگی. به همین واقعی.

به طور طبیعی، انسانها موجوداتی بصری هستند و تشخیص جذابیتهای فیزیکی در دیگران بخشی از غریزه انسانی محسوب میشود.
توجه به افرادی که از نظر ظاهری جذاب هستند یا ویژگیهای شخصیتی مطلوبی دارند، به خودی خود امری طبیعی و غیرقابل اجتناب است.
مشکل اساسی زمانی آغاز میشود که این توجه اولیه به سمت مقایسه و سپس تخیلات فعال سوق داده شود.
خطرناکترین مرحله، زمانی است که فرد از مرحله توجه صرف به سمت ساخت سناریوهای ذهنی حرکت میکند.
تصور زندگی مشترک با فرد دیگر یا ایجاد فانتزیهای عاطفی و جنسی، حتی اگر صرفاً در ذهن باقی بماند، میتواند به تدریج احترام و ارزش رابطه موجود را مخدوش کند.
این روند ذهنی، به طور نامحسوس زمینه را برای عادیسازی خیانت فکری و عاطفی فراهم میسازد.
مقایسه تنها به حوزه جذابیت فیزیکی محدود نمیشود. در بسیاری از موارد، مقایسههای عاطفی و شخصیتی آسیبزاتر عمل میکنند.
وقتی فردی همسری دارد که از نظر شخصیتی کاملاً متفاوت با او است، ممکن است جذب کسی شود که شباهتهای بیشتری با خودش دارد.
اینجاست که پرسشهایی مانند "چرا همسرم مانند او نیست؟" یا "چرا ما دیگر مانند گذشته با هم گفتگو نمیکنیم؟" شکل میگیرد.
راه برونرفت از این چالش، نه در انکار جذابیتهای بیرونی، که در تقویت آگاهانه توجه به رابطه موجود است.
انتخاب آگاهانه برای تمرکز بر ویژگیهای مثبت همسر، سرمایهگذاری عاطفی مستمر بر رابطه و پذیرش این واقعیت که هیچ رابطهای کامل نیست، میتواند سد محکمی در برابر آسیبهای ناشی از مقایسه ایجاد کند.
به یاد داشته باشیم که زیبایی واقعی در روابط، نه در یافتن کاملترین فرد، که در ساختن رابطهای کامل با فردی ناکامل نهفته است.
وقتی از توجه ساده به زیبایی یک نفر به مرحلهی مقایسه آن فرد با همسرتان میرسید، در واقع قدم در راهی اشتباه گذاشتهاید. چرا؟ چون با این کار، ناخودآگاه دارید به رابطهتان آسیب میزنید و پیوند عاطفیتان را ضعیف میکنید، حتی اگر این جدایی فقط در دلتان باشد.
تا زمانی که فقط زیبایی یا ویژگی مثبت کسی را تحسین میکنید، مشکلی نیست.اما وقتی شروع به مقایسه او با همسرتان میکنید، خطر آغاز میشود.
مقایسه، آرامآرام عشق و رضایت را در زندگی مشترک میتراشد.

در هر مقایسه، همیشه یک نفر بازنده است. و معمولاً آن بازنده همسر شماست. چون از زاویهای مقایسه میکنید که آن فرد دیگر را نمیشناسید، اما تمام ضعفهای همسرتان را دیدهاید.
در این بازی، شما هم بازندهاید؛ چون به جای قدردانی از عشقی که دارید، شروع میکنید به وزنکردن رابطهتان با کسی که صرفاً از دور زیبا یا موفقتر به نظر میرسد.
این کار گفتوگو، همدلی و رشد مشترک را از بین میبرد. به جای اینکه با هم مشکلات را حل کنید، در ذهنتان مشکل تازه درست میکنید. وارد چرخهای میشوید که فقط به سمت ناراحتی و دوری حرکت میکند.
وقتی پای مقایسه وسط بیاید، دیگر افکار و احساساتتان را با هم شریک نمیشوید. کمکم سکوت، فاصله و بیتوجهی جای عشق را میگیرد. ازدواج تبدیل میشود به رابطهای سرد و خودخواهانه.
اما اساس ازدواج این نیست که فقط نیازهایمان برآورده شود، بلکه این است که با عشق، همدیگر را رشد دهیم و پشتیبان هم باشیم.
هر ازدواجی منحصر به فرد است
اجازه ندهید توجه یا تحسین از کسی، تبدیل به قیاس با همسرتان شود.
به جای آن، به سمت همسرتان برگردید؛به او عشق بورزید، با هم درباره خواستهها و رؤیاهایتان حرف بزنید، و زندگیای بسازید که هر دو عاشقش باشید.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@